روزنامه اینترنتی «وزگلیاد» نوشته است: هر13 دقیقه یک شهروند آمریکایی با اراده خود به زندگیاش پایان میدهد. اپیدمی خودکشی هم در میان فقرا، ثروتمندان، هنرمندان، در میان افراد مشهور و هم در مورد مردم عادی دیده می شود. البته اصلیترین قربانیان آن مردان سفیدپوست هستند.چنین شاخص وحشتناکی تنها در زمان «بحران اقتصادی» در ایالات متحده دیده شده است. در پشت این ماجرا چیست که اکثراً اوضاع را یک فاجعه ملی می نامند؟
جهان با شگفتی به تصمیمات عجیب و غریب آمریکا در عرصه سیاست خارجی نگاه می کند که سعی دارد چهره یک ابرقدرت توانا و ژاندارم جهانی را بازی کند. ولی باید درک کرد که این ابر قدرت در حال سپری کردن دوران بسیار دشواری است: طبقه بندی اقتصادی در ایالات متحده در حال رشد بوده، تعداد فقیران این کشور افزایش یافته و رکود بزرگ که عملاً و به طور رسمی از سال 2008 آغاز شده، با خطر گسترش بسیار شدید روبهروست.
می توان مدتها بحث کرد که مردم آمریکا در مقایسه با ساکنین دیگر کشورهای جهان چقدر در رفاه زندگی می کنند. ولی مسئله دیگری وجود دارد که قابل بحث نیست: بسیاری از آمریکاییها دیگر حاضر به ادامه زندگی نیستند. بر اساس اطلاعات مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها در ایالات متحده، طی 17 سال تعداد خودکشیها در این کشور تقریبا 30 درصد افزایش یافته. ضمن اینکه در نیمی از ایالات این رشد است از 30 الی58 درصد بوده است.
تنها در سال 2016 تقریبا 45 هزار آمریکایی بالای سن 10 سال، خودکشی کردهاند. این کشور علاقه دارد تا سیاست بیش از اندازه لیبرالی را در مورد «حمل اسلحه» اجرا کند که باعث افزایش «تیراندازیهای تک نفره» شده است و این شاخص در میان 45 هزار مورد خودکشی دو برابر تعداد کسانی است که در آمریکا در سال 2016 به قتل رسیدهاند.
به طور مرسوم قانونگذاران آمریکایی نسبت به وضعیت جوانان نگرانیهای جدی دارند. در میان آمریکاییهای از 15 تا 34 سال، خودکشی دومین عامل اصلی مرگ و میر بشمار می رود. دقیقا در همین گروه سنی، اتفاقات مسمومیت در نتیجه استفاده بیش از حد مواد مخدر افزایش چشمگیری دارد. در میان دختران 10 الی 14 سال نیز تعداد موارد خودکشی به طور کلی سه برابر شده است.
در ایالات مرفهی مانند واشنگتن، تعداد کلی خودکشیها چندان بالا نبوده و حدود 7 مورد در هر صد هزار نفر است. ولی در ایالاتی مانند مونتانا، این رقم تا 29 مورد نیز افزایش مییابد. برای مقایسه، در کشور لیتوانی که رکورددار تعداد خودکشی در اتحادیه اروپا و دارای بیشترین میزان افسردگی در جهان است، این رقم معادل 32 نفر در هر صد هزار نفر جمعیت ثبت شده است.
چنین میشود که در یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان منطقهای وجود دارد که ساکنین آن با سرعتی معادل میزان افسردگی در کشورهای حوزه دریای بالتیک به زندگی خود پایان میدهند. البته این آمار تاسف آور غالبا در رسانههای گروهی آمریکا مورد بررسی قرار نمیگیرد و تنها در موارد خودکشی افراد مشهور، این بحث داغ و به آن پرداخته میشود.
بیشترین تعداد خودکشی در ایالات متحده در میان مردان سفید پوست دیده می شود. و افراد میانسال نیز در معرض بیشترین خطر قرار دارند. البته این وضعیت کاملا غیرطبیعی است. به طور معمولی بیشترین میزان خودکشی باید در میان نوجوانان و افراد مسن دیده شود، ولی در ایالات متحده در سالهای اخیر مرگ ناشی از خودکشی درمیان مرد میانسال سرعت بیشتری یافته است. به طوری که از سال 1999 به این طرف تعداد خودکشی در میان مردان سفید پوست 45 الی 64 ساله، 63 درصد افزایش یافته است. البته گروه دیگری نیز وجود دارد که نیروی محرکه خودکشی در آنها وحشتناک تر است و آن زنان بومی آمریکا هستند که میزان خودکشی در میان آنان به 89 درصد رسیده است.
اینجا باید یادآور شد که آمریکاییها تنها به خاطر فقر و بیکاری خودکشی نمی کنند. از سال 2004 الی2012 تعداد خودکشیها در ارتش آمریکا 3 برابر افزایش یافت. در ایالت مونتانا، 20 درصد خودکشیها در میان نیروهای نظامی بازنشسته اتفاق افتاده که معمولاً افراد موفقی بوده و جزو طبقه مورد احترام اجتماع محسوب می شوند.
بسیاری از تحلیلگران اجتماعی نگران این واقعیت هستند که خودکشی در آمریکا به یک الگو و مد تبدیل شده و حتی در برخی از شبکههای اجتماعی پیشنهادات تخصصی برای انجام خودکشی صورت میگیرد.
واقعیت این است که فردگرایی مردم ایالات متحده که زمانی به آن افتخار میکردند، اکنون به یک عامل خطرناک برای نابودی آنها تبدیل شده و رویای غیرقابل تحقق آمریکاییها اکنون عملاً به گور برده میشود.