قریب به یک ماه است که بهصورت رسمی، تحریمهای ایالاتمتحده آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران وارد فاز حداکثری خویش شده است. این تحریمها درنهایت قرار است ابزار کانونی «دیپلماسی اجبار» کابینه مسلط در آمریکا، یعنی کابینه دونالد ترامپ، برای تسلیم شدن جمهوری اسلامی ایران در فضای پس از خروج آمریکا از برجام باشد[1]؛ تسلیمی که با توجه به شروط 12گانه پمپئو برای ایران و نحوه چینش مهرههای سیاست «مهار» ترامپ مترداف با آغاز فروپاشی یا سقوط جمهوری اسلامی ایران تلقی میشود. در این فضای سیاست خارجی حاکم بر کشور، این یادداشت تلاش میکند بررسیای انتقادی از سیاست مهار ترامپ در یک ماه گذشته ارائه دهد و با تبیین مؤلفههای تضعیف سیاست مهار آمریکا علیه ایران دورنمای تهدیدساز مذاکره با آمریکا در کوتاهمدت را به کارگزاران امنیت ملی کشور متذکر شود.
در برآوردی از وضعیت ثمر دهی سیاست مهار کابینه ترامپ علیه ج.ا. ایران میتوان دریافت که 6 مؤلفه بالفعل و 3 مؤلفه بالقوه، سیاست مهار ترامپ را تضعیف نموده است. 6 مؤلفه بالفعل به قرار زیر هستند:
1. عدم همراهی سیاسی 5 قدرت بزرگ دنیا با آمریکا: هر چند واقعیت این بود که برجام، تابعی از تعریف معاهده کاهش تنش میان آمریکا و ایران بود، اما دیپلماسی ایرانی توانست با بهرهبرداری از نقاط شکاف و اختلافبرانگیز نظم امنیت بینالمللی لیبرال پس از پایان نظام دوقطبی، 5 قدرت دیگر را از نقش یک ناظر در برجام آمریکا محور، به نقش یک کنشگر محافظهکار در برجام منهای آمریکا، ارتقا دهد.
2. برگزاری قدرتمند رویداد 13 آبان: رویداد 13 آبان 97، علاوه بر اینکه نشانگر پیوست اجتماعی رویکرد تقابلی نظام ج.ا. ایران با سیاست مهار آمریکا بود[2]، در لایهی عمیقتر خویش حاکی از کسب و بسط خودآگاهی اجتماعی در حمایت از «ایده مقاومت» پس از حوادث دیماه 96 بود.
3. تخریب وجاهت بینالمللی عربستان: پدیده قتل خاشقجی، باعث تخریب وجهه صلح طلبانه حکام سعودی بهعنوان حامی اصلی سیاست مهار آمریکایی شد و تنش را در روابط سعودی- آمریکایی هویدا نمود. این تنش، منجر به این شده است که آمریکا با خوشبینی سابق، به رویکردهای ضد ایرانی عربستان نظاره نکند و سعی نماید مبانی اقدام علیه ایران را در رویکردهای دیگری جستجو نماید.
4. صادرات 1.5 میلیونی نفت: به شکست رسیدن پروژه صفر نمودن صادرات نفت ایران در مقطع فعلی با اعطای معافیت به 8 کشور از سوی آمریکا نشانگر ضعف آمریکا در شناسایی ظرفیتهای گسترده مقاومتی ایران است. فروش نفت به اذعان مکرر مقامات ارشد کشور، یکی از سادهترین دغدغههای ایران در مواجه با سیاست مهار بوده است.
5. تحکیم سیاستهای اقتصادی نهادگرایان در کشور: تنظیم حالت کشور در یک وضعیت شبهمقاومتی اقتصادی منجر به این شد که سیاستهای بازار آزاد (بهعنوان سیاست اصلی دولت دوازدهم) از اقتصاد کشور رخت ببندد. حضور تدریجی طیف نهادگرایی اقتصاد در 6 ماه گذشته و اقدامهای تقابلی این طیف در مقابل ابعاد اقتصادی سیاست مهار، منجر به تقویت 25 درصدی ارزش پول ملی نسبت به اول پاییز 97 شده است.
6. پیوستن ایران به اتحادیه اقتصادی اوراسیا: رئیسجمهور روسیه چهارشنبه 7 آذر 97، قانون توافق موقت در زمینه تشکیل منطقه آزاد تجاری بین ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا را امضا کرد. اتحادیه اقتصادی اوراسیا که ژانویه سال 2015 فعالیت رسمی خود را آغاز کرد هماکنون از کشورهای روسیه، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان و ارمنستان تشکیل شده است[3]. بارزترین منفعت اتحادیه اقتصادی اوراسیا برای جمهوری اسلامی ایران استفاده از ظرفیت اقتصادی مغفول مانده در قالبهای فناورانه، خدمات و کالایی موجود از طریق ائتلافسازی اقتصادی با کشورهای عضو اتحادیه است.
از سوی دیگر 3 مؤلفه بالقوه تضعیف سیاست مهار ترامپ میتواند دستاوردهای ایران را در افزایش کیفی قدرت ملی خویش یاری برساند: مؤلفه اول اجرایی شدن سازوکار مشهور به سوئیفت اروپایی (SPV) جهت فعال ماندن شریانهای حیاتی اقتصاد ایران است. این مهم قطعاً با تضمین فروش نفت حداقل تا سطح فعلی فروش، خواهد توانست سد محکمی در برابر تحریم نفتی و بانکی ج.ا.ایران ایجاد نماید. مؤلفه دوم تداوم همراهی قدرت اجتماعی در مشروعیت قدرت سیاسی مقابله با سیاست مهار آمریکا، با تکرار 13 آبانها در قالب 22 بهمن (روز انقلاب) و روز قدس شریف میتواند نمود بیابد. مؤلفه سوم، با حضور اکثریت دموکراتها در مجلس نمایندگان آمریکا و آغاز تشکیل جبهه درون آمریکایی (به رهبری جان کری) و برون آمریکایی (به رهبری چین) برای پایان دادن به کابینه ترامپ در ژانویه 2020، میتوان انتظار داشت که ترامپ در سیاست مهار ایران نتواند کاری بیش از آنکه در گذشته انجام داد، صورت دهد.
جمهوری اسلامی ایران نشان داده است که از تجارب تحریمی چهار دههای خویش، خصوصاً دوره تحریمی 91-90 شمسی تجارب گرانسنگی اندوخته است. از آنجایی که هرگونه انعطاف در مقابل آمریکا، به دلیل مصلحت سنجیهای موسمی نهتنها دشمنی او را کمتر نخواهد کرد بلکه این دشمن را گستاختر خواهد نمود[4]، مذاکره و توافقی را در کوتاهمدت (بهطور نمونه در بهار سال 98، طبق برخی برآوردهای معارض) صورت نخواهد داد. آمریکا در وضعیت کنونی خویش باید بداند «تابستان داغی» که برای ایران تدارک دیده بود رو به سردی پاییزی آورده و نزدیک است که «زمستان سرد» کابینه ترامپ با تحقیر سیاست مهار و یکجانبهگرایی آمریکا در دامنه زمانی میانمدت فرا برسد.
[1] http://irdiplomacy.ir/fa/news/1979767
[2] https://ir.sputniknews.com/cartoons/201811074143154
[3] http://www.ca-irnews.com/fa-ir/analytics-fa/25067
[4] https://www.farsnews.com/news/13970302001332