استفاده از تمثیلات و الگوهای زیستی و پزشکی یکی از شیوههای جامعهشناسان در تبیین و تحلیل پدیدههای اجتماعی و جامعهشناختی است. در این یادداشت با استفاده از اختلالی زیستی با نام «خودایمنی» به بررسی یکی از وجوه چندگانه تحریمهای اخیر آمریکا که عبارت از «خودتحریمی» است، میپردازیم.
اختلال خودایمنی را چنین میتوان تعریف کرد: سلولهای دستگاه ایمنی بدن در یک فرد، گاهی و به دلایل گوناگون ممکن است نتواند برخی مواد و اجزای بدن فرد را از عامل بیماریزای خارجی تشخیص دهد از این رو نسبت به بافتهای خودی حساس شده و ضد آنها وارد عمل میشود. نتیجه این تقابل که در نتیجه «اشتباه محاسباتی» سلولها رخ میدهد بیماری خودایمنی یا حساسیت خودی نامیده میشود. به عبارت ساده بیماری خودایمنی یعنی حمله دستگاه ایمنی بدن به خود بدن! بهعنوان مثال بیماری معروف اماس از جمله بیماریهایی است که منشأ آن اختلال خودایمنی است.
تحریمهای اخیری که پس از مجلس نمایندگان در مجلس سنا با کد اچآر3364 (HR3364) و حمایت قاطع دوحزبی به تصویب رسید، کارکردهای چندگانه و مختلفی دارد که یکی از مهمترین جنبههای آن کارکرد ویروسگونه این تحریمهاست. ویروسی که ماهیت و وظیفه اصلی آن مبتلا کردن جمهوری اسلامی ایران به بیماری خودایمنی است! قاعدتاً برای طراحی چنین ویروسی با این کارکرد خاص و پیچیده، نسل جدید تحریمهای هوشمند پسابرجامی نیز پیچیده و ماهرانه تدوین و وضع میشود.
دستگاهها و نهادهای مختلفی هدف تحریمهای اخیر آمریکا قرار گرفتهاند. تحریمهای اخیر در بندهای 4، 5 و 6 بخش سوم متن قانون تحریمی بهطور خاص فعالیتهای دفاعی مشروع ایران را در زمینه موشکی، سایبری و بیولوژیک و شیمیایی هدف قرار میدهد و تلاش میکند با ارزیابی تواناییهای بومی ایران، مانع رشد و ارتقای آنها شود. این طرح همچنین بر ضرورت تخریب و تضعیف روابط ایران و متحدانش، بویژه سوریه و عراق تأکید و سعی دارد کانالهای ارتباطی مختلف ایران با کشورهای یادشده را مسدود کند. همچنین تحریمهای کنگره، به دنبال قطع ارتباط ایران با محور مقاومت در فلسطین و لبنان (بهطور خاص حماس و حزبالله) بوده و حمایت ایران از گروههای عراقی و انصارالله یمن را محکوم میکند.
آمریکا که در خارج از مرزهای ایران در جبههها و رویاروییهای متعدد منطقهای میدان را به بازوان پرتوان جمهوری اسلامی واگذار کرده به این فکر افتاد تا با طراحی نسل جدیدتری از تحریمهای هوشمند بدنه تصمیمگیر و همچنین افکار عمومی ایران را با ابتلا به بیماری خودایمنی، بهنوعی به سمت «خودتحریمی» سوق دهد.
در اختلال «خودتحریمی» قسمتی از بدنه تصمیمگیر و افکار عمومی در یک «اشتباه محاسباتی» چنین تصور خواهند کرد که ریشه و علت اصلی باقی ماندن تحریمها و مشکلات اقتصادی نه بدعهدیهای آمریکا، بلکه ناشی از عملکرد برخی نهادها یا ارگانهای خاص است! البته نباید از نظر دور داشت که اقدام اولیه تزریق ویروس «خودتحریمی» شهریور سال گذشته رقم خورد و بانکهای داخلی با اجرای FATF خودتحریمی را کلید زدند!
اما راهکار و راهحل درمان بیماری خودایمنی که در قالب خودتحریمی خود را نشان میدهد، چیست؟ آنگونه که نمایندگان مجلس آمریکا متحداً اعم از دموکرات و جمهوریخواه با 419 رأی موافق و تنها 3 رأی مخالف و سپس مجلس سنا با 98 رأی موافق و تنها 2 رأی مخالف به قانون تحریمها رأی دادند، انتظار میرود پاسخ مجلس شورای اسلامی نیز متقابلاً از چنین استحکام و صلابتی برخوردار باشد و اقدام مجلس ایران در عین برخورداری از اقدامی محکم و باصلابت با اکثریتی قاطع تصویب و حمایت شود.
ایالات متحده باید به این باور و تشخیص برسد که حفظ برجام به هر قیمتی در دستور کار حاکمیت ایران از جمله دولت و بانیان برجام نبوده و صبر و شکیبایی ایران نیز حدی دارد. باید این پیام به آمریکا مخابره شود زمانی که ایران به این نتیجه برسد که حفظ برجام برخلاف هویت، عزت و منافع ملی است، قطعاً پاسخ متناسب را بهطرف مقابل خواهد داد. شاید محکومیت قاطع و همهجانبه تحریمهای آمریکا ضد روسیه از جانب رئیسجمهور و مقامات روسیه و پاسخ محکم پوتین در اخراج 755 دیپلمات آمریکایی از آن کشور بهنوعی سرمشق و الهامبخش برای برخی مسؤولان ما باشد!
از منظری دیگر فراموش نکنیم رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا 24 خردادماه تأکید کرد آمریکا از عناصر داخلی ایران برای تغییر نظام حمایت میکند.
او که این اظهارات را در جلسه استماع با موضوع بحث درباره بودجه سال 2018 وزارت خارجه آمریکا مطرح میکرد، ریشه نگرانی آمریکا را توسعه و گسترش هژمونی ایران (بخوانید گفتمان مقاومت) در منطقه دانست و تأکید کرد: «سیاست ما در قبال ایران این است که هژمونی و برتری آن را عقب رانده و توانایی آنها را در تولید سلاح هستهای مهار کنیم و از عناصری در داخل ایران حمایت کنیم که منجر به انتقال مسالمتآمیز حکومت شود و البته همانطور که میدانیم، آن عناصر حضور دارند».
اظهارات تیلرسون را باید مکمل خبری دانست که هفته قبل از آن، روزنامه نیویورکتایمز مبتنی بر اقدام سازمان سیا برای انتخاب یکی از نیروهای باسابقه این سازمان به نام «مایکل دی آندرا» برای «دفتر امور ایران» گزارش کرده بود. بر مبنای این گزارش و اعلام برخی مقامات شورای امنیت ملی کاخ سفید، مأموریت این دفتر، پیشبرد سیاست آمریکا برای تغییر نظام ایران است.
حساب کردن وزیر خارجه آمریکا روی جماعت داخلی که با آمریکاییها در تغییر رژیم جمهوری اسلامی همگرایی دارند، ایجاد دفتر امور ایران و انتصاب دی آندرا به ریاست آن و تصویب قانون جامع تحریمی اخیر ضد ایران که کارکرد آن خودتحریمی و ایجاد دوقطبی در ایران است، همگی را باید در یک بسته دید، بسته و راهبردی که دولت ترامپ در حال تدوین آن است و این موارد همگی بخشهای مختلف پازل تغییر نظام ایران را تکمیل میکند.
دشمن تا زمانی که صدای واحدی از ایران نشنود و عزم راسخی در مقابله با بیعهدیها و نقض برجام نبیند به راهبرد تحریم ادامه خواهد داد، راهبردی که نسل جدید آن در پی ایجاد گونهای از دوقطبی «سازش با هر هزینهای» و «مقاومت مبتنی بر عقلانیت» در جامعه دارد. متأسفانه مرور تیتر یک روزنامههای کشور در فردای تصویب تحریمهای اخیر و سکوت یا گذر آرام برخی روزنامهها از کنار این بدعهدی بزرگ آمریکا و نقض صریح برجام نشان میدهد دشمن بهدرستی روی برخی عوامل داخلی حساب کرده است! اینها همان بافتهایی هستند که با تزریق ویروس خودایمنی آمریکا از طریق تحریمهای اخیر دچار اشتباه محاسباتی شده و با حمایت از خودتحریمی، اختلال خودایمنی را رقم میزنند. باید منتظر ماند و دید شاگردتنبلهای مکتبخانه برجام که اهل درسآموزی و عبرتگیری از برجام نیستند بالاخره واقعیتهای موجود را خواهند دید یا کماکان بر کوس «سازشهای هزینهبر» خواهند کوفت!
ماشاءالله ذراتی