«او در مقطعی برای ریاستجمهوری نامزد شد که بیکاری در بالاترین سطح بود و یأس اقتصادی فراگیر و ماهیت دموکراسی در سراسر جهان به وضوح در مسیر پسرفت قرار داشت. او بر مشکلات عدیده شخصی غلبه کرد و متعهد شد ملتی زخمخورده را التیام بخشد. دوستانش او را یک متحدکننده میپنداشتند و دشمنان او را سوسیالیست خطاب میکردند». اگر این توصیف شما را به یاد جو بایدن میاندازد، حق با شماست و اگر برای شما تداعیکننده فرانکلین روزولت است، باز هم حق دارید. این جملات که توسط تحلیلگر نشریه «تایم» نوشته شده است، نشان از پدیدهای قدیمی در فضای سیاسی آمریکا دارد: مقایسه روسایجمهور فعلی با روسایجمهور سابق آمریکا.
بسیاری از روسایجمهور آمریکا در نخستین روزهای ریاستجمهوری خود یعنی زمانی که دولت تحت رهبری آنان به طور کلی بر پایه احتمالات بوده و ناامیدیهای برخاسته از واقعیات سیاسی هنوز خودنمایی نکرده است، غرق در لقبها و افتخاراتی میشوند که از روسایجمهوری قبلی آمریکا قرار است به آنها به ارث برسد. باراک اوباما پیامد چنین فضاسازی رسانهای و احساس افتخار و تمجیدی، چه در داخل و چه خارج از ایالات متحده بود به طوری که کمتر از 10 روز پس از روی کار آمدن، برنده جایزه صلح نوبل شد. سایر روسایجمهوری جدید نیز در حالی که هنوز هیچ سابقهای از خود برجا نگذاشتهاند، نقاط مشترک یکسانی با اسلاف خود بروز دادهاند. زمانی که بیل کلینتون در 48 سالگی در سال 1993 به کاخ سفید وارد شد، بعد از جاناف کندی جوانترین رئیسجمهوری دموکرات ایالات متحده بود و اغلب به کندی تشبیه میشد؛ مشاوران سیاسی وی هوشمندانه عکسی از کلینتون جوان را در حال دست دادن با کندی منتشر کردند. حتی دونالد ترامپ که به عنوان رئیسجمهوری در نوع خود منحصربهفرد بود، هدف قیاسهای بیپایان و حتی تصنعی با چهره محافظهکار مدرن یعنی رونالد ریگان بود؛ کسی که ترامپ به تقلید از وی شعار «عظمت را دوباره به آمریکا برگردانیم» را انتخاب کرد. برخی دیگر نیز ترامپ را اندرو جکسون میدانستند؛ رئیسجمهوری که قرار بود مردم را از مرداب سیاسی واشنگتن نجات دهد و کاری کند خودشان، تصمیمگیر در عرصه سیاسی کشور باشند، نه نخبگان بیخاصیت حاضر در واشنگتن! اگرچه ترامپ یا سایر روسایجمهوری قبلی او نتوانستند حتی ذرهای به خاطره روسای جمهور محبوب پیش از خود نزدیک شوند اما به نظر میرسد سنت تشبیه هر رئیسجمهور به اسلاف خود سنتی نباشد که به این زودیها از عرصه سیاسی آمریکا حذف شود.
جو بایدن نیز در این باره از این قاعده مستثنا نیست. در حالی که تازه ۱۰۰ روز از دوران تصدی بایدن سپری شده، رسانههای آمریکایی از او به عنوان روزولت یا لیندون جانسون مدرن و الهامبخش یاد کرده و او را مورد تمجید قرار میدهند. او قرار است مانند روزولت و جانسون کسی باشد که آمریکا را به سمت خروج از بحران هدایت میکند. به دنبال تصویب بسته کمکی 9/1 تریلیوندلاری کووید در ماه مارس، بایدن وقتی متعهد شد به منظور نوسازی زیرساختهای آمریکا، مقابله با تغییرات اقلیمی و بازآفرینی اقتصاد، تریلیونها دلار روی طرحهای میراثسازی هزینه کند، به طور کاملا آگاهانه نهتنها همچون روزولت و جانسون بلکه به تقلید از سامانه بزرگراههای میانایالتی دوایت آیزنهاور و برنامه فضایی کندی رفتار کرد. او هماینک رقم نوسازی زیرساختهای آمریکا را بالا برده و آن را به حدود 6 تریلیون دلار رسانده است؛ مسالهای که به نوشته روزنامه «لسآنجلستایمز» به احتمال زیاد با واکنش بسیار منفی جمهوریخواهان روبهرو میشود. جمهوریخواهان که همواره مخالف دخالت دولت در اقتصاد و طرحهای عمرانی در ایالاتمتحده بوده و به فکر کوچکسازی هر چه بیشتر دولت هستند، اجازه نمیدهند به قول خودشان، دولتی سوسیالیست به رهبری بایدن و با مشاوره برنی سندرز، با انجام اقدامات عمرانی، تورمی غیرقابل پیشبینی را به ایالاتمتحده تحمیل کند. آنها هماینک نیز بهطور تلویحی اعلام کردهاند از چه راهی قرار است جلوی بایدن را بگیرند. چند روز پیش آنها در اعتراض به تصویب طرح تحقیق از حوادث 6 ژانویه در کنگره، فیلی باستر به راه انداختند تا مانع بررسی این طرح در کنگره شوند و البته وفاداری کامل خود به ترامپ را نیز دوباره یادآوری کنند. این فیلی باستر و ایجاد مانع بر سر بررسی طرحهای پیشنهادی بایدن به احتمال زیاد در طرحهای منتهی به استفاده از بودجه 6 تریلیون دلاری برای زیرساختهای ضروری آمریکا نیز در دستور کار آنها قرار خواهد گرفت.
بایدن در همین حال چندی پیش با ارائه پیشنهاد خود گفت: «این طرح بدون فکر و سرسری نیست و سرمایهگذاری منحصربهفرد برای آمریکاست». البته حرفهای غلوآمیز ابتدای دوره ریاستجمهوری یک رئیسجمهوری بهندرت چگونگی پیش رفتن امور و نتیجه آن را منعکس میکند. با این وجود همانطور که نشریه «نیویورکر» هم مطرح کرده است، پیشنهاد لوایح تاریخی و تصویب آن موضوعات کاملا متفاوتی بوده است و چه کسی میداند اوایل سال 2025، در پایان دوره تصدی بایدن، جهان در چه نقطهای خواهد بود؟ حکایتهای هشدارآمیز در تاریخ مدرن فراوان یافت میشود. نکته جالب این ماجرا این است که روسایجمهور در آمریکا وجهههای مختلفی داشتهاند؛ به عنوان مثال اگر تا به حال جانسون را به دلیل افتضاح دولتش در جنگ ویتنام به یاد میآوردند، حالا با روی کار آمدن بایدن، بتازگی سیاست داخلی او مورد توجه قرار گرفته است. افکار عمومی آمریکا، لیندون جانسون را به دلیل افتضاح ویتنام به یاد میآورند تا اینکه بخواهند او را بابت برنامه اصلاحات مترقیاش موسوم به «جامعه بزرگ» به خاطر آورند و اینکه مقایسه کلینتون با جانافکندی در عصر جنبشهایی همچون Me Too با اوایل دهه 90 میلادی تفاوت زیادی دارد.
به دنبال شکست ترامپ در انتخابات آمریکا برای دوره دوم تصدی و پایان دوران ریاستجمهوری وی، امروز جمهوریخواهان کمتری او را با قهرمان خود یعنی ریگان مقایسه میکنند. در عوض، این منتقدان لیبرال هستند که با روی کار آمدن ترامپ جمهوریخواه به عنوان چهلوپنجمین رئیسجمهوری ایالاتمتحده، پیامد بسیاری از قدرتهای رهاشده و متاثر از «انقلاب» خودخوانده دهه 80 ریگان را مشاهده کرده و اغلب ترامپ را با ریگان مقایسه میکنند.
تایم در این باره گزارش داده است: «در حالی که تنها یک هفته تا انتخابات مانده بود، بایدن برای ایراد سخنرانی درباره التیام ملی و رستگاری اقتصادی و همچنین ظاهر شدن در ردای روزولت، به وارم اسپرینگز سفر کرد. محل برگزاری این سخنرانی بشدت حائز اهمیت بود و چشمگیر؛ نه تنها به این دلیل که بایدن برای پیروزی در جورجیا آخرین تلاش خود را میکرد بلکه به این خاطر که وارم اسپرینگز جایی بود که روزولت پس از فلج شدن ناشی از ابتلا به فلج اطفال در دهه سوم زندگیاش، به منظور سپری کردن دوران نقاهت به آنجا رفته بود. روزولت در آنجا یک کاخ سفید کوچک داشت و خانه دوم وی و نماد بردباری و مقاومتش برابر بیماری محسوب میشد. بایدن در سخنرانی خود در وارم اسپرینگز گفت:«اینجا یادآور این حقیقت است که هر کدام از ما هر چقدر هم شکسته، میتوانیم التیام پیدا کنیم. اینکه ما به عنوان یک ملت و یک کشور، میتوانیم بر ویروسی ویرانگر فایق آییم. میتوانیم جهانی رنجدیده را مداوا کنیم. بله! میتوانیم روحمان را احیا کرده و کشورمان را نجات دهیم».
شاید برخی شرایط، گمانهزنیها درباره روزولت خواندن بایدن را سادهتر کرده باشد. به نوشته تحلیلگر نیویورکر، ترامپ بعد از پیروزی انتخاباتی روزولت برابر هربرت هوور در سال 1932، نخستین رئیسجمهور جمهوریخواه بود که نظارهگر از دست رفتن قدرت حزبش در کاخ سفید، سنا و مجلس نمایندگان بود اما همه چیز درباره سیاست امروز در دولت جدید بایدن به نظر از اساس با دوران روزولت تفاوت دارد؛ از ماهیت و وسعت مشکلات اقتصادی پیش روی بایدن گرفته تا واقعیات حاکمیتی».
بایدن شاید در تلاش باشد برنامههای خود را از طریق دموکراتهایی در مجلس نمایندگان پیش ببرد که حالا اکثریت خوبی را در این مجلس دارند اما روزولت سال 1933 با کنگرهای کار میکرد که دموکراتهای مجلس نمایندگانش نسبت به جمهوریخواهان آن با اختلاف ۳ به یک برتری داشتند؛ آنها در سنا نیز با 59 رای موافق اکثریت را در اختیار داشتند. این در حالی است که دست جانسون از این حیث پرتر بود؛ پس از پیروزی او با اکثریت آرا در انتخابات سال 1964، دموکراتها 68 درصد کرسیهای سنا را در اختیار داشته و در مجلس نمایندگان نیز 36 کرسی اضافی به دست آوردند که در مجموع برای آنها 295 کرسی و اکثریتی چشمگیر به همراه آورد؛ اختلافی که در مقایسه با شرایط امروز کاملا مشهود است. حقیقتی که دستاندرکاران دولت بایدن هم بخوبی به آن واقفند این است که همه چیز طبق نقشه پیش نمیرود. و در این باره از آنجا که هیچ راه گریزی از این واقعیت وجود ندارد که بین ۲ حزب کنگره اتفاق نظر نزدیکی وجود ندارد، بسیاری از برنامههای بایدن طبق نقشه و برنامه پیش نخواهد رفت. طی ماههای آتی، لوایح به بحث و تبادل نظر گذاشته میشود و در آن برهه هر فراکسیونی حتی با یک، ۲ یا ۳ عضو با آگاهی از اینکه میتوانند تنها با رای خود یک لایحه را به طور کلی ملغی کنند، اظهارنظر خواهند کرد. لابیهایی که از همین حالا فعالیت خود را آغاز کردهاند، از مسیری سخت و دشوار حکایت دارند.
در هر صورت، بایدن به نظر برای تبدیل شدن به روزولت یا جانسونی دیگر، آرای مورد نیاز را ندارد، دستکم در حال حاضر شرایط اینطور است؛ موضوعی که بیش از پیش توجهات را به خود جلب کرده و بایدن و مشاورانش که تاکنون اثبات کردهاند محفلی محتاط و مقرراتی هستند، مایلند خطر آن را به جان خریده و به هر صورت ممکن در راستای آن اقدام کنند.
بر اساس نظر تحلیلگران آمریکایی، تصمیم بایدن مبنی بر پیشنهاد چنین برنامههای کلانی؛ آن هم با توجه به شکاف عمیق کنونی، بیشتر از آنکه درباره توانایی بایدن برای تصویب لایحه خود حرف بزند، درباره جایگاه و موضع حزب دموکرات و رئیسجمهوری جدید آن حرف برای گفتن دارد. بایدن و بسیاری از دموکراتها به نظر برابر تمام جمهوریخواهان یا دست کم جمهوریخواهان مجلس نمایندگان تسلیم شده و به جای مخالفت با حزب جمهوریخواه، روی انجام امور و اتخاذ تصمیمات درست در بازه زمانی کوتاه اما اضطراری فعلی تمرکز کردهاند.
ثمانه اکوان