دوشنبه، چهارم بهمن ماه، قباد شیوا انتقادهایی نسبت به پوستر جشنواره 35 فیلم داشت. او گفته بود: «این پوستر میتوانست بسیار بهتر از این باشد. در حال حاضر پوستر جشنوارههای مهم کشور به گونهای طراحی میشوند که باعث شرمندگی هستند، برای نمونه در مورد پوستر تئاتر فجر که کپی از یک کار ضعیف است هم همین اتفاق افتاده است.»
شیوا البته درباره عدماستفاده از اساتید شاخص گرافیک گفته بود: «این کار را نمیکنند. هیچوقت نیامدهاند برای مثال به من یا طراحان شناختهشده برای طراحی پوستر پیشنهاد بدهند. منظورم شخص خودم نیست اما طراحان برجستهای داریم. دست آخر هم میبینیم که پوسترها آبکی و خراب از کار در میآیند. در حال حاضر که اینطور است.»
او درباره پوستر امسال جشنواره فیلم فجر اینطور نظر داده بود: «اینکه از تصویر سینماگری مثل زندهیاد علی حاتمی استفاده شده ایده و فکر خوبی است؛ اما میتوانست از این تصویر بهتر استفاده شود. مردم این چهره را میشناسند و طراح میتوانست با طرحی ساده کار را پیش ببرد و باقی کار هم با نوشتهای متناسب انجام میشد. از طرف دیگر کلاکت نمادی خرج شده برای سینماست و دیگر کسی مفهوم سینما را با کلاکت نشان نمیدهد.»
این پیشکسوت دوستداشتنی عرصه گرافیک درباره رابطه پوستر و تبلیغات و ترغیب مخاطب نیز گفته بود: «این پوستر، پوستر جشنواره نیست. پوستر جشنواره از بسیاری جنبهها باید از این پوستر قویتر باشد. حس جشنواره را به مخاطبش منتقل کند و برای استفاده در دیگر فضاهای تبلیغاتی جشنواره مناسب باشد که در این پوستر چنین چیزی نمیبینیم.»
اعتراض از کجا آغاز شد
اعتراض و انتقاد شیوا در این ایام از نشست خبری و رونمایی پوستر جشنواره 35 تئاتر فجر آغاز شد و او طراحی و انتخاب رنگ را مورد نقد قرار داد و آن را مناسب فضای عمومی و شهری ندانست. بلافاصله شیوا در گفتگو با خبرگزاری ایلنا گفته بود: «متاسفانه روز رونمایی از من خواستند برای دیدن اثر بروم و پس از رونمایی از اثر همین طور متعجب مانده بودم و اگر میشد از آنجا فرار میکردم. متاسفانه مرا عاملی برای تایید پوستر قرار دادند.
انتقاد شیوا به رنگهای سرد استفاده شده، رنگبندی و البته قالب شاید دزدی پوستر بود و تأکید کرده بود «البته معتقدم طراح مقصر نیست.»
البته قباد شیوا درباره پوسترهای موسیقی و تجسمی فجر هم اظهار نظر کرده است که در ادامه از آنها نیز خواهید خواند.
و اکنون اثر استاد
اکبر زنجانپور که این روزها در حال آمادهسازی نمایش «باغ آلبالو» در تالار وحدت است، طراحی پوسترش را به قباد شیوا سپرده است و اکنون این پوستر در کتاب پوستر سال جشنواره فجر 35 با عنوان «دیدهور» منتشر شده است. پیش از هر صحبتی به این پوستر نگاهی بیاندازید.
برای نگارنده تصویر بالا با صحبتهای قباد شیوا در اعتراض و انتقاد از پوسترهای مختلف همخوانی ندارد. در حالی که شیوا در مقام استاد از عناصر مهمی چون رنگ و ترکیببندی سخن میگوید برای من مخاطب این سؤال پیش میآید که این پوستر چه ویژگی مناسبی از رنگ و ترکیببندی دارد؟ اصلاً پوستر به ما چه پیامی میدهد؟ آیا زنجانپور مشغول خوردن بازیگران در حکم آلبالو است؟ آیا بازیگران تشکیل دهنده یک درخت هستند، یعنی همان عنصر محبوب و تکرار شونده در آثار شیوا؟ آیا رنگ صورتی یا شاید قرمز ارتباطی با نمایشنامه چخوف دارد؟ آیا این تصویر دعوتگر است؟ آیا میتواند شمایی از نمایشنامه یا حتی اثر زنجانپور را عیان کند؟ آیا شما را ترغیب به خریدن بلیت گرانقیمت وحدت میکند؟
این سؤالها در حالی پرسیده میشود که شیوا به ایلنا گفته است «ما نسلی بودیم که به گرافیک این کشور آبرو دادیم.» این گفته شیوا بدون شک درست است. او به همراه مرتضی ممیز و ابراهیم حقیقی وزنههای شکوفایی گرافیک در ایران هستند. هنوز طراحیهای شیوا برای فیلمی چون «داش آکل» فراموش نشده است یا پوستر خاص فیلم «گزارش» که معرف اثر هستند.
شیوا درباه پوستر تئاتر فجر گفته بود «این پوستر هیچ شخصیت تئاتری ندارد.» حال باید پرسید آیا این پوستر هویت تئاتری دارد؟ آیا المانی از تئاتر بودن اثر وجود دارد؟ آیا چسباندن یک لیبل بر بدن بازیگران نمایش سنخیتی با تئاتر دارد؟ آیا این پوستر واجد ارزشهای زیباییشناسی است؟ آیا میتواند به ما بگوید نمایش حاوی فرهنگی روسی است؛ همانطور که قرار است پوستر جشنواره با فرهنگ ایرانی در ارتباط باشد؟
شیوا چنین تند سخن گفته بود «این پوسترها برای چلوکبابی طراحی نمیشوند. اگرچه معتقدم تبلیغات آنها نیز باید جدی گرفته شود؛ اما این پوسترها در کل جهان رصد میشوند و این بسیار مهم است حتی به لحاظ سیاسی.» در واقع این گفته درست قباد شیوا مشمول حال او نیز خواهد بود. او نیز رصد میشود و نسل جوانی که به هر روی قصد کنار زدن نسل گذشته را دارد، فضای رقابتی را در مواجهه با چنین اثری بازتر مییابد و حذف یک استاد برایش راحتتر خواهد شد.
شاید بهتر باشد شیوا سوزنی هم به خود بزند و اثر خود را نقد کند. شاید در ادامه همین پوستر عاملی برای نفروختن تلاشهای یک استاد تئاتر شود؛ چرا که خطر آن است استاد نیز در کوزه بیفتد.