جنگ ترکیبی یا جنگ هیبریدی به معنای بهکارگیری ترکیبی قابلیتهای نیروهای نظامی و غیرنظامی متعارف به شیوهای پیچیده و هماهنگ شده است. لازم است این حقیقت برای افکار عمومی تبیین شود که جنگ ترکیبی محدود به «جنگ نظامی» نیست ، بلکه ظرفیتهای بالقوه و تواناییهای بالفعل یک بازیگر در لایههای مختلف ، در شکلدهی آن دخیل خواهد بود.جنگ ترکیبی شامل توان دیپلماسی ،جنگ تبلیغاتی، حمایت از شورشهای داخلی و محلی،جنگ اقتصادی و حملات سایبری نیز میشود.
«استراتژی هزار زخم »بر پایه همین « جنگ ترکیبی» تعریف میشود. مطابق این استراتژی، دشمنان تلاش میکنند تا در ابعاد و حوزههای مختلف، کشورهایی مستقل مانند جمهوری اسلامی ایران را تحتفشار قرار دهند. در استراتژی هزار زخم، دشمنان توان یک کشور یا ساختار را در ابعاد گوناگون مورد هجمه قرار میدهند و میان اجزای این نبرد، نوعی هارمونی و هماهنگی ایجاد میکنند. به عبارت بهتر، در ظاهر ، دشمنان سعی دارند اینگونه القا کنند که میان ابعاد گوناگون این نبرد ارتباطی وجود ندارد اما این موضوع بههیچعنوان حقیقت ندارد.
مهمترین عواملی که منجر به تبلور استراتژی هزار زخم در معادلات استراتژیک آمریکا و رژیم اشغالگر صهیونیستی شده است، تغییرات سریع ژئو پلیتیک و ژئو استراتژیک ( به ضرر منافع آمریکا) و انتقال قدرت به شرق و شکل گرفتن اتحاد قدرتهای مخالف آمریکا میباشد.اخیرا نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس در دیدار با جوبایدن رئیسجمهور آمریکا، بهصورت صریح و آشکار از این استراتژی پرده برداشت. همانگونه که مشاهده میکنیم،واشنگتن و تلآویو ابایی از «آشکارسازی استراتژی هزار زخم »ندارند. آنها قصد دارند ایران را در همه ابعاد و زوایا تحتفشار قرار دهند. عمیقا بر این باوریم که استراتژی هزار زخم نیز به مانند استراتژی فشار همهجانبه( که از دوران ریاست جمهوری ترامپ تاکنون شاهد آن هستیم ) محکوم به شکست خواهد بود، به شرطی که در مواجهه با آن، دفاعی قاطعانه، هوشمندانه و همهجانبه صورت گیرد.
آمریکا و رژیم اشغالگر قدس تصور میکنند با آشکارسازی و پردهبرداری از استراتژی هزار زخم، میتوانند به اهداف خود در تقابل با ایران نایل شده و درنهایت، « مهار همهجانبه ایران »را محقق سازند. این در حالی است که در پایان این منازعه «پذیرش قدرت همهجانبه ایران» جایگزین « مهار همهجانبه ایران »خواهد بود. دشمنان از ایران میخواهند تا در مواجهه با شرایط بحرانی منطقهای و جهانی خود را خلع سلاح نماید تا حدودی عجیب و ناشی از حماقت و توهم استراتژیستهای حوزه سیاست خارجی آمریکا و رژیم اشغالگر قدس میباشد. البته از تئوریسینهایی که به پیامآوران شکست همهجانبه واشنگتن و تلآویو در جهان امروز تبدیلشدهاند، انتظاری جز این وجود ندارد! مهمترین پیششرط مهار و خنثیسازی استراتژی هزار زخم ، رصد هوشمندانه جنگ ترکیبی دشمنان در ابعاد راهبردی و تاکتیکی میباشد. در این میان، باید میان «ثوابت» و «متغیرات» یا همان استراتژیها و تاکتیکهای دشمن در میدان جنگ هیبریدی با ایران تفکیکی هوشمندانه قائل شد. به عبارت بهتر، باید ابعاد و روشهای نبرد فعلی و حتی هرگونه نبرد بالقوه دشمنان ( با استناد به روشهای آیندهپژوهشی و احتمال سنجی) با استناد به دادهها و مستندات آماری-تحلیلی مورد رصد و تحلیل قرار گیرد. در این خصوص، ما باید تحلیل واقعبینانهای از گذشته، حال و آینده داشته باشیم.
حنیف غفاری