معاد تنها به جهان آخرت و روز قیامت و حاضر شدن انسانها در برابر اعمالشان محدود نمیشود. معاد، در همین دنیا هم هست. جهان دائما در حال عود و گردش است و فرازوفرود و نشیب و فراز. جاده زندگی هیچکسی همواره سرپایینی نیست و سختی و راحتی در این دنیا مرزهای مشخصی دارد. هر دورانی که در زندگیمان میگذرانیم، معادی دارد و آخرالزمانی. جوانی آخرالزمان کودکی است و پیری آخرالزمان جوانی. هر معادی نیز تصویری است از دورانهای گذشته. وقتی حافظ میسرود: «دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور» تنها در پی دلداری دادن به خود و مخاطبان همهجایی و همیشگی خود نبود، بلکه با نگاهی حکمی و فلسفی، در حال توصیف جهان بود. یوسف، بهترین نماد این نگاه است. زندگی این پیامبر گویی پاندولی است از عرش تا فرش. از چاه به کاخ، از زندان تا فرمانروایی. روزهای سخت نیز لاجرم بهروزهای خوش ختم خواهد شد؛ اما مهم است بدانیم که در آن روز، همه در یک جایگاه نیستند.
سالی که بر ایران گذشت، بیشک سالی سخت بود. اما ملتی که هرسال رفتن زمستان و آمدن بهار را جشن گرفته، هرگز سوز و تاریکی و سرما را همیشگی و ابدی نمیشمارد. پاسداشت رفتن زمستان و آمدن بهار آنهمه نمادین و سمبولیک است که میتوان در وصفش کتابها نوشت؛ اما مختصر میتوان گفت که این رسم، امید را در کنه ضمیر انسان ایرانی کاشته است. بنا بر رسم جهان، بهار این سرزمین هر چه زودتر فرامیرسد و نشانههای آن بهار، امروز هم بهخوبی قابلملاحظهاند. اما در آن روز، ظالمین به این ملت در قحطی کنعان خواهند بود. عاملان تحریمهای ستمکارانه، پمپاژگران دروغ و کسانی که در این سال ذرهای شادی و میهندوستی را بر ملت حرام کردند، مسئولان خیانتکار یا آنهایی که جایگاهی که در آن قرارگرفتهاند را نشناختند، اصحاب شمال معاد شیرینی هستند که در انتظار ایران است.
جهان، وارد عصر تقابلهای بزرگشده است؛ تقابلهایی به وسعت شرق و غرب عالم. منطقه غرب آسیا نیز لحظهبهلحظه به تقابلهای بزرگ خود نزدیک میشود. سیاست خارجی امروز ایران که درواقع پاتکی دیپلماتیک به سریال کمدی عادیسازیهای صهیونیستها در سالهای گذشته بود، نمایانگر همین تقابلهاست. تقابلهای جهانی حادتر خواهد شد و گسلها عمیقتر. امید است که این تقابل، به آخرت دنیای تکقطبی، هژمونیک و استکبارمحور برسد. جهانی که در آن ایران، ایران قوی خواهد بود.
جواد شاملو