اردوغان پس از 8 ماه، اگرچه در برابر کودتاچیان اقتدار خود را به رخ آنان کشید، اما در برابر پوتین بهناچار مجبور به «تنشزدایی» و کوتاه آمدن شد. اگرچه سفر روز گذشته رئیسجمهور ترکیه به روسیه و دیدار با پوتین در سنپترزبورگ، پیش از وقوع کودتای نافرجام در ترکیه با ارسال نامه توسط اردوغان برای رئیسجمهوری روسیه زمینهسازی شده بود و اردوغان خود را برای چنین رویدادی آماده میکرد، اما وقوع کودتا و تحولات پسازآن، «تسهیلکنندهای» برای این رخداد بود. توافق تنشزدایی اخیر در روابط آنکارا-مسکو را میتوان از دو بعد «چرایی» و «نتایج» حاصل از آن، موردبررسی قرارداد.
چرا تنش زدایی؟
به دنبال ساقط کردن هواپیمای روسی توسط ترکیه که شکافها میان آنکارا-مسکو را تشدید کرد، به نظر میرسد نخستین دلیل تنشزدایی در روابط این دو همسایه، «امنیت اقتصادی و انرژی» باشد. اردوغان پیش از سفر خود به روسیه، هدفگذاری 100 میلیارد دلاری در روابط تجاری با روسیه را که پیشتر دو کشور توافق کرده بودند تا برای دستیابی به این حجم از تبادلات با یکدیگر تلاش کنند را یک طرح و هدف بزرگ خواند که البته با اشتباه خود او، به تعویق افتاده است. پس از شکاف میان آنکارا-مسکو، مبادلات اقتصادی میان ترکیه و روسیه که دومین شریک تجاری ترکها است، بهشدت کاهش یافت. در سال 2014 میلادی میزان مبادلات اقتصادی دو کشور حدود 32 میلیارد دلار بود که این رقم در سال 2015 به 14 میلیارد دلار کاهش یافت و رفتهرفته کمتر نیز شد. همچنین، سرمایهگذاریهای اقتصادی و عمرانی دو کشور در خاک یکدیگر پس از وقوع شکاف میان این دو همسایه، نظیر طرح ساخت نیروگاه هستهای در «آققویو»ی ترکیه توسط روسیه، متوقف شد. علاوه بر این، صنعت گردشگری ترکیه که یکی از پایههای اقتصاد این کشور است و سالانه حدود 5 میلیون نفر از روسیه بهعنوان گردشگر وارد ترکیه میشوند نیز، با توقف این آمدوشدها، خسارتی 10 میلیارد دلاری به اقتصاد ترکیه وارد کرده است؛ خسارتی که در کنار دیگر عواملی نظیر بحرانهای ساختاری و سیاسی، ماجراجوییهای حزب عدالت و توسعه، کشمکشهای داخلی بر سر موضوع «کردهای ترکیه» و وقوع انفجارهای تروریستی در قلب ترکیه،ارزش «لیر» را به پایینترین ارزش تاریخی خود رساند. اما از دیگر سو، «امنیت انتقال و فروش» انرژی، پوتین را نیز وادار به پذیرش پوزش از جانب اردوغان کرده است. درآمدهای کلان روسیه بهواسطه کاهش بهای نفت با افت مواجه شدهاست، عدم صدور گاز به ترکیه نیز میتواند مسکو را از درآمد کلان دیگری محروم نماید. همچنین بسیاری از نیازهای غذایی روسیه توسط ترکیه تهیه می شود که باعث شده بود روسیه به سوی تولیدکنندگان دیگر معطوف شود.
محرکهای درونی
تمایل اردوغان و پوتین برای گشودن آغوش به روی یکدیگر، علاوه بر دلایل اقتصادی، محرکهایی از جنس «سیاست داخلی» نیز دارد که بر این تنشزدایی مؤثر است. درواقع، سیاست داخلی و خارجی، با تأثیر متقابلی که بر یکدیگر دارند، برجهتگیریهای داخلی و خارجی کشورها مؤثرند و دو بال پرواز عمل سیاسی هستند. ترکیه درگیر «یکسانسازی» سیاسی و تغییر ساختار از درون است و یک سیاستمدار میداند که نباید هیچگاه در دو جبهه بهطور همزمان درگیر جنگ باشد. اردوغان پس از کودتا فهمید که اگر خطری به بزرگی کودتا اورا تهدید میکند، باید دوستانی مطمئن برای خود در خارج دستوپا کند. او بهخوبی درک کرده است که همانقدر که او مرد تغییرهای سیاسی مداوم است و میتواند «سیاستهایی زیگزاگی» و «مبهم» را از خود به نمایش بگذارد، غرب در قبال متحدانش نیز چنین است. اردوغان امروز از حمایت غرب از کودتاچیان سخن میگوید، آنان را بر سر موضوع پناهجویان تهدید میکند و بر سر استرداد گولن با آمریکا سرشاخ شده است. شاید اردوغان از این چرخش خود از غرب بهسوی شرق، میخواهد به غربیها آن روی سکه ترکیه را نیز نشان دهد. علاوه بر این، موضوع سوریه برای ترکیه، دستکم در قبال کردها که اکنون مورد حمایت جدی آمریکا نیز هستند آنهم در شرایطی که آنان به موفقیتهایی در سوریه دستیافتهاند، محرک درونی خوبی است که اردوغان را جذب یکی از بازیگران مهم صحنه میدانی سوریه، یعنی روسیه گرداند.
پوتین نیز محرکهای درونی خود را برای تمایل نشان دادن به این تنشزدایی دارد. سیاست خارجی پوتین در قبال غرب، حرکت بر روی «گسلها» و «واگرایی» ها نسبت به غرب است. روسیه دریافته که ممکن است اردوغان از غرب بریده باشد و زمان برای جذب او فراهم است. پوتین با این اقدام، اردوغان را از اردوگاه غرب دورتر نگاه میدارد و ضمن تأثیرگذاری بر «ناتو»و تضعیف آن، یکی از شرکای ناتو را که ارتشی قوی نیز دارد، به خود جذب میکند. نباید از خاطر برد که ترکیه و روسیه در حوزه قفقاز نیز رقابتهایی با یکدیگر دارند که آنان را از درون به هماهنگی با یکدیگر بر سر آن سوق میدهد.
پیامدهای تنش زدایی
تحلیل در خصوص پیامدهای توافق تنشزدایی در روابط میان آنکارا-مسکو به دلیل اینکه طرفین آن هر دو بازیگرانی «مبهم» هستند، خیلی راحت نیست. اما اگر اردوغان و پوتین بر همین احوال کنونی خود استوار بمانند، دستکم نتایج این توافق در خصوص امنیت اقتصادی و انرژی برای آنان قطعی است. درواقع، این توافق، مبادلات اقتصادی، سرمایهگذاریهای عمرانی، آمدوشدهای توریستی و تبادل انرژی میان ترکیه و روسیه را تسهیل خواهد کرد و حتی پیشبینی میشود به سطح قابل قبولی ارتقا دهد. اما در قبال منطقه و مخصوصاً بحران سوریه، برای چنین توافقی که یکی از طرفین آن یعنی ترکیه بازیگر مبهمی است، نمیتوان نتایجی قطعی را پیشبینی کرد. اردوغان نشان داده است که ثبات در سیاستگذاریهای خارجی خود ندارد و همچنین، جهتگیری یکسانی با به قول اردوغان کلیددار بحران سوریه یعنی روسیه، ندارد. اما اظهارنظر اردوغان درباره سوریه قبل از سفر به سن پترزبورگ مبنی بر این که «اسد باید برود» نشان می دهد اردوغان هنوز هم دچار اشتباه محاسباتی است و درک نکرده که سرنوشت مردم سوریه را باید خود آنان تعیین کنند؛ مخصوصاً اینکه در شرایط کنونی باوجود نبود جایگزین مطمئنی برای اسد، «اسد بهترین جایگزین بهجای اسد» است. اگرچه زود است تا در قبال تحولات پسازاین تنشزدایی سخن گفت، اما تنها کلیددار حل بحران سوریه، روسیه نیست و اردوغان باید دیگر بازیگران در«جبهه متحد مقاومت» را نیز ببیند و تأثیرگذاری تروریستها را در کنار بازیگریهای آمریکا و عربستان در قبال بحران سوریه رادرک کند. در عین حال نباید این نکته را نیز از نظر دور داشت که اردوغان به واسطه حضور در ناتو و استفاده از امتیازات این حضور به این معادله یعنی نزدیک شدن به شرق یا روسیه به صورت صفر و صدی نگاه نخواهد کرد و سعی می کند در موضعی میانه در این روند حرکت کند؛ اما اردوغان باید انتخاب کند که در زمین سوریه ،در کدام تیم میخواهد بازی کند.