از فعالیتهای هنری او میتوان به دختری در قفس، قصه دلها، مسیر آسمان، این هفت نفر و خط قرمز، شاید برای شما هم اتفاق بیفتد، رستگاران، فاصلهها، تا رهایی، تبریز در مه، پروانه، نابرده رنج، آخرین دعوت، آدمخوار، خط قرمز، تکیه بر باد، بازار عاشقان، سالهای مشروطه، غیرعلنی و پس از سقوط اشاره کرد.
عبدلی استاد ایفای نقشهای خاکستری و چند لایه است و بارها با ایفای این نوع نقشها تواناییهایش را به اثبات رسانیده است. با او درباره حضورهایش و ایفای نقشهای رئال و تاریخی گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
در سریال پربازیگر معمای شاه به بازی پرداختید. بازی در کارهای تاریخی برای شما چه ویژگیهایی دارد؟
کار تاریخی همیشه برایم جذابیت دارد و به آن علاقه دارم. من در این سریال دو نقش بازی میکنم، نقش استالین و نقش شخصیتی به نام منوچهر. منوچهر آدمی است که وارد جریانات خاص سیاسی میشود و شخصیت خاکستری دارد و درگیر مناسبات عشقی میشود و بیشتر با خانم اسماعیلخانی و خیراندیش و امیریل ارجمند همبازی هستم. این شخصیت مابه ازای تاریخی ندارد و به خاطر ایجاد درام خلق شده است.
بازی در نقش استالین چگونه بود؟
بازی در نقش آدمهای مشهور تاریخی که در تغییر مسیر تاریخ دنیا نقش دارند همیشه برایم چالشبرانگیز است. اگر بازیگری با کمتجربگی این نوع نقشها را درست بازی نکند با نقدهای جدی از سوی مورخان، منتقدان و تاریخدانها مواجه میشود. فیلمهای مستند زیادی درباره استالین وجود دارد که مورد استناد منتقدان قرار میگیرد. او مثل سایر شخصیتهای تاریخی نبود که از آنها تصویر یا عکسی وجود نداشته باشد. شما این نوع نقشها را که تصویر روشنی از آنها مثل تیمور لنگ وجود ندارد، میتوانید با شیوه مورد نظرتان بازی کنید. به هر صورت استالین در آخرین جنگ جهانی رهبر کشوری بود که مسیر جنگ را تغییر داد و شرایط دیگری برای دنیا رقم زد و دنیا به دو قطب سرمایهداری و کمونیسم تقسیم شد.
چقدر برای ایفای نقش سراغ مستندات تاریخی موجود درباره استالین رفتید؟
خیلی از تصاویر آرشیوی مربوط به استالین را دیدم و متوجه شدم در حین سخنرانیهایش متانت و آرامش دارد. من هم تلاش کردم از این خصوصیات واقعی استالین بهره ببرم. بازی در این نوع نقشها واقعا خطرناک است.
گریم استادانه شهرام خلج هم خیلی به بازیگران معمای شاه کمک کرد تا راحت در قالب شخصیتها بازی کنند ...
شهرام خلج استاد نزدیک کردن چهره بازیگران به شخصیتهای واقعی است و در این حوزه کمنظیر است و بسیار توانمند. در هر صورت من همیشه از بازی در کارهای تاریخی با وجود سختی و دشواریهایش استقبال میکنم و دوست دارم در قالب این شخصیتهای معروف بتوانم با مخاطب ارتباط برقرار کنم. اگر بازیگر این نوع نقشها را درست و شایسته بازی کند میتواند در ذهن مخاطب ماندگار شود. نقشهای تاریخی جدا از چالشهایی که به آن اشاره کردم برای یک بازیگر شرایط خاصی را رقم میزند. اغلب کارهای تاریخی دور از تهران کار میشود، بنابراین بازیگر در طول بازی در این نوع نقشها که مدتش هم طولانی است، نمیتواند نقش دیگری بازی کند. در حالی که در کارهای رئالیستی با برنامهریزی میتواند نقش دیگری را همزمان قبول کند. بخش مهم بعدی در زمینه گریم است، معمولا کارهای تاریخی گریمهای سنگینی دارد و من بازیگر باید روزانه چند ساعت زیر گریم باشم و دوباره عصر همان گریم را پاک کنم. این کار طاقتفرساست. بعد با تحمل این گریم سنگین مجبورید در گرمای تابستان کلی لباس زیاد و پوتین چرمی بپوشید و آن وقت جلوی دوربین بازی کنید.
در این شرایط وضعیت کاری چگونه است؟
چندان روبهراه نیست و دایره انتخاب بازیگران محدودتر شده است. البته نمیخواهم برای این وضعیت نام خاصی را اشاره کنم. برخی از مواقع هم نقشهایی پیشنهاد میشود که بازی نکردنش بهتر است. زیرا سطحی و کلیشهای است. در هر صورت شغلم بازیگری است و نمیتوان منتظر ماند تا نقشهای درجه یک و خوب پیشنهاد شود.
بعد از سالها همکاری با محمود معظمی، در سریال پرمخاطب «تکیه بر باد» نقش متفاوتی ایفا کردید...
سالهاست با محمد معظمی همکاری دارم. در مجموعه تکیه بر باد ایفاگر نقش منفی نیستم و ناصر شخصیتی است که برای خودش و منافعش زندگی میکند. خوشبختانه نویسنده مجموعه تکیه بر باد توانست قصه قابل قبولی به نگارش درآورد، محمود معظمی هم در کارگردانی به پختگی رسیده است و با تبحر خاص خود بخوبی توانست فضای کار را طوری طراحی کند که همه بازیگران در ارائه تواناییهای خود درست عمل کنند. همبازی شدن با دو بازیگر برتر مثل فرامرز قریبیان و مهدی فخیمزاده دستاورد کمی نیست.
به نظر میرسد با محمود معظمی در اغلب کارهایش همکاری داشتهاید...
در کار بعدی ایشان، «شیوع» بازی کردم. سریالی که تهیهکنندهاش پدافند عامل بود و نقش یک افسر نیروی انتظامی را بازی کردم. وجود تهیهکنندهای به نام جودی به کیفیت کار کمک کرد. البته در تمام کارهای معظمی بازی نکردهام.
در سریال غیرعلنی تصویر درستی از یک آدم فرصتطلب را ارائه کردید ...
قبلا سیروس مقدم در چک برگشتی به مقوله انتخابات پرداخته بود. سریال غیرعلنی هم از زاویه متفاوتی به مقوله انتخابات و تاثیرات درگیرشدن آدمهای عادی با سیاست میپرداخت و من نقش یک آدم منفعتطلب را بازی میکنم که برادر همسرش در حال رقابت با دو نفر دیگر برای حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی است. شخصیت مهرداد در این سریال میخواهد به اصطلاح معروف از آب گلآلود ماهی بگیرد. او رند و زرنگ است و با پیروزی برادر همسرش به منافع زیادی دست پیدا میکند. به همین منظور از هیچ کاری برای پیروزی وی دریغ نمیکند. در واقع این سریال درباره کسانی است که بر اساس منافع خود و به دنبال تبلیغات نادرست به نامزد خاص خود رای میدهند. فکر میکنم نیاز مخاطبان است که همیشه کارهایی به روز در تمام مسائل اجتماعی ببینند. مهرداد خوشبخت هم کارگردان توانایی است و همه بازیگران در این کار همدل بودند.
آیا خاطرهای از بازی در این سریال دارید؟
روز آخر فیلمبرداری به لوکیشن سریال در احمدآباد مستوفی رفته بودیم. صبح زود بود و هوا خوب. نیم ساعتی که گذشت وضع هوا تغییر کرد و باد و بوران و برف. باد به حدی بود که من و علیرضا جلالیتبار که در طبقه چهارم بودیم نزدیک بود سقوط کنیم. به همین دلیل فیلمبرداری روز آخر تا آخر شب طول کشید و کلی سختی تحمل کردیم و همه عوامل از تغییر شریط آبوهوایی متعجب شده بودند.
بازی در نقشهای مثبت چه ویژگیهایی دارد؟
بازی من بازی در نقشهای مثبت چالشزا نیست و بازیگر زیاد نمیتواند در قالب این نوع نقشها مانور بدهد. در آن سوی آبها هم بازیگران بزرگی مثل دنیرو و نیکلسون نقش خاکستری بازی میکنند و نقشهای مثبت را میدهند به امثال تام کروز. نقشهای خاکستری همیشه در ذهن مخاطب حک میشود و اوج و فرودهای حسی دارد. سیاه مطلق همانقدر بد است که سفید مطلق، خنثی و یکنواخت به نظر میرسد. همیشه تلاش کردهام ضدقهرمانها را متنوع بازی کنم که گاهی طنز هم چاشنی آن شده است. نقش باید به گونهای ایفا شود که تماشاگر آن را پس نزند.
چه کارهایی را آماده پخش دارید؟
در تلهفیلم «بازی سه نفره» نقشی را بازی میکنم که در اغلب سکانسها روی صندلی نشستهام و دستم بسته است. در داستان فیلم یک بازی در بازی انجام میشود و آدمی که مدام در یک جا نشسته است کارهایی انجام میدهد که باورش سخت است؛ او مغز متفکر گروه است.
قدیمیها با انگیزه بازی میکردند
در تئاتر با همه بزرگان مانند دکتر رفیعی و استاد سمندریان کار کردهام و تئاتر خانهام است. با خودم عهدی دارم که سالی حداقل یک تئاتر را کار میکنم و حتی با وجود مشکلاتی از قبیل پایین بودن دستمزدها و مشخص نبودن زمان اجرا، ترجیح میدهم باز هم ارتباطم را با تئاتر حفظ کنم. برای بازی و اجرای تئاتر باید وقت و زمان زیادی صرف کرد. اما برای من تئاتر صحنه بازسازی و در اوج بودن است. اوایل امسال هم با استاد مرزبان یک کار موفق به نام بازار عاشقان را در تالار وحدت اجرا کردیم که در این نمایش نقش قاضی را بازی کردم. متاسفانه در تئاتر هم شرایط چندان روبهراه نیست و بازیگران جوان کمتر تعهد کاری دارند، اما قدیمیها مثل ایرج راد همچنان با انگیزه کار میکردند.