به گزارش افکارنیوز،«امروز» مضارع «گذشته» است. همه ما چیزهایی از گذشته داریم که پله پله و آرام آرام با ما جلو میآیند و رد پایشان هیچ وقت از زندگی ما بیرون نمیرود. «گذشته» فرهادی هم میخواهد ردپای گذشته را دنبال کند بدون اینکه هیچ فلش بکی به گذشته بزند. «گذشته» این روزها مهمترین فیلم روی پرده سینماهای ایران است، فیلمی به زبان فرانسوی که در ایران خیلیها دوست دارند آن را فیلمی ایرانی بدانند.
«گذشته» آینده سیمین است؟
سیمین میخواست از ایران برود، نادر مخالف بود. آنها به دادگاه رفتند تا طلاق بگیرند. فیلم در دادگاه به پایان رسید بدون اینکه بگوید «جدایی نادر از سیمین» به کجا رسید. در انتهای «جدایی» هیچ کس نفهمید که سیمین همسر و فرزندش را رها کرد و به خارج رفت یا نه! هر بینندهای میتوانست انتهای فیلم را به نحوی که دوست داشت، جمع کند. حالا با اکران فیلم جدید فرهادی، این سؤال در ذهن بیننده ایرانی به وجود آمده است که فرهادی دوست دارد ادامه داستان «جدایی» را روایت کند؟ در فیلم مهاجر ایرانی وجود دارد که میتواند همان «سیمین» باشد. مهاجرت نخ
ارتباط داستان دو فیلم است. به همین خاطر بسیاری از کسانی که «جدایی» را فیلمی توهینآمیز میدانستند، معتقدند فرهادی در «گذشته» نشان داده که مهاجرت آن طور که در داخل ایران بعضیها حاضرند خانواده خود را برای رفتن از ایران فنا کنند، رویایی نیست و غرب آن اتوپیایی که شرقیها دنبالش میگردند، نیست.
مهاجرت حتی در خارج از کشور هم باعثفروپاشی خانوادهها میشود. مهاجر داستان «گذشته» بر خلاف سیمین که تمام وجودش را حس رفتن گرفته بود، آنقدر بیچاره است که میان گذشته و آینده مانده و باید با یک جدایی دیگر، آینده خود را عوض کند. «جدایی» داستان رفتن را روایت میکرد. ما در ایران با مهاجرت غریبه نیستیم، اما «گذشته» داستان مهاجران را روایت میکند؛ مهاجرینی که میتوانند از هر کشوری باشند.
نگاه «گذشته» جهانی شده و دیگر ایرانی بودن جوهره اصلی فیلم نیست. به همین خاطر میتوان گفت بر خلاف نظر عدهای که میگویند «احمد»(علی مصفا)، آینده «سیمین»(لیلا حاتمی) است. احمد نشانه همه مهاجرینی است که نه به طور کامل از گذشته خود بریدهاند و نه در حال و آیندهشان چراغ امیدی وجود دارد، مهاجرینی که از اقوام و ملتهای مختلف در اروپا و امریکا به صورت رقت باری زندگی میکنند.
آنها واقعیت زندگی در غرب را لمس کردهاند و دیگر تصورشان از شهری مانند پاریس، برج ایفل و خیابان زیبای شانزهلیزه نیست، آنها به لایه زیرین زندگی در غرب دست یافتهاند و باید با همان خانههای خراب و محلههای کثیف سر کنند و در تنهایی «گذشته» را مرور کنند. احمد(علی مصفا) را حتی میتوان در گذشته فیلمهای فرهادی دید. در درباره الی، احمد همان مهاجر دوباره به ایران برگشته است که برای فرار از زندگی در غرب، خودش را به هر نحوی سرگرم میکند و تلاش میکند تا در چشم سایرین، انسانی سرخوش دیده شود.
نسبیگرایی فرهادی از کجا میآید؟
فرهادی فیلمساز اجتماعی است. او علاقه خاصی به نشان دادن مشکلات خانوادهها دارد. به همین خاطر چند چیز در فیلمهایش به صورت مداوم تکرار میشود؛ مشکلات همسران، بچههای طلاق و خانوادههایی که در حال نابودی هستند. فیلمهای فرهادی مشخصه دیگری نیز دارند. فرهادی تلاش میکند تا نشان دهد هیچ کس دارای خیر مطلق نیست و هیچ کس هم شّر مطلق نیست. همه شخصیتها خاکستری هستند. به همین دلیل است که هر وقت فیلمی از این کارگردان نمایش داده شده، بینندگانی که عادت کردهاند خیر و شر را به صورت مطلق نگاه کنند، دچار دو دستگی شدهاند.
زمانی که فرهادی جدایی نادر از سیمین را ساخت و نماینده ایران در اسکار شد، حتی رئیس سازمان سینمایی که بعدا مدعی لابیگری اسکار شده بود نمیدانست در مقابل این فیلم موضع تأیید بگیرد یا تکذیب. در هنگام اکران «جدایی»، برخی از تماشاگران و منتقدان سینما، حق رفتن را برای سیمین قائل بودند، در مقابل هم گروهی وجود داشتند که عقاید «نادر» را میپسندیدند. گروه اول که مهاجرت را نقطه عطف زندگی شرقیها میدانند، از اینکه در «گذشته» یک مهاجر سرخورده را میبینند دل خوشی ندارند. گذشته نتوانسته رضایت اکثر منتقدان روشنفکر را جلب کند، اما نسبیگرایی فرهادی بیش از اینکه اعصاب
بینندگان فیلم را خطخطی کند، از نظر فلسفی هم با فرهنگ ما در تعارض است.
فلسفه نسبیگرایی که در آن همه چیز نسبتی از صفر تا صد را دارند به طوری که هیچ صفر یا صد مطلق در آن وجود ندارد، این نوع تفکر ریشههای تاریخی دارد. افلاطون و ارسطو هر دو نسبیگرایی را نقد کردهاند. فلاسفه غربی مانند کانت و ویل دورانت به نسبی بودن اخلاق اعتقاد داشتهاند. در میان فلاسفه اسلامی ابنسینا به صورت مفصل به نسبیگرایی در اخلاق پرداخته و خواجه نصیر بحثهای مشابهی را ارائه داده است. از فلاسفه معاصر استاد شهید مرتضی مطهری نیز درباره نسبیتنظراتی دارد. شهید مطهری با استناد به قرآن کریم، اثبات میکند که نسبیتگرایی در اخلاق جایی ندارد. به همین خاطر و با
احترام به همه منتقدان سینما باید گفت تاکنون به دیدگاههای فلسفی فرهادی نگاه درستی نشده است. شاید فرهادی هیچ وقت ادعای فلسفه نداشته باشد اما جهانبینی که در فیلمهایش ارائه میکند، نشان دهنده نوع فلسفهای است که به آن اعتقاد دارد.
جزئیات مهم است
فرهادی قبل از اینکه فیلمساز خوبی باشد، فیلمنامهنویس خوبی است. او دقت زیادی در نگارش فیلمنامههایش به خرج میدهد. فرهادی از جزئیات به راحتی عبور نمیکند و هر چیزی پیغامی دارد. در «گذشته» فیلم پر از المان و مفاهیم است. وقتی صحنه سوراخکردن دیوار را میبینیم به یاد تأثیر یک غریبه در خراب کردن دیوارهای یک زندگی میافتیم یا وقتی در صحنه ابتدایی فرودگاه حرفزدن دو شخصیت اصلی فیلم را پشت شیشه میبینیم، درحالی که حرفهای یکدیگر را نمیفهمند. نمونهای دیگر از نمادسازی ابتدای فیلم است وقتی که ماشین دنده عقب میآید و باعثتصادف میشود
یا اینکه وقتی لکهای روی لباس میافتد و هیچ وقت پاک نمیشود، بیننده را به یاد مفهوم گذشته میاندازد که ردپایش در حال و امروز آنها دیده میشود و به راحتی هم پاک نمیشود. از شروع فیلم شاهد این هستیم که فرهادی میخواهد با نشانهگذاری ما را به سمت و سوی اصل داستان پیش ببرد. پازلهای کوچکی که فرهادی در طول فیلم دانه دانه آنها را در جای مناسبش قرار میدهد و بیننده را مانند «جدایی» یا «درباره الی» در بیخبری نگه نمیدارد. جزئیات خیلی مهم هستند، فرهادی به ما میگوید با دقت فیلم را نگاه کنیم تا بتوانیم از جزئیات به کلیات برسیم.
بیسرزمینتر از باد
از سوی دیگر در «گذشته» نگاه انسانی انسانهای شرقی در مقابل غربیهای منفعت طلب و جدایی پسند، دیده میشود. مردی که بچهها دوستش دارند، میخواهد در همان چند روزی که در خانه است همه چیزهای خراب را درست کند و خاطره بدی از خودش در ذهنها باقی نگذارد.
«گذشته» فیلمی جهانی و بیوطن است. فرهادی هیچ اصراری ندارد که بگوید فیلم در پاریس و فرانسه رخ میدهد. اگر زبان فرانسوی فیلم نبود، «گذشته» میتوانست در هر کجای اروپا یا حتی امریکا که مهاجر پذیرند، رخ دهد. شخصیت ایرانی فیلم هم میتواند متعلق به هر کشور مهاجرفرستی باشد.
«گذشته»، نقد جدی به زوال اخلاق در غرب دارد؛ نقدی که باعثشد تا کلیسای جهانی جایزه سال ۲۰۱۳ اش را به این فیلم اختصاص دهد. نقد جامعه اروپایی که این روزها درگیر مسائل سنگین اقتصادی و اجتماعی هستند از نگاه یک خارجی بیطرف میتواند نگاه واقعبینانهای به اتفاقاتی باشد که زیر پوست تمدن غربی در حال جریان است. این اشتباه بزرگی است که فکر کنیم فرهادی برای مکان خاصی به نام ایران یا فرانسه فیلم ساخته است. «گذشته» برای همه آدمهایی است که پلهای پشت سرشان را به امید فرار به آینده بهتر خراب کردهاند اما خودشان بزرگترین بازمانده از گذشته هستند.
شناسه خبر:
۲۴۱۳۴۶
فرهادی در گذشته میخواهد چه بگوید؟
نگاه «گذشته» جهانی شده و دیگر ایرانی بودن جوهره اصلی فیلم نیست. به همین خاطر میتوان گفت بر خلاف نظر عدهای که میگویند «احمد»(علی مصفا)، آینده «سیمین»(لیلا حاتمی) است. احمد نشانه همه مهاجرینی است که نه به طور کامل از گذشته خود بریدهاند و نه در حال و آیندهشان چراغ امیدی وجود دارد، مهاجرینی که از اقوام و ملتهای مختلف در اروپا و امریکا به صورت رقت باری زندگی میکنند
۰