مشارکت ، کلیدواژه اثرگذاری است که تحقق آن از سوی مردم، زمینه مناسبی را برای افزایش اقتدار و مشروعیت بخشی به نظام سیاسی کشور فراهم میکند؛ از همین رو راهبرد همیشگی رهبر معظم انقلاب اسلامی در انتخابات های گوناگون، تأکید بر مشارکت بالای مردم و حضور در پای صندوقهای رأی، فارغ از کاندیداها و جریانهای حاضر در رقابتهای انتخاباتی است.
این اصل مهم انتخاباتی در قانون اساسی کشور نیز مورد توجه قرار گرفته و «مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش»، از نکات طرح شده دراین خصوص است که نشان از نظارت و حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش دارد. توجه به اصل مشارکت درچهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری دراین ایام که کشورمان به مددتوفیقاتی همچون عملیات وعده صادق و بدرقه میلیونی شهدای خدمت از سرمایه اجتماعی و مشروعیت مقبولی درجوامع جهانی برخورداراست، میتواند تکمیلکننده پازلی باشد که جمهوری اسلامی ایران در پس آن و در منازعات دیپلماتیک پیش رو ـ که از طرف دولتهای غربی به ملت ایران تحمیل شده است ـ خوش درخشیده و با تمام توان حافظ حقوق و منافع ملی کشورمان باشد و به استواری پایههای قدرت سیاسی بیفزاید.
وجود چند کاندیدا درانتخابات پیش رو، این ظرفیت را دراختیار شهروندان قرارداده است تاضمنآشنایی بااندیشههایسیاسی مختلف، برنامههای متنوع کاندیداها را رصد کرده و با بررسی آنها به صف منتقدان یا حامیان نامزد مورد نظر پیوسته و به انتخابات رنگ و بویی رقابتی بدهد و در این میان نامزدها نیز با طرح مسائل و برنامههای خرد و کلان مختلف سعی بر این دارند تا تعداد بیشتری را با خود همراه کرده و برنده این رقابت سیاسی شوند، اما با وجود تنوع در دیدگاهها و بعضا وجود تقابل در برنامهها، همه نامزدها دغدغهای مشترک دارند و آن مشارکتآفرینی برای انتخابات است تا از این فرصت برای اقتدار ایران اسلامی بهرهمند شوند.
«مشارکت ملی»؛ میزی که مردم و حکومت پای آن مینشینند
از این رو تعامل مستمر و موثر میان ارکان خرد و کلان حکومت با مردم و به اشکال مختلف، بده بستان سیاسی ایجاد میکند تا چرخدندههای نظام برای پیشبرد کشور به درستی بچرخد. در این بین فارغ از مسائل غریزی نظیر عرق ملی که یک ملت را داوطلبانه و از روی عشق به وطن به سمت همراهی با بزنگاههای حکومت سوق میدهد، مردم با انگیزه دیگری نظیر پیشبرد امور جاری زندگی خود از گزینه رای دادن که شرکت در تصمیمگیریهای مهم ملی است، بهرهمند میشوند. بنا بر دیدگاه مردمسالاری دینی، نمایندگان سیاسی گروههای مختلف و مردم پای این میز مینشینند تا با اتکا به عناصر قدرت بخش یکدیگر، بقای فردی و جمعی را تضمین کنند؛ از همین رو زدن زیر میز «مشارکت ملی» بدون توجه به «آیندهجمعی» و ملزومات ساخت آن امری غیر منطقی است.
پر کردن مشت بسته «ملی» در برابر رقبای جهانی
شرکت در تصمیمگیریهای جمعی برای انتخابات مرتبط با مسائل ملی و میهنی در گرو حضور پر شور مردم در بزنگاههایی نظیر انتخابات برای تعیین رئوس نظام است تا مردم با رجوع به آرمانهای جمعی، سکان کشتی حکمرانی را به فرد اصلح سپرده و امکان نظارت بر عملکرد وی را برای خود فراهم کنند. به بیان دیگر باید گفت حضور در لحظه حساس تصمیمگیری انتخابات به منظور تعیین منتخبان تصمیمساز برای ایفای نقش در مسائل مهم ملی داخلی و خارجی کشور به مثابه پر کردن مشت بسته «ملی» در برابر رقبای جهانی و حتی دشمنان است تا موازنه قدرت را بر اساس مصالح ملی تنظیم کند. از همین رو حضور پای صندوقهای رای انتخابات برای تعیین سردمداران کشور، ساخت آینده جمعی یک ملت است که قطعا با اجماع اکثریت به انتخاب نامزد اصلح منجر میشود. اهمیت این امر تا جایی است که در برخی کشورها اصطلاحی به نام «رایدهی اجباری» وجود دارد و مردم کشور از طریق قانون مجبور به رایدهی هستند و در صورت تخطی از این امر باید تن به مجازاتهای تعیین شده بدهند، اما مردمسالاری دینی حاکم در جمهوری اسلامی ایران با دعوت از ملت از آنها میخواهد در جهت تعیین سرنوشت جمعی خود که جلوهای از مشارکت سیاسی است به میدان بیایند.
میزان، رای ملت است
دیدگاه جمهوری اسلامی ایران در خصوص امر سرنوشتساز انتخابات تفاوت آشکاری با سایر ملل دارد و قانون اساسی کشور شان ویژهای برای مشارکت مردم در امور کشور و نظارت آنها قائل است. بنای این اقدام مردمی از ابتدای انقلاب ۵۷ گذاشته شد و امام راحل از همان ابتدا برتقویت مسأله مشارکت مردمی در امورسیاسی وملی کشور تاکید کرده وبه مقابله با استبداد آن ایام پرداختند وهمین امرنقطه تمایز جدی و قوی نظام جمهوری اسلامی با سایر نظامهای حاکم است. روایت انقلاب ایران و جمهوری اسلامی نتیجه رای اکثریت ۹۹.۵درصدی به این ساختار است؛ رویهای که در ادوار مختلف تداوم یافت و بنیانگذار انقلاب اسلامی فرمودند: «میزان، رای ملت است».
چرا راهی جز حضور پای صندوقهای رای نداریم؟
بنابراین «مردم» بازیگر اصلی این صحنه ملی هستند و با حضور گسترده در انتخاباتهای مختلف به ایفای نقش میپردازند و صحنهگردانان مختلف را در قالب نمایندگان مختلف تعیین میکنند تا برگزیدگان در میدانهای داخلی و خارجی به استیفای حقوق مردم و منافع ملی بپردازند البته نمیتوان این موضوع را انکار کرد که حضور شکوهمند مردم بر سر صندوقهای رای، روایتهای مختلفی دارد؛ روایت اول شامل افرادی میشود که گرچه به نقصانهای موجود در زمینههای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور واقفند و منتقد این رویه هستند، اما با حضور در انتخابات میخواهند به این گزاره معنا دهند که تغییر شرایط در گرو رای دادن به افکار و افراد جدید است تا با تطبیق نیازها و شرایط، قدم در مسیر اصلاح بگذارند و دسته دیگر نیز شامل افرادی میشود که حضور در صحنههای ملی را بخشی از قاعده قدرت میدانند و نمیخواهند دشمنان همیشه در صحنه با پرداختن به آمارهای کمی و کیفی انتخابات، کاهش مشارکت را به پای نظام بنویسند و به دنبال ایجاد هزینههای مختلف برای ملت باشند.
تغییر در گرو تعیین است
روایت دیگر را تماشاگران خارجی صحنه نمایش ملی از انتخابات بیان کرده و آن را دستاویزی برای انتشار انواع اخبار کذب و تحلیلهای من درآوردی میکنند و در پایان به این نتیجه میرسند که مردم از انقلاب و نظام خسته شدهاند و بر همین اساس در پی شکافی برای فتنهگریهای جدید هستند. عدم مشارکت در انتخابات، محدود کردن قدرت اثربخشی اجتماعی ـ سیاسی و نادیده گرفتن اصول اولیهای است که اساسا انقلاب مردمی ۵۷ درصدد رقم زدن و تحقق آن بود تا مردم بتوانند نقش از دست رفته خود را در حاکمیت بازسازی کنند. مضاف بر اینکه ایجاد تغییر در ساختار نظام سیاسی حاکم بر کشور و اصلاح برنامههای ناکارآمد اجرا شده از سوی مسئولان که به ایجاد نارضایتی جمعی در میان مردم منجر شده، جز با قرار گرفتن در مسیر انتخابات امکانپذیر نیست و به زبانی دیگر «تغییر» در گرو «تعیین» است.
اجماع بر سر آینده جمعی
اغلب جمله مشهوری در برهههای انتخاباتی در شبکههای مجازی میان مردم دست به دست میشود مبنی بر اینکه «رای میدهم تا دیگری رای نیاورد». این جمله به ظاهر ساده همان مفهوم حق انتخاب و تعیین افراد شایسته برای قرار گرفتن در پستهای مدیریتی و تصمیمساز اجرایی کشور را گوشزد میکند. مفهومی که بعضا بیتوجهی به آن میتواند به قهر با صندوق رای و در نهایت واریز آرا به سبد رای نامزدهایی منجر شود که به دلیل ضعف در مدیریت کشور و ناشایستگی در تصمیمگیری برای یک ملت، مسیر نارضایتی دولتها و مسئولان قبلی راادامه دهند. اهمیت حضور درانتخابات ریاست جمهوری درقیاس باسایرانتخاباتها بهقدری ملموس است که بعضا جناحهای سیاسی که به ظاهر و در شکل مدیریتی خود اختلافات فاحشی با جناح حاکم دارند در برهههای انتخاباتی دلخوری را کنار گذاشته و قدم در مسیر تحول میگذارند و ضرورت نقشآفرینی در این میدان را به هوادارانشان یادآوری میکنند. کما اینکه بسیاری از مهرههای اصلی یا شناخته شده جریانات و جناحهای سیاسی مختلف که تا پیش از این حرف از قهر با صندوق رای، ناامیدی از ایجاد تغییر و رای ندادن میزدند، گویی در انتخابات ریاست جمهوری به خودآمده وازحق رای خود نمیگذرند. این همان بازگشت به اصل حق انتخاب و حق تعیین برای تغییراست چراکه راهیجزاجماع برسرآینده جمعی نداریمودراینهنگامه، اصول مشترکی نظیرتوجه به امرمشارکتگسترده رانبایدفدای تحقق مصلحتهای سیاسی و جناحی کنیم، زیرا همگی برسریک میز نشستهایم واقتدارایران هدف غایی همه وطنپرستان فارغ ازفکروجناح سیاسی است.