محمدرضا تاجیک، از فعالان اصلاحطلب و از تئوریسینهای این جریان خاص سیاسی به تازگی در بخشی از مصاحبه خود با روزنامه شرق درباره کاندیداتوری حجتالاسلام رئیسی، تولیت آستان قدس رضوی گفته است: (رئیسی) نظیر بقیه کاندیداهایی که بارها آمدند و شانس خودشان را امتحان کردند و موفق نبودند هم نیست؛ بنابراین میتوان پیرامون او فضاسازی و چهرهسازی کرد. آقای رئیسی شرایطی را دارد که میتواند گفتمان متفاوتی را ارائه کند، مستقل عمل کند و حتی برخی جاها منتقد اصولگرایی باشد. همچنین میتواند بعضی جاها به فضای اصلاحطلبی هم نزدیک شود.»
وی میافزاید: من اگر جای آقای رئیسی بودم، نمیگذاشتم حرکت اولم برای نامنویسی به این شکل انجام بشود.(اشاره به حضور میرکاظمی و رهبر در کنار حجتالاسلام رئیسی) اگر من بخواهم از یک پوزیشن مستقیم وارد صحنه بشوم، یا حتی قسمتی از زیبای خفته را از آن خودم داشته باشم، یا اگر بخواهم با قسمتی از اصلاحطلبی رابطه برقرار کنم، یا اصرار داشته باشم خودم را به جریان خاصی منتسب نکنم، باید این رویکرد را در کنش عملی خود هم نشان بدهم.
جریان سیاسی خاص پس از طرح چهره حجتالاسلام رئیسی بعنوان یکی از چهرههای نوپدید اصولگرایان در انتخابات ۹۶ ، صحبتهای مختلفی را در تخریب وی بیان کردهاند که میتوان اظهارات تاجیک را نیز برگ دیگری از همین پرونده به حساب آورد.
تهمت استفادهی سوء از اموال آستان قدس به حجتالاسلام رئیسی، تأکید بر اینکه فضای انتخابات با حضور وی دوقطبی شده است، اظهاراتی مبنی بر اینکه او «کاندیدای نظام» است و القای تشکیک نسبت به سوابق قضایی حجتالاسلام رئیسی بویژه در دهه ۶۰ از عمده تخریبهای اشاره شده بوده است.
اکنون نیز به نظر میرسد ادعای نزدیک شدن حجتالاسلام رئیسی به اصلاحطلبان نیز بخشی از همین پروژه است...
ادعایی که نه تنها هیچ رگهای از آن در گفتهها و سوابق حجتالاسلام رئیسی یافت نمیشود بلکه عقلانی هم به نظر نمیرسد که یک کاندیدای نوپدید در جبهه اصولگرایی بخواهد خود را به جریانی نزدیک کند که به هر دلیلی حتی توانایی معرفی نامزد رسمی در انتخابات را هم ندارد و بصورت آشکاری طفیلی دولت اعتدال و رئیسجمهور روحانی نیز محسوب میشود.
اظهارات تاجیک مبنی بر احتمال نزدیک شدن حجتالاسلام رئیسی را میتوان مثل سایر ادعاهای جریان خاص همچون اعطای املاک نجومی در شهرداری تهران، اعطای بورسیههای غیر قانونی در دولت سابق و مقصر بودن شهردار تهران در حادثه پلاسکو ارزیابی کرد که جملگی نه تنها واقعیت نداشتند بلکه صرفاً برای تخریب نمادهای مدیریت جهادی در نظام جمهوری اسلامی ایران در دستور کار اتاقهای فکر اصلاحطلب قرار گرفتند.