نشریه آمریکایی «هیل» با انتشار گزارشی در پایگاه اینترنتی خود نوشت: دولت «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور جدید آمریکا، از زمان روی کار آمدن، در برابر ایران رویکردی خصمانه اتخاذ کرده است. واشنگتن در تلاش است در برابر «جاهطلبیها و اقدامات» ایران در منطقه خاورمیانه، جبهه متحدی از کشورهای عربی تشکیل دهد تا بتواند با «دخالتهای» ایران در خلیج فارس، سوریه، عراق و یمن مقابله کند. گرایش تدریجی مصر به سمت ایران ممکن است مانع از تحقق این ائتلاف آمریکایی شود.
نگارنده گزارش در ادامه میافزاید: از دلایل اصلی چرخش در سیاست خارجی مصر میتوان به تمایل این کشور برای بهدست آوردن جایگاه سابق خود بهعنوان قدرت منطقهای، ترس از اسلامگرایی سُنی و همچنین بحران مالی شدید این کشور اشاره کرد. این عوامل باعث شدهاند قاهره -در رویکردی کاملاً متفاوت با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس- نسبت به دخالتها و نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه موضعگیری سختگیرانهای نداشته باشد.
در ادامه گزارش، روابط تهران-قاهره در شش دهه اخیر، به سه دوره اصلی تقسیم شده است:
دوره نخست (دهههای 50 و 60 میلادی): در آن دوران، «جمال عبدالناصر»، رئیسجمهور اسبق مصر و «محمدرضا پهلوی»، شاه [معدوم] ایران درخصوص مسائل منطقه دیدگاههای بهشدت متضادی داشتند. عبدالناصر مصر را پرچمدار جبهه انقلابی ضدآمریکایی در جهان عرب میدانست. در حالی که، رضاشاه در اردوگاه طرفدار آمریکا بود و حتی به اسرائیل نفت هم میفروخت.
دوره دوم: پس از آنکه «انور سادات»، رئیسجمهور اسبق مصر، روابط خود را با شوروی سابق قطع کرد و به اردوگاه طرفدار آمریکا پیوست، روابط میان تهران و قاهره بهطور چشمگیری بهبود یافت تا جایی که شاه [معدوم] ایران، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979 میلادی (1357 خورشیدی)، به مصر گریخت.
دوره سوم: پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، روابط تهران-قاهره بهشدت به تیرگی گرایید. روابط دوستانه مصر با اسرائیل، همسویی مواضع مصر با آمریکا، حمایت قاهره از بغداد در جنگ 8 ساله میان عراق و ایران، نامگذاری یک خیابان در تهران بهنام «خالد اسلامبولی» (که انور سادات را به قتل رسانده بود) و روابط نزدیک قاهره با کشورهای عرب حوزه خلیجفارس به تیرگی بیش از پیش روابط میان دو کشور انجامید. در طول این دوران، تلاشهایی برای بهبود روابط صورت گرفت؛ اما این اقدامات نتیجه چندانی نداشت و روابط دو کشور هنوز هم تا سطح تبادل سفیر ارتقا نیافته است.
نگارنده گزارش در ادامه میافزاید پس از برکناری «حسنی مبارک»، رئیسجمهور پیشین مصر، از قدرت در سال 2011 میلادی، تلاشهایی برای بهبود روابط تهران-قاهره انجام شد. 7 روز پس از «استعفای» مبارک، «شورای عالی نیروهای مسلح مصر» برای نخستینبار در طول 30، به ناوچههای نیروی دریایی ایران اجازه داد از کانال سوئز عبور کنند.
پس از روی کار آمدن «اخوان المسلمین» در مصر، نیز تلاشهایی برای بهبود روابط میان دو کشور صورت گرفت؛ اما این اقدامات عمر چندانی نداشت.
دولت کنونی مصر با ریاستجمهوری «عبدالفتاح السیسی»، اسلامگرایی سُنی را دلیل اصلی بیثباتی منطقه خاورمیانه میداند. این نگرانی باعث شده سیاستگذاران مصری بهسمت ایران و روسیه -بازیگران دیگری که با این پدیده به مقابله برخواستهاند- گرایش پیدا کنند.
سیاستمداران مصری قاهره را در محاصره افراطگرایان سُنی در سوریه، لیبی، یمن، سودان ... و ترکیه میبینند. این نگرانیها و تجربه مصر در دوران اخوان المسلمین، باعث شده قاهره در بحران سوریه، در کنار «بشار اسد»، رئیسجمهور این کشور، بایستد و برای جلوگیری از به قدرت رسیدن نیروهای افراطی در خاک این کشور تلاش کند. مصر معتقد است ایران و روسیه در خط مقدم مبارزه با این نیروهای افراطی قرار دارند؛ نیروهای تروریستی که مصر نیز در شمالشرقی «شبهجزیره سینا» با آنها میجنگد. همچنین، قاهره تاکنون از اینکه نیروهای زمینی خود را برای حمله به یمن در اختیار ائتلاف [متجاوز] سعودی قرار دهد، سرباز زده است.
اقدامات اخیر مصر در بهبود روابط با ایران و حمایت از اقدامات روسیه در سوریه، باعث تیرگی روابط ریاض-قاهره شده است. حمایت مصر از قطعنامه پیشنهادی روسیه در شورای امنیت سازمان ملل متحد در اکتبر سال 2016 میلادی، به قطع صادرات نفتخام عربستان به این کشور منجر شد.
در ادامه گزارش آمده است: اختلاف میان قاهره و ریاض درخصوص نفوذ ایران در سوریه و یمن ناشی از دو دیدگاه متفاوت است. از نظر عربستان ، ایران -کشوری با اکثریت شیعه- تهدید اصلی در منطقه خاورمیانه محسوب میشود؛ اما، مصر اسلامگرایی سُنی در منطقه را دشمن اصلی خود میداند.
نگارنده گزارش در ادامه میافزاید: عدم وجود مخالفت جدی داخلی با بهبود روابط تهران-قاهره باعث شده است السیسی بدون هیچ دغدغهای سیاست جدید خود را پیش ببرد. از سوی دیگر، نخبههای سیاسی غیرمسلمان مصر (از جمله، وزیر امور خارجه این کشور) نیز از بهبود روابط با تهران و حتی ارتقای روابط در سطح تبادل سفیر، استقبال میکنند. همچنین، ملیگرایی عربی حاکم بر بخش بزرگی از قشر فرهیخته مصر نیز ایران را کشوری با سابقه تمدنی کهن میداند و این کشور را بر عربستان -که محروم از چنین پیشینهای است- ترجیح میدهد.
از سوی دیگر، السیسی در کنترل افراطگرایان داخل این کشور که با ایران بهدلیل شیعه بودنش عناد دارند، موفق عمل کرده است.
در ادامه گزارش آمده است: مسائل مالی از دیگر دلایل گرایش مصر به سمت ایران بوده است. مصر توانست با امضای قرارداد نفتی با عراق، توقف فروش نفت عربستان را جبران کند. در صورت تداوم تیرگی روابط ریاض-قاهره، و با توجه به لغو بخشی از تحریمهای اقتصادی تهران، خرید نفت از ایران یکی از گزینههای اصلی پیش روی مصر خواهد بود. نیاز مالی قاهره حتی ممکن است باعث رونق دوباره صنعت گردشگری ایران در این کشور شود. نگارنده گزارش با این وجود، میافزاید عادیسازی روابط میان تهران و قاهره بهدلیل وابستگی اقتصادی مصر به کشورهای عرب حوزه خلیجفارس بهطور کامل امکانپذیر نخواهد بود.
در پایان گزارش آمده است: شکست تلاشهای آمریکا برای کاهش تنشهای میان ریاض و قاهره، ترس مصر از اسلامگرایی سُنی و مشکلات مالی قاهره ممکن است تلاشهای واشنگتن را برای مقابله با ایران بهخطر بیندازد. گرایش بیشتر مصر به سمت منافع ایران در منطقه خاورمیانه، بهمنزله قدرت یافتن بیش از پیش ایران و متحدانش خواهد بود که به شکست تلاشهای آمریکا در این منطقه خواهد انجامید.