وضع نابسامان اقتصاد پس از لغو برجام توسط آمریکا، اصلاحطلبان را به غلیان و جولان انداخته که هر جور بتوانند دامن خود را پاک از گناه گرانی بدارند. در این بین، برخی اصلاحطلبان افراطی مثل شکوریراد و جلاییپور و... به هذیان درآمده و با ادعاهایی دروغ زمین و زمان را برای توجیه ضعف دولت و فرافکنی به کار بستهاند.
شکوریراد گفته است: «آنهایی که اعتقاد به آزادی ندارند، پیشنهاد میدهند چکمهپوش مقتدری بیاید که نظم، امنیت و نان مردم را تأمین کند!»
سؤال از ایشان این است که چه کسی چنین ادعایی مطرح کرده؟ کدام چهره انقلابی یا اصولگرا، پیشنهاد حکومت نظامی و به تعبیر دیگر کودتا علیه دولت کرده است؟! آیا این ادعا خیالبافی این فرد نیست؟! جالب آنکه حتی ندای «استعفای روحانی» هم از اردوگاه خود اصلاحطلبان و اعتدالگرایان بیرون آمده است. موسویان، مشاور معنوی روحانی نخستین چهرهای بود که تز داد روحانی به عنوان مقصر اصلی استعفا کند و انتخابات زودهنگام برگزار شود.
شکوری راد ادعا کرده نداشتن نظام حزبی مشکل کشور است و فعالیت حزب در کشور ما سقف دارد و علت همه مشکلات ما نداشتن حزب است! در حالی که در نظامهای سیاسی دیگر این سقف تعریف نشده است.
در حال حاضر 230 حزب ثبت شده در کشور وجود دارد که حدود 200 حزب در خانه احزاب عضویت دارند. حدود 30 مورد از این احزاب، احزاب فعال و تاثیرگذار بر حیات سیاسی ایران هستند. شاید تعداد اعضای برخی احزاب به تعداد انگشتان دست نرسد اما به راحتی مجوز وحتی امتیازهای مالی میگیرند. پس این ادعا که نظام با احزاب مخالف است و سختگیری میکند، دروغ بزرگی است.
نکته دوم؛ گرایشهای سیاسی در ایران، خود ترجیح دادهاند بیشتر به صورت جبههای و اردوگاهی فعالیت کنند تا تشکیلات حزبی؛ نه اینکه حاکمیت مانع تحزب باشد. یکی از دلایل آن، شخص گرایی و حب فردی است. مثلا جبهه اصلاحات، بیش از 20 حزب و گروه دارد که هیچ یک حاضر نیستند قیمومیت و سلطه حزب دیگری را بپذیرند و اتفاقا اغلب آنها مایلند اصلاحات به صورت جبههای، بدون مانیفست خاص و هسته و تشکیلات آهنین فعالیت داشته باشد.
شکوریراد، آسمان و ریسمان را برای «توجیه ناتوانی و ضعف دولت اصلاحطلب روحانی در اداره اقتصادی و سیاسی کشور» به هم میدوزد، از رهبری تا نهادهای نظامی تا صدا و سیما تا فلان امامجمعه را مقصر اوضاع اقتصادی میداند، جز خود دولت را و البته مجلس و دیگر ارکان لیست امید! بسیار عجیب است. دولتی با یک تریلیون بودجه چگونه میتواند «هیچکاره کشور» باشد و عجیب اینکه برای دولتی چنین «هیچکاره» چرا این همه دست و پا زدند؟!
آیا وقت آن نرسیده که پس از ناکامی دولت مورد حمایت اصلاحطلبان که با گره زدن تمام مسائل کشور به مذاکره و 5+1 و برجام و آمریکا، 5 سال از عمر کشور را به بیعملی، عدم حمایت از تولید در کشور و... برده است، جریان لیبرال، در مقصریابی و نسخهنویسیهای خود اندکی بیشتر تفکر کند؟! تا کی میخواهند با بازی بنیصدری «نمیگذارند کار کنیم» با بازی تکراری «تقصیر همه است جز ما» با بازی فریبکارانه «رقبای ما لولو هستند»، با بازی ریاکارانه «فقط ما صدای مردم هستیم و بقیه و پایگاه اجتماعی آنها بیکیفیت و نازل است»، افکار عمومی و سرمایههای کشور را به بازی بگیرند؟! آیا وقت عذرخواهی نرسیده است؟!