با این حال امروز در حالی که اقتصاد آن ها به طور فزاینده ای در هم تنیده است، یک اختلاف عمیق این دو امپراتوری سابق را در مسیر برخورد قرار داده است که آن، منافع دو کشور در عراق و سوریه است. اگرچه برای تنظیم مجدد روابط خیلی دیر است، اما در صورتی که هر دو کشور علاقه مند باشند و گام هایی بردارند که به آنها اجازه مدیریت اختلافات را در صلح و آرامش بدهد، می توانند این صلح 200 ساله را کماکان ادامه دهند.
اقوام و فرهنگ ها می تواند همزمان هم موجب اختلاف و هم موجب نزدیکی دو کشور باشند و مانند دو روی یک سکه به نظر می رسند، اما ایران از طرفداران اسلام شیعی و حکومت دینی است، در حالی که قانون اساسی ترکیه سکولار است و در یک بستر اسلامی سنی ایجاد شده است. هر دو طرف در میدان جنگ موصل، تلعفر، حلب و رقه برای افزایش نفوذ خود تلاش می کنند.
هر چند هر دو تلاش کردند تا بر اساس منافع مشترک یعنی شکست دادن یا حداقل به حاشیه راندن داعش و مهار افزایش تحرکات کردهای جدایی طلب سوریه عمل کنند اما سوء ظن عمیق در مورد اهداف یکدیگر، آنها را از رسیدن به یک توافق باز داشته است، توافقی که می تواند شعله های آتش جنگ را کاهش دهد و از تعمیق تنش ها و رشد بی ثباتی در سراسر منطقه جلوگیری کند.
برای تغییر مسیر و جلوگیری از بدتر شدن اوضاع، آنها نیاز به غلبه بر عدم اعتماد متقابل دارند. برای این منظور و به عنوان یک اولویت، آنها باید یک کانال برای مذاکرات مستمر در سطح بالا داشته باشند. مذاکرات دو کشور تا کنون بدین صورت بوده است که به مدت یک یا دو روز گفت و گو صورت گرفته و به دنبال آن دوره ای نسبتا طولانی خلاء دیپلماتیک ایجاد شده که تمایل به تشدید جنگ های نیابتی را بیشتر کرده است.
رئیس جمهور ترکیه رجب طیب اردوغان و سران ایران باید نمایندگان شخصی و با اقتدار را برای مدیریت کانالی دیپلماتیک منصوب کنند. اگر آنها این کار را انجام دهند، برای نشان دادن جدیت و حسن نیت شان، دولت هم باید برداشتن گام های اعتماد ساز را آغاز کند و همکاری های اطلاعاتی بیشتر برای هماهنگی و کاستن از تنش ها را افزایش دهد. اقدامات اعتماد ساز، اگر به خوبی اجرا شوند، می توانند راه را برای بیان خطوط قرمز روشن و نگرانی های امنیتی مشروع در منطقه و به رسمیت شناختن منافع اصلی هر یک از دو طرف هموار کنند.
ایالات متحده و روسیه، که به ترتیب روابط نظامی مستحکمی با ترکیه و ایران دارند و همچنین اختلاف منافع متضاد نیز دارند، باید از مراحل این توافق حمایت کنند. کاستن از تنش ها و افزایش همکاری آنکارا-تهران لازم است اما کافی نیست چرا که در حال حاضر این بحران ابعاد پیچیده تری به خود گرفته است و بازیگران دیگری نیز دارد همچنین باید احساسات فرقه ای را مورد توجه قرار داد که در سال های اخیر افزایش یافته است. از سوی دیگر الزامات سیاست داخلی و روابط با شرکای منطقه ای از موانع اصلی در ایجاد روابط حسنه میان دو کشور است. اما این تلاش مهم خواهد بود و باید دنبال شود؛ چرا که حداقل می تواند به کاهش تنش های دامن زده شده توسط لفاظی های دو طرف، کمک کند. فقط با پیدا کردن زمینه های مشترک ترکیه و ایران می توانند به ایجاد یک منطقه باثبات تر و امن تر کمک کنند.