«بهزاد نبوی» فعال چپ و از چهرههای ستادی جریان سیاسی خاص که به تازگی ائتلاف اصلاحطلبان با رئیسجمهور روحانی را انکار کرده است؛ در بخشی از یک گفتوگوی تفصیلی با سایت جماران پیرامون توافق مشهور الجزایر (که در سال 59 میان ایران و آمریکا برای حل و فصل ماجرای گروگانهای آمریکایی و داراییهای بلوکه شده ایران در آمریکا منعقد شد و البته ناکام ماند) گفته است:
«اولین پیشنهاد ما به آمریکا این بود که شما حدود 23 میلیارد دلار در حساب الجزایر بگذارید؛ ما هم اتباع زندانی آنها را به آمریکا میفرستیم. همین پیشنهاد بود که دو سه هفته در مذاکرات وقفه ایجاد کرد و در همان فاصله، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار شد و ریگان برنده شد.»
او سپس در پاسخ به این سؤال که «این 23 میلیارد دلار را چگونه محاسبه کردید؟» میگوید:
اموال شاه را حدود 10 میلیارد دلار برآورد کردیم، 4 میلیارد دلار اموال و داراییهایمان در آمریکا تخمین زده شده بود. حدود 9 میلیارد دلار هم وجوهی بود که در بانکهای آمریکایی بلوکه شده بود. جمع آنها هم حدود 23 میلیارد دلار میشد.
نبوی در ادامه با ذکر فرایند آزادسازی گروگانها در قالب توافق، به بخشی از دارایی مذکور یعنی «4 میلیارد دلار داراییها و 9 میلیارد دلار موجودی بانکی ایران» -منهای اموال شاه معدوم که هیچگاه سرنوشت آنها معلوم نشد- اشاره میکند و میگوید: بله همه آنها برگشت، مگر وامها... بسیاری از اموال و داراییها تا چند ماه بعد و بخشهایی مهم حتی بعد از یکی دو سال بازگشت، ولی تا آنجا که اطلاع دارم همه آنها بازگشت.
*اگرچه آقای نبوی خود مسئول تیم مذاکرهکننده در بیانیه مشهور الجزایر بوده است اما سندی مبنی بر اینکه آمریکا تمام اموال بلوکه شده مردم ایران را پس داده باشد در دست نیست.
از طرفی همه میدانیم که مبحث «داراییهای ایران در آمریکا» نقل تمام محافل تحلیلی در ایران و حتی در آمریکاست؛ ضمن اینکه این داراییها که بخشی از آنها مربوط به عصر وقوع انقلاب اسلامی است؛ یکی از موارد اصلی مطروحه در مذاکرات برجام نیز بوده.
مقامات آمریکایی در این زمینه کرارا اشاره میکنند که چندین میلیارد دلار پول ایران در آمریکا بلوکه است و آمریکا هم قصد ندارد که آنرا رهاسازی کند.
در مواجهه با ادعای عجیب بهزاد نبوی لازم به یادآوریست که تاریخ میگوید توافق الجزایر دو تعهد عمده را متوجه ایران و آمریکا کرده بود.
ایران متعهد به رهاسازی گروگانها بود و در مقابل آمریکا هم موظف میشد تمام داراییهای ایران را بازگرداند، تحریمها را لغو نماید و از دخالت در امور داخلی ایران هم خودداری کند.
اما حافظه تاریخی ملت ایران و اسناد موجود نشان میدهد که تیم آقای بهزاد نبوی در آن روزها درست مثل تیم دکتر روحانی در روزهای فعلی؛ بصورت یکطرفه گروگانها را آزاد کردند اما از سمت آمریکا نه تحریمی لغو شد و نه دخالتها پایان یافت.
در ماجرای بازگرداندن داراییهای ایران نیز اگرچه همه میدانیم که بخش زیادی از داراییهای ایران به کشور بازنگشته اما اظهارات اخیر بهزاد نبوی یک خدشه بزرگ در این مسئله ارزیابی میشود که اگر وی نتواند ادعای خود را ثابت کند در واقع شاهد یک حاتمبخشی از کیسه مردم ستمکشیده ملت ایران و خوشخدمتی دیگری به آمریکا خواهیم بود.
ضمن اینکه این سؤال نیز پیشامد میکند که فرض بر اثبات حاتم بخشی بهزاد نبوی مبنی بر اینکه «تمام داراییها ایران بازگشته است»؛ آیا ممکن نیست که نبوی همان روزهای عقد توافق الجزایر هم اقدام به حاتمبخشی کرده باشد؟!
به این تعبیر که منهای سرنوشت داراییهای شاه معدوم؛ آیا ممکن نیست که تیم مذاکرهکننده آن روزها به سرپرستی آقای نبوی باز هم مثل امروز اصطلاحاً دستشان را پایین گرفته باشند و رقم 13 میلیارد دلاری که آقایان اعلام کردهاند آمریکا به ایران بدهکار است بسیار بیش از این میزان بوده باشد؟! –که البته همان هم پس داده نشد - خاصّه اینکه بعید است حجم داراییهای ایران در زمان پهلوی در آمریکا صرفاً 13 میلیارد دلار بوده باشد!
آنهم ایرانی که ژاندارم آمریکا در منطقه بوده، به آمریکا به چشم یگانه پشتیبان خود نگاه میکرده، سرانش دچار بلاهت و آمریکازدگی محض بودهاند و شاهش نیز در مقابل آمریکا مصلوبالید و بیاختیار بوده است...
گفتنیست، مرحوم مهندس عزت الله سحابی به عنوان یکی از چهرههای مطرح نزدیک به دولت موقت و نیروهای ملی- مذهبی نیز در نقد بیانیه الجزایر در خاطرات خود به نکته جالبی اشاره کرده است. او میگوید:
«زمانی که بیانیه الجزایر مورد موافقت دولت های ایران و آمریکا قرار گرفت باورکردنی نبود که ایران تا بدین حد از موضع خود عقب نشسته باشد و به نفع آمریکایی ها قراردادی را امضا کرده باشد.آن زمان نماینده دولت همین آقای بهزاد نبوی بود که رفته بود و نمایندگی ایران را بر عهده گرفته بود. آن زمان من در یکی از روزنامههای آمریکایی بود که مطلبی خواندم زمانی که بیانیه صادر و امضا شد آنقدر برای طرف آمریکایی شوک آور و امیدوار کننده بود که از واژه jump استفاده کرده بودند. یعنی طرف از فرط خوشحالی از جای خود پریده بود! و باور نمی کردند ایران به سادگی چنین امتیازاتی به طرف آمریکایی بدهد.»
در خاتمه لازم به یادآوریست که برخی تحلیلگران معتقدند این پروندهسازی در قبال یک توافق شکستخورده با آمریکا قرار است درباره برجام آقای روحانی نیز تکرار شود و راه را برای ادامه خوشبینی عدهای در داخل کشور به حلالمسائل بودن چیزی به نام مذاکره و کدخدا بودن همیشگی آمریکا باز بگذارد.