سجاد نوروزی مدیر پردیس سینمایی آزادی جمعه شب گذشته با حضور در برنامه تلویزیونی « نقد سینما » به تهیهکنندگی یوسف بچاری و میزبانی امیررضا مافی به طرح نکاتی درباره شرایط حاکم بر تولید و اکران سینمای ایران پرداخت.
نوروزی در ابتدا با اشاره به صحبت درباره بلیت چندصدهزار تومانی مطرح کرد: دوستان تصور میکنند که قرار است فیلم « آواتار » را در سینما پخش کنیم! اگر فیلمی با کیفیت «آواتار» داشتید، بلیت ۵۰۰ هزار تومانی بفروشید. اگر اثری به کیفیتی رسیده است که قابلیت جذب مخاطب دارد، بلیت سینما را در حد و اندازه این قیمتها بفروشید.
مدیر سینما آزادی درباره رویههای منسوخ و قدیمی قیمتگذاری بلیت سینما بیان کرد: سیاستگذاری دهه هفتاد در عرصههای فرهنگ و هنر و یا اقتصاد به این صورت بود که چند پرسش و پیشفرض وجود داشت و براساس همان سیاستگذاری انجام میشد. آیا در حال حاضر در آغاز سده جدید، میتوان در جایگاه دهه هفتادی به مسایل روز پاسخ داد؟ آیا با همان روششناسی قیمتگذاری بلیت در دهه هفتاد و هشتاد که حاصل توافقی میان پخشکننده، سینمادار و تهیهکننده بود، هنوز هم میتوان قیمت تعیین کرد؟ سوال من این است که چه چیز در حال حاضر به دهه هفتاد شباهت دارد که فرمول قیمتگذاری شبیه دهه هفتاد است؟
نوروزی درباره اهمیت و لزوم نقشهراه توسعه سینما عنوان کرد: وقتی درباره قیمت بلیت صحبت میشود، بر اساس کدام نقشه راه این مسیر شکل میگیرد؟ دوستان نقشه راهی ندارند و چشماندازی ارایه نمیدهند. حتی تحلیل مشخصی از تیپولوژی مخاطب سینمای ایران نیز وجود ندارد. من معتقدم اگر قرار باشد مخاطب به سینما بازگردد، راه حل آن کنار گذاشتن شیوههای دهه هفتاد و هشتاد است.
چند درصد مردم متوجه ترکیب اکران نوروزی شدهاند؟
وی بر الزام تغییر شیوههای پخش تاکید و اظهار کرد: در سده جدید با این شیوههای کلاسیک نمیتوان پیش رفت و پخش فیلم انجام داد. در حقیقت اساساً مقولهای به نام تبلیغات و شناساندن فیلم به مخاطب وجود ندارد. سوال من اینجاست که در حال حاضر چند درصد مردم متوجه ترکیب اکران نوروزی شدهاند؟ راههای تعامل با مخاطب چیست؟
مدیر سینما آزادی در بخش دیگری از صحبتهای خود بیان کرد: بودجه تولید فیلم جدید نولان، ۱۰۰ میلیون دلار و بودجه تبلیغات نیز ۱۰۰ میلیون دلار بوده است. در حقیقت به اندازه بودجه تولید، بودجه تبلیغات در نظر گرفته شده است اما جایگاه تبلیغات در سینمای ما کجاست؟
نوروزی در پاسخ به این سوال که چه کسی باید به دنبال چاره برای این مشکل باشد؟ صاحب فیلم یا وزارت ارشاد، بیان کرد: تلفیقی از هر دو. ارشاد نمیتواند به تنهایی قیمت تعیین کند. به نظر من شناوری قیمت بلیت یک گام موثر رو به جلو است اما اگر در این مسیر مخاطبشناسی صورت نگیرد، نتیجه نمیدهد.
وی با بیان اینکه حالت چانهزنی میان تهیهکننده و سینمادار شبیه شیوه حجرهداری دهه شصت و هفتاد است، گفت: در این حالت انگار مخاطب اهمیتی ندارد و دو تیپ و طبقه باید با هم بنشینند و تصمیم بگیرند که چه به مخاطب بفروشند. در حقیقت مخاطب برای صنوف و دستگاههای رسمی، در تولید و اکران اهمیت ندارد.
مدیر سینما آزادی درباره بیاهمیت بودن مخاطب در سینمای ایران یادآور شد: خرج این سینما را مخاطب نمیدهد؛ وقتی دخل و خرج این سینما، برعکس همه جای دنیا از مخاطب تامین نمیشود، طبیعیست که اهمیتی هم ندارد.
نوروزی درباره عملکرد وزارت ارشاد تصریح کرد: یک روش کلاسیک اعمال حاکمیت داریم که آن را در پروانه دادن و اعمال ممیزی خلاصه کردهایم. گویی روش دیگری برای اعمال حاکمیت وجود ندارد. وزارت ارشاد به یک ریلگذاری تولیدی مبتنی بر مخاطبشناسی سینمای ایران نیاز دارد.
درباره سیاستگذاری معطوف به بقا صحبت میکنیم
او افزود: ما یک سیاستگذاری معطوف به توسعه و یک سیاستگذاری معطوف به بقا داریم و اکنون درباره سیاستگذاری معطوف به بقا صحبت میکنیم. هزینههای تولید بالاست و برای برگشت پول، بلیت سینما را گران میکنیم که باعث ریزش مخاطب خواهد شد. در حقیقت مخاطب را از چرخه سیاستگذاری حذف میکنیم. پرسش اصلی اینجاست که چرا هزینههای تولید به شدت بالاست؟ در کجای دنیا روزی دو سه دقیقه مفید فیلمبرداری میکنند؟ در فیلمسازی، اکران، توزیع، سیاستگذاری حاکمیتی و… ما مشکل داریم و این مجموعه معیوب ما را به سینمایی که حیات نباتی دارد، رسانده است.
مدیر پردیس سینمایی آزادی تاکید کرد: راه حل این قضیه برای صنف، ترجیح خیر جمعی به نفع شخصی است. به صراحت میگویم که برای صنوف ما مفهوم خیر جمعی و منفعت کلی سینما معنا ندارد و دوستان همه معطوف به منافع فردی هستند چراکه متاسفانه وضعیت صنف، حجرهداری دهه هفتادی است. لازم است وزارت ارشاد هم به جایگاه اصلی خود بازگردد.
این مدیر سینمایی درباره تحولی که باید در نظام سینمایی ایران اتفاق بیفتد، اظهار کرد: نقطه شروع باید از صنوف باشد. وظیفه وزارت ارشاد سیاستگذاری علمی با روششناسی پویا، احصاء اقتضائات بازار سینما و مخاطبشناسی است. از سوی دیگر صنف سینمایی باید خود را با تحولاتی که در جهان رخ میدهد، مطابقت دهد. در حقیقت نمیتوان گفت من مدعی عام سینما در همه سطوح هستم اما در برابر روزآمد کردن مقاومت کنم. ما میخواهیم چرخ را از ابتدا اختراع کنیم در حالی که همه جای دنیا چرخ، گِرد است اما ما به اختراع چرخ مربع اصرار میورزیم.
وی در پایان خاطرنشان کرد: خانه سینما به جز بیانیه دادن کار دیگری نمیکند و من ترکیب جدید را از ترکیبهای قبلی متفاوت نمیبینم. ما یک جمعیت سی نفره داریم از دهه شصت که این منصوب شدنها دست به دست میچرخد.