بنا بر این گزارش در اذهان مردم این سئوال مطرح است که چطور خاتمی در سال 88 با همان کسانی که در سال 84 به وی اتهام تقلب در انتخابات را زدند، همدست شد و در مسیر آنها قرار گرفت و به نظام تهمت تقلب را وارد ساخت؟ آیا گرایشات حزبی، ارزش وتوی رای ملت را داشت؟
سکوت خاتمی در سال 88 و خیانتی که ناشی از این سکوت بود و اظهارنظرهای ابطحی در دادگاه، همه نشان از این دارد که رای مردم که حق الناس است برای این جماعت هیچ ارزشی ندارد و آنان برای به دست گرفتن امور کشور در سال 88 قصد داشتند حق الناس را با دیکتاتوری و اردوکشی خیابانی پایمال نمایند.
ابطحی در دادگاه در اعترافاتش در خصوص خاتمی چنین می گوید: " زمانی که قرار بود موسوی مدارک مربوط به بحث تقلب در انتخابات را مطرح کند به خاطر دارم در جلسه مجمع روحانیون مبارز وقتی بحث ارائه مدارک تقلب در انتخابات مطرح شد یکی از دوستان که قبلا وزیر کشور هم بود گفت همه این مدارک اگر جمع شود و درست باشد 700 هزار رای بیشتر نمیشود. بنده وقتی از موسوی به عنوان هندوانه سربسته یاد کردم به خاطر همین توهمات بود که در موسوی وجود داشت که وی امکان تقلب 11 میلیونی را امکان پذیر میدانست!؟
وی افزود: پس از انتخابات در جلسه مشترکی هاشمی رفسنجانی، موسوی و خاتمی با هم قسم شدند که پشت یکدیگر را خالی نکنند و بنده نمیدانم که این تنها نگذاشتن و یاری کردن یکدیگر پس از 11 میلیون فاصله برای چه بود.
وی تصریح کرد: شاید خاتمی دلیل خود را داشت، موسوی شاید کشور را نمیشناخت ولی خاتمی با همه ارادتی که به وی دارم اتفاقا برعکس همه مسائل را میدانست، توانایی و اقتدار مقام معظم رهبری را میشناخت اما به خاطر اتفاقات موسوی را همراهی کرد که این همراهی خائنانه بود."
لذا از این جهت بود که مقام معظم رهبری در مذمت سکوت خواص در ایام فتنه تاکیدات بسیاری را داشتند و لذا جلسات محرمانه و پیغام های مقام معظم رهبری به خاتمی مبنی بر حمایت از رای مردم و مقابله با نظریات باطل و خلاف قانون جریان اصلاحات یکی از مدیریتهای ایشان در جریان فتنه 88 می باشد که متاسفانه به هیچ عنوان مورد توجه وی قرار نمی گیرد.
به گزارش عصر امروز اما اینکه محمد خاتمی فتنه گر در آن ایام هیچکدام از این نصایح را نپذیرفت و همه را نادیده گرفت و با این حال پس از آنکه شرایط رو به آرامی رفته و غبار فتنه کنار رفته است، حالا به دنبال دیدار با مقام معظم رهبری می باشد رفتاری کاملا ناشی از ریاکاری و دوگانگی و خباثت شخصیتی وی می باشد.