حدیثی به روایت صحیح میگوید پس از شهادت سیدالشهدا(ع)، تمام مردم جز 3 نفر مرتد شدند! گویی مردم با خود میگفتند این چه خدایی است که میشود چنین ساده فرزند پیامبرش را با چنان وضعی کشت ولی آب از آب تکان نخورد؟! در میانه شک عوام و خواصالناس اما این زینب(س) بود که با همه خستگیهایش با یقین کامل در کاخ یزید فریاد میزد: «والله لا تمحو ذکرنا ولا تمیت وحینا؛ به خدا سوگند یاد ما را از دلها و وحى ما را محو نتوانى کرد». گذر زمان، حقانیت این سخنان را بخوبی نشان داد. خون مقدس حسین(ع) ریشه بنیامیه را کند و بعدها بنیعباس هم تنها با شعار دروغین دفاع از حق اهلالبیت(ع) توانستند قدرت را قبضه کنند. چند قرن بعد اما دشمنان جدید وحی، این بار در اروپا و از دل کلیساهای رم، برلین، پاریس و لندن سر برآوردند.
مسیحیان خسته از کلیسا خیلی برای از دین بریدن، عجله داشتند. خیلی زیاد! تا آنجا که ساختن مجسمه عریان پیامبران الهی هم، خیلی زود بخشی از هنرشان(!) شد و حالا چندین سال است مراسم اعطای اسکار فیلمهای جنسی را هم بسیار متمدنانه برگزار میکنند! ولتر، نویسنده مبتذلنویس فرانسوی را صورت مثالی روشنفکری غرب مدرن دانستهاند. وی در انتهای اغلب نامههایش با دوستانش این شعار را مطرح میکرد: «این رسوا را در هم کوبید!» و منظور وی از «این رسوا» ادیان وحیانی بود! ولتر امروز زنده نیست تا ببیند خلاف آرزوهای اروتیک او، سیاستمداران پاریس و لندن، حالا نگران فتح اروپا توسط موج عظیم اسلامگرایی در غرب هستند و خبرنگار بیبیسی با انتشار عکسی از متروی لندن، با نگرانی توئیت میزند: «آیا اسلام لندن را فتح کرده است؟!»
اینجا در ایران اما وارثان و فرزندان ناتنی ولتر هنوز در میان جماعت روشنفکر ایرانی میلولند. لولیدنی البته بینهایت حقیرانه، چندپهلو و رقتبار! ولتر در مقایسه با دنبالهروهای ایرانیاش، علاوه بر امتیاز تقدم زمانی، این امتیاز را هم داشت که فرزند زمانه خود بود و میفهمید کجای تاریخ ایستاده است. مرض تقلید محض و پرستش امثال ولتر اما روشنفکران ایرانی را از زمان قاجار تا همین حالا، هویتی نچسب، دور از واقعیات اجتماعی و البته منافقانه بخشیده است. آنها نه توانایی درک واقعیات دنیای امروز را دارند و نه غالباً چیزی به نام وطن برایشان مهم است. چنین است که هر چندوقت یکبار تق یکیشان درمیآید و سر از بیبیسی فارسی، رادیو فردا، صدای آمریکا و دیگر آخورهای استکبار درمیآورند. طی روزهای اخیر نیز مجدداً یکی از فرآوردههای اصلاحات که پیشتر در توئیتر فلسفه زندگی خود را «سکس» اعلام کرده بود، جسارت وقیحانهای به ساحت مقدس علی بن موسیالرضا(ع) کرده است.
خبرنگار سابق روزنامه اصلاحطلب قانون که ظاهراً حالا با روزنامه اصلاحطلب جهان صنعت همکاری میکند، پیش از این نیز علناً به بیدینی خود در همان توئیتر اذعان کرده و به تمسخر روزهداری در روزهای گرم ماه رمضان سال گذشته پرداخته بود. با این وجود، فرد موردنظر باز هم در رسانههای اصلاحطلب به فعالیت مشغول بوده و حتماً خواهد بود! در این میان سوال اینکه اساساً کارویژه رسانههای اصلاحطلب چیست که باید برای تحقق آن، نیازمند افرادی باشند که از حداقل صلاحیتهای اخلاقی- و نه دینی!- مبرا باشند؟ و دیگر اینکه ضوابط فعالیت در رسانههای اصلاحطلب چیست و چرا چنین فردی باید عنوان شریف «خبرنگار» را آن هم در کشوری که 300 هزار شهید دارد، یدک بکشد؟ توهین عملههای رسانهای اصلاحطلبان به مقدسات دینی و دندهمعکوس کشیدن در مسیر انقلاب خمینی(ره) البته حرف دیروز و امروز نیست.
آنها از میانههای دهه 70 روند دگردیسی خود را آغاز کردند و پس از تورق آثار دوستان ولتر در دانشکدههای علوم انسانی، از اینکه روزی با 25 من ریش، سفارت آمریکا را تسخیر کردهاند مکرر احساس شرم کردند! اصلاحطلبان روزی دیگر در صدد کشتن شخص خدا برآمدند! و نوشتند: «جامعه ایران فاز سنتی خود را پشت سر گذاشته و میخواهد مدرن و صنعتی شود اما در این جامعه هنوز خدا نمرده است. بنابراین ما چگونه میتوانیم به این وضعیت چیره شویم!» و البته گفتند: «حرکت اصلاحطلبانه ما عاقبت به جدایی دین از سیاست خواهد انجامید.
در یک جامعه مدرن جدایی دین از سیاست یک امر بدیهی است. وقتی شما جامعه را مدرنیزه کنید این جدایی بالاخره پیش خواهد آمد. ایران در حال حاضر از فاز قبل از مدرن به فاز مدرن پیش میرود». بعدها خواستند علیه خدا هم تظاهرات کنند!
من تردید ندارم بسیاری از اصلاحطلبانی که هنوز چون عبدالکریم سروش ترجیح ندادهاند روی صندلیهای سازمان سیا در واشنگتن تفسیر مثنوی معنوی بگویند، دقیقاً همینگونه فکر میکنند، چرا که نگاه دگم و پوزیتیویستی به رویدادها رهایشان نمیکند! حتی اگر تمام واقعیات روز دنیا، خلاف این منطق داروینی را نشان دهد! و شاید بر همین اساس است که چهرههای شناخته شده اصلاحطلب که همواره پای ثابت دفاع از جواسیس، تکفیریهای سوری، دراویش داعشی، حملهکنندگان به پلیس و در یک کلام، تمام ضدانقلابها هستند، هنوز هوای حراست از ساحت مقدس امام رضا(ع) به سرشان نزده است. البته حکماً نمیدانند آینده از آن امام رضا(ع) و فرزند غایب او است، نه کدخدا و دختران پولی خیابان انقلاب، اگرنه با شناختی که من از این جماعت دارم، همگی در حمایت از آن حضرت(ع) به تکرار پرداخته بودند!
لق شدن دهان خبرنگاران بیبیسی نرفته اصلاحطلب البته نسبت مستقیمی هم با وعدههای انتخاباتی رئیسجمهور دارد. وقتی شخص رئیسجمهور برای پناه بردن به خدا از بستن دهان منتقدان، همزمان با ترتیب دادن چندین و چند شکایت از رسانههای منتقد، مجوز انتقاد از امام معصوم(ع) را صادر میکند، باید هم افراد لامذهب خیال کنند اینجا غوطه دمشق است و توهین به مقدسات تشیع، با هورای دوستان تکفیریشان همراه میشود. مهمترین نهاد مسؤول در زمینه یادآوری زمان و مکان به اصلاحطلبان هتاک البته معاونت فرهنگی وزارت ارشاد است؛ جایی که تا حالا روزه سکوت گرفته است!
حسن رضایی