در شرایطی که بحران اوکراین کشورهای عضو اتحادیه اروپایی را دچار شکاف و اختلافات اساسی کرده و سایه جنگ را تا لبه مرزهای این اتحادیه گسترانیده، انتخابات پارلمان اروپا شوک جدیدی به اتحادیه وارد کرده که پیامدهایی به مراتب خطرناکتر از جنگ اوکراین برای اروپاییها خواهد داشت.
انتخابات پارلمان اروپا هفته گذشته به مدت ۴ روز در هر ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپایی برگزار شد و نتایج آن که حاکی از پیروزی چشمگیر احزاب راست و چپ افراطی است همه را شگفتزده کرد و در کشورهای اصلی اتحادیه زلزله سیاسی به راه انداخت.
در فرانسه حزب راست افراطی مارین لوپن موفق شد ۳۲ درصد آرا را کسب کند، در حالی که حزب رنسانس متعلق به امانوئل مکرون تنها ۱۵ درصد آرا را کسب کرد. در آلمان حزب افراطی آلترناتیو برای آلمان ۱۷ درصد آرا را به دست آورد در حالی که حزب حاکم بدترین نتیجه را در دهههای گذشته به دست آورد.
1- نتایج انتخابات پارلمان اروپا بیش از هر چیز به تضعیف دولتهای اتحادیه اروپایی خواهد انجامید، بویژه در کشورهایی که موتور اصلی اتحادیه محسوب میشوند. در فرانسه، امانوئل مکرون که خود را در آستانه از دست دادن تسلط بر سیاست میبیند، دستور انحلال پارلمان را صادر کرد تا بلکه با پیروزی حزبش در انتخابات پارلمانی فرانسه بتواند آب رفته را به جوی بازگرداند. بسیاری از تحلیلگران این تصمیم مکرون را یک قمار سیاسی بزرگ خواندهاند، چرا که همین الان نیز زمزمههایی مبنی بر استعفای مکرون از قدرت شنیده میشود. در صورت شکست حزب حاکم فرانسه در انتخابات زودهنگام پارلمانی، مکرون قطعا باید با کاخ الیزه خداحافظی کند.
در آلمان هم وضع اولاف شولتس، صدراعظم این کشور بهتر از مکرون نیست. فشارها برای استعفای دولت در حال افزایش است و جایگاه دولت آلمان بسیار متزلزل شده است.
مکرون و شولتس به عنوان ۲ قدرت اصلی تصمیمساز در اتحادیه اروپایی همین چند روز پیش در برلین درباره آینده سیاستهای اتحادیه بحث و رایزنی کردند و توافقات مهمی در زمینه موضوعات کلیدی از جمله جنگ اوکراین، رکود اقتصادی و مسائل مربوط به انرژی به انجام رساندند اما تحولاتی که نتایج انتخابات پارلمان اروپا رقم زده، همه این قرار و مدارها را بر هم زده و رشتههای پاریس و برلین را پنبه خواهد کرد.
در بلژیک هم که مقر و نماد اتحادیه اروپایی است، انتخابات پارلمان اروپا دولت بلژیک را وارد بحران و الکساندر دو کرو نخستوزیر این کشور را مجبور به استعفا کرد.
2- انتخابات پارلمان اتحادیه اروپایی، سیاست و حکومت بر این سازمان را در ۵ سال آینده تعیین میکند. علاوه بر آن روسای نهادهای مهم اروپایی مثل مسؤول سیاست خارجی، رئیس کمیسیون اروپا، شورای اروپا، بانک مرکزی اروپا و... تحت تاثیر ترکیب جدید پارلمان، تعیین و منصوب خواهند شد.
ورود نیروها و احزاب افراطی به پارلمان اروپا و نفوذ نسبی احزاب سنتی اروپایی قطعا تاثیر بسیار زیادی بر تصمیمات این نهادهای اروپایی در حوزههای مختلف برجا خواهد گذاشت و اختلافات را بیش از پیش نمایان خواهد کرد. واقعیت این است که در ۵ سال آینده سخت بتوان از کشورهای اتحادیه اروپایی صدایی واحد شنید. چالشهایی مثل بحران مهاجران، بحران اوکراین، تغییرات اقلیمی و سیاستهای مالی و انرژی موضوعاتی است که برای اعضا چالشبرانگیز خواهد بود.
3- افراطگرایان و ملیگرایان اروپایی بیشتر بر سیاستهای مستقل کشورهای خود تمایل دارند تا وحدت رویه در اتحادیه اروپایی. ناظران سیاسی میگویند با ورود راستها و چپهای افراطی به پارلمان اروپا تلاشها برای اجرای قوانین جدید اتحادیه و همچنین یکپارچگی بیشتر میان اعضا پیچیدهتر و دشوارتر خواهد شد. چه بسا در آینده نزدیک شاهد برگزیتهای دیگر در میان اعضای اتحادیه اروپایی
- بویژه فرانسه - باشیم که در نهایت ممکن است اتحادیه اروپایی را دچار فروپاشی کند.
4- ۴ سال بعد از خروج دونالد ترامپ از کاخ سفید که روابط فراآتلانتیک را دستخوش اختلافات گستردهای کرده بود، جو بایدن تلاش کرده روابط میان ۲ سوی اقیانوس اطلس را به ریل سابق بازگرداند. پیروزی احزاب پوپولیست در اروپا پیام محکمی به دموکراتها در آمریکا است و احتمالا تاثیر زیادی بر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا خواهد گذاشت. واقعیت این است که شهروندان اروپایی از سیاستهای مهاجرتی، تورم و هزینههای بالای مبارزه با تغییرات آب و هوایی خسته شدهاند و این باید جو بایدن را بیش از هر کس دیگر نگران کند. در صورت پیروزی دوباره بایدن در آمریکا روابط میان بروکسل و واشنگتن دیگر مثل ۴ سال گذشته نخواهد بود و چالشهای زیادی را در پیش رو خواهد داشت.
5- نتایج انتخابات پارلمان اروپا شکاف واقعی را در میان دولتهای اروپایی با شهروندان اروپایی نشان داد. بسیاری آن را نتیجه بیتوجهی اتحادیه به خواستهها و نیازهای واقعی جامعه امروز اروپا و دنبالهروی صرف از سیاستهای آمریکا میدانند. کمکهای مالی و تسلیحاتی هنگفت به اوکراین، افزایش بهای انرژی در نتیجه دشمنی با روسیه، سیاستهای مهاجرپذیری و هزینه بالای مبارزه با تغییرات اقلیمی، شهروندان اروپایی را به این نتیجه رسانده که اتحادیه بیش از منفعت برای جوامع اروپا، هزینه روی دست آنها گذاشته است. چیزی که مشخص است این است که اتحادیه اروپایی یا باید ریلگذاری خود را تغییر دهد یا دچار روند برگشتناپذیر تضعیف و اضمحلال شود.
مهدی گرگانی