زمستان سال 1387 بود که گروه ویژه اقدام مالی (FATF) ایران را به بهانه «عدم کارآمدی در رژیم مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم» در لیست سیاه خود قرار داد. اتفاقی که آن روزها خیلی به چشم نیامد، اما نخستین حلقه از زنجیره اقداماتی بود که خیلی زود سناریوی «تحریمهای فلجکننده» را کامل میکرد.
ما در حالی به جرم حمایت از تروریسم سازمانیافته و پولشویی از حقوق مشروع خود محروم میشدیم که کشورمان آماج تهدیدات تروریستی بود و در مقابل، کشورهای منطقه همچون عربستان و قطر و ترکیه و... بدون کمترین نگرانی از اقدامات مجامع بینالمللی، رسما در حال سازماندهی ارتش وحشی و خونریز تروریستها در منطقه بودند!
ایران تا سال 94 همچنان در این لیست قرار داشت اما از آن زمان و با اجرایی شدن برجام، سیاست معروف «چماق و هویج» به کار افتاد و حضور ما در آن لیست تعلیق شد اما همچنان در لیست کشورهای «پرریسک» باقی ماند!
نمیتوان این نکته تلخ را ناگفته گذاشت که دولت تدبیر و امید که سالهاست شعار شفافیت سر میدهد، در سال 94 یک کار عجیب و پر خطر دیگر در راستای همه پنهانکاریها و چوب حراج زدنها به منافع ملی زد! در آن سال دولت، پیشنهاد گروه ویژه اقدام مالی (FATF) که به «برنامه اقدام» موسوم شد را پذیرفت، بدون اینکه نیازی ببیند بر اساس قانون اساسی آن را به تصویب نمایندگان برساند! این برنامه 42 ماده داشت و دولت متعهد شده بود مفاد آن را تمام و کمال اجرا کند! آنها که شدت نیاز حضرات را دیده بودند، برنامه زمانبندی هم تعیین کردند و حداکثر دو سال برای اجرای تمامی 42 ماده وقت دادند! کسی در اینجا خبردار نشد که این تعهدات چه بود و ما در آن 42 ماده چه تعهدی داده بودیم، اما هرچه بود، ایجاد تغییرات اجباری در برخی قوانین و نیز تصویب اجباری برخی قوانین، از جمله آن تعهدات بود!
میبینید که همین دو بخش مهم و محوری، سناریوی تسلیم یک کشور انقلابی در برابر زورگویان بود. سناریویی که آنها را به بزرگترین آرزوی دیرینه دشمنان ایران یعنی تاثیرگذاری روی مراکز تصمیمساز میرساند. یعنی بدون گسیل کردن مستشاران مختلف سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و...کاری کنند که با دست خودمان قوانینی علیه موجودیت و شرافت خودمان تصویب کنیم!
در اثر این تعهدات، دولت یازدهم پیدرپی لوایحی به مجلس فرستاد و با بهکارگیری انواع و اقسام روشها، کاری کرد که در مجلس تصویب شود! آخرین نمونه تاریخی و بیسابقه آن، تصویب لایحه الحاق ایران به کنوانسیون پالرمو بود که با ترجمه غلط و منحرف به مجلس داده شد تا نمایندگان بیاطلاع آن را تصویب کرده و ایران به یکی دیگر از این قیود تن دهد! همان که بعدها معاون حقوق رئیسجمهور مدعی شد بهخاطر «اغلاط تایپی» تغییر کرده است!
هرچه بود، دولت همه توانش را در راستای به دست آوردن دل آمریکا به کار بست و «برنامه اقدام» را مو به مو اجرا کرد!
اما اشتهای دشمن سیریناپذیر است و تا نابودی کامل ما از پای نمینشیند! این شد که علیرغم وعدههای پیشین مبنی بر اینکه اگر مفاد «برنامه اقدام»را عملیاتی کنید، شما را برای همیشه از لیست سیاه خارج میکنیم، دست به دبه زدند و ساز تازهای کوک کردند!
تیرماه 96 گروه ویژه اقدام مالی FATF نشست داشت و ما یعنی دولتمردان خوشخیالمان منتظر اینکه پرونده ایران از لیست کشورهای پرریسک هم خارج شود، اما آنها خیلی راحت اعلام کردند که ایران هیچ کار خاصی نکرده است که انتظار عادیسازی وضعیتش را داشته باشد! بنابر این همچنان در لیست کشورهای پرریسک باقی میماند!
همین تصمیم کافی بود تا دل برخی در داخل کشور به وحشت بیفتد و برای اثبات هرچه بیشتر حسن نیت(!) تلاش تازهای را آغاز کنند! نتیجه آن تلاشها که با مذاکره با کشورهایی مثل آلمان و اتریش پیش رفته بود، اخذ مهلتی 4 ماهه بوده تا کشورمان اقدامات باقی مانده در «برنامه اقدام» را کامل و نهایی کند!
آنها گستاختر از قبل، اینبار دقیقتر و شفافتر اعلام کردند چه میخواهند! گویی طلبی دارند که ما در پرداخت آن قصور داریم و حالا گریبانمان به دست آنها افتاده است! نکته تلخ ماجرا اینکه مقامات دولت، بدون کمترین مقاومتی تسلیم خواست آنها بودند و در حالیکه رهبر انقلاب صریحا از برجامهای یک و دو و سه و... نهی کرده بودند، بدون آوردن اسم، در حال تحقق آن بودند!
لابد میپرسید ارتباط این فشارها با برجام چیست؟!
خوب است بدانید در میان 9 اقدام مشخصی که FATF اجرای آنها را از مقامات کشورمان طلب کرده بود، مواردی مانند تصویب «لایحه الحاق ایران به کنوانسیون مبارزه با تأمین مالی تروریسم یا همان پالرمو» و لایحه «اصلاح قوانین مبارزه با تامین مالی تروریسم و مبارزه با پولشویی» وجود داشت که هر دو دقیقا ارتباطات منطقهای ایران و حمایتهای ما از نهضتهای آزادیبخش و جنبشهای انقلابی مثل انصارالله و حزبالله را هدف گرفته بود و معلوم است که پذیرش و تصویب این مقررات، یعنی اجرای برجام دو و سه و...!
یعنی همانطور که آنها توانستند بدون شلیک حتی یک گلوله، برنامه هستهای ما را متوقف کنند، حالا قصد دارند همان سناریو را در موضوعات منطقهای ما عملی کنند، آن هم با رای مستقیم نمایندگان مجلس و تلاش و لابی پشتپرده برخی دولتمردان!
از کشورمان مطالبه شد و اعلام گردید که در نشست ماه ژوئن (تیرماه 97) FATF، درباره وضعیت ایران تصمیمگیری خواهد شد. برهمین اساس، فشارهای دولت به مجلس برای بررسی سریعتر لوایح سهگانه درخواستی FATF تشدید شد و نهایتا این موضوع در دستور کار این هفته مجلس قرار گرفت.
حالا روی میز نمایندگان مجلس، سه لایحه مهم و حیاتی قرار دارد که مهمترین آنها، لایحه الحاق به پالرمو است.
با هزار بینه و سند میتوان ثابت کرد که ایران بیش از همه کشورهای منطقه در راه مبارزه با تروریسم هزینه داده و قانونهای نوشته و نانوشته را در این راه به کار گرفته است، این را خود آمریکاییها از همه بهتر میدانند چون میبینند که آرامش عراق و پاکسازی سوریه با همت ایران بوده نه نوکران آنها در منطقه!
بنابراین سادهلوحی است اگر فکر کنیم آنها با دیکته پالرمو دنبال منطقهای عاری از تروریست هستند، آنها در یک کلام میخواهند همه سرپلهای ما با جهان مستضعفین را قطع کنند!
اهرم قوی برای این کار، عدم همکاریهای بانکی با ایران است. چیزی که همه نمایندگان و دیگر مقامات را میترساند و به آنها میگوید«از ترس مرگ خودکشی کنید»!
اما واقعیت این است که ما، بعد از برجام، هیچ راه نرفتهای باقی نگذاشتیم، هیچ نقطه نامعلوم و کشف نشدهای نبود که برای دشمن آشکار نکنیم، اما باز هم میبینیم که وضع چگونه است!
ادعای همکاری همهجانبه با غرب و بینتیجه بودن این همکاریها، صرفا یک سخن بیپشتوانه نیست. کافی است یک ماه قبل را به یاد بیاورید، روزی که بانک «اوبر» اتریش (از معتبرترین بانکهای اروپا و نخستین بانک غربی که بلافاصله بعد از برجام، اعلام کرد آماده همکاری با ایران است) رسما اعلام کرد« به خاطر فشارهای تحریمی آمریکا همه برنامههایش را در ایران متوقف کرده است»!
میبینید که فرجام آن همه امتیازدهی یک طرفه در برجام، به دستاوردی رسید که به قول آقای ظریف حتی نمیتوانیم یک حساب بانکی در انگلیس باز کنیم و فرجام این همه همکاری سخاوتمندانه و افشای بالا و پایین سیستم بانکی پیش دشمن، این شده که حتی یک بانک معتبر جرات نمیکند با ما همکاری کند!
اما دولت دستبردار و عبرتبگیر نیست و بازهم فشار پشت فشار برای تصویب لوایح سهگانه!
امروز این لوایح روی میز نمایندگان است. به جرات میتوان گفت این یکی از تاریخیترین روزهای عمر مجلس دهم است و آثار این تصمیم، استقلال و حریت ایران را تحت تاثیر قرار میدهد.
نمایندگان مجلس در معرض آزمونی بزرگ قرار دارند، تجربه زیستن در سایه انقلاب در طول این 40 سال پر افتخار به ما نشان داده که بنبست و توقفی در کار نیست، اما دشمن میکوشد با بهرهگیری از عوامل داخلی، وضعیت را بحرانی و عدم توافق را مساوی با مرگ نشان دهد!
آیا نمایندگان از ترس مرگ دروغین و دشمن ساخته، خودکشی میکنند یا مردانه میمانند و راهی میگشایند؟
حسین شمسیان