محمود احمدی نژاد عصر 31 تیر با حضور در مسجد مسعودیه واقع در سه راه افسریه، سخنرانی کرد.
*ساعت 21:22؛ محمود احمدی نژاد با همراهی یاران همیشگی حمید بقایی و مجتبی ثمره هاشمی وارد شبستان مسجد شد.
*آیاتی از کلام الله مجید قرائت شد. احمدی نژاد روی سن کنار امام جماعت مسجد مسعودیه، دستش را روی سینه گذاشته بود. هرازچندگاهی هم به همان شیوه خاص خودش، برای ادای احترام دستش را روی پیشانی می گذاشت و با مردم "بادی لنگوییج" می کرد!
*حاضران در مسجد گوشی به دست بودند و صحنه ها را ثبت و ضبط می کردند. بعضی ها هم برای اینکه با احمدی نژاد تصویر یادگاری داشته باشند، دستشان را 180 درجه می چرخاندند و از خودشان هم فیلم می گرفتند!
*پس از تلاوت قرآن، مراسم بالاخره مجری به خود دید! مجری که به نظر هیجان زده می رسید مدام از مردم می خواست تا آرام باشند.
*مجری در ادامه شعری را با همراهی مردم خواند. با سپاهیان روح الله/با شهیدان عهد خون بستیم/ روز اول یا علی گفتیم/ تا به آخر با علی هستیم.
*مجری که ول کن ماجرا نبود! از مردم خواست تا شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل را سر بدهند.
*در ادامه از خانواده دو شهید مدافع حرم قدردانی شد.
*حالا دیگر نوبت به احمدی نژاد رسیده بود. مردم شعار "احمدی قهرمان، برس به داد ایران" سر می دادند.
*رئیس جمهور سابق با همان دعای معروف سخنان خود را شروع کرد. اللهم عجل لولیک الفرج والعافیت و النصر....
*احمدی نژاد سخنرانی خود را کما فی السابق با موضوع انسان شروع کرد. می خواهم از شما مردم صحبت کنم؛ از شما مردم پر تلاش....
*ترجیع بند سخنان احمدی نژاد پیرامون نحوه نابسامان توزیع ثروت در جهان بود. روی صحبت وی، غیرمستقیم، فیش های حقوقی را نشانه می رفت اما وی که باهوش تر از این حرف هاست! رونالدینیووار به دنیا نگاه می انداخت و درون دروازه دولت شوت می کرد!!!
*احمدی نژاد گفت: بعضی یک جور حرف می زنند که انگار خداوند برای زیبا زندگی کردن مردم نعمت قرار نداده است. صدای شعارها که بلند شد، احمدی نژاد خطاب به حاضران گفت: من کوچک شما هستم. این چند جمله را بگویم بعد تا صبح در خدمت شما هستم.
*یک نفر از لای جمعیت برگه نامه ای را به سمت احمدی نژاد مدام تکان می داد. احمدی نژاد با دیدنش گفت: چشم نامه را هم می گیرم. فقط بنشینید چند کلام حرف دارم.
*احمدی نژاد در ادامه گفت: اقلیت برخوردار، برای خودش حقوق های استثنایی و غیر قابل شمارش قائل است و برای فرودستان، کمترین حقی قائل نیست. این ها دارند این سیستم اداری نوشته یا نانوشته را اجرایی می کنند.
*احمدی نژاد با اشاره غیرمستقیم به دولت گفت: بسیاری از دولت ها توجهی به خواست مردم ندارند. در زمان انتخابات یک شعار می دهند اما بعدا جور دیگری عمل می کنند انگار که اصلا مردم نیستند.
*احمدی نژاد با اشاره به توزیع ناعادلانه ثروت گفت: ما یا نعمت های خدا را نشناخته ایم یا درست توزیع شان نکرده ایم. جانبازی از میان جمعیت با فریاد گفت: مرگ بر غارت گر بیت المال. غارت گر بیت المال اعدام باید گردد. احمدی نژاد مردم را متوجه فرد شعاردهنده کرد و گفت: حواستان باشد؛ این زرین قلم 3تا موتور دارد هر کدام 16سیلندر!
*احمدی نژاد در ادامه اظهار داشت: اگر بودجه و ثروتی هست، برای مردم است. خود من هم که اینجا هستم، مال مردم ام! با این صحبت ها، صدای احسنت، احسنت مردم بلند شد.
*پیرمردی تا می دید احمدی نژاد حرفش تمام می شود، بلند می شد و شعر می خواند. احمدی نژاد با خنده درباره او گفت: این حاج آقا امروز خیلی طبع شعرش گل کرده است.
*احمدی نژاد در ادامه گفت: عده ای بر این باورند که مردم نمی توانند ثروت خود را خودشان اداره کنند؛ این ها دارند با زبان بی زبانی می گویند: بده بیاد!این صحبت ها خنده جمع را به دنبال داشت.
*احمدی نژاد که در دوران خودش هم چندان خصوصی سازی به جایی نرسیده بود گفت: هر چه قدر دایره دولت در اداره امور افزایش پیدا کند، اتلاف منابع، فقر، فساد و دست اندازی به بیت المال بیشتر می شود. دولت های پر خرج و کم بهره مسبب فقر اند.
*ساعت 10 شده بود و احمدی نژاد هم دیگر نیشی نداشت که به تن دولت فرو کند! با پایان سخنرانی، مردم به سمت محل استقرار احمدی نژاد هجوم بردند. محافظان احمدی نژاد مردم را به زور به عقب هدایت می کردند. مجری برنامه مدام از بلندگو فریاد می زد که خواهشا فشار نیاورید؛ بفرمائید بیرون؛ دکتر دیگر اینجا نیست...