دومین خودروساز بزرگ کشور که طی ماههای اخیر سهم خود به لحاظ تعدادی و ارزشی را در بازار خودرو کشور از دست داده و جای بیشتری برای خودروسازان چینی باز کرده، در سکوتی خبری به سر میبرد و هنوز برنامههای خود را برای پساتحریم اعلام نکرده است. گویی این شرکت هنوز باور نکرده که تحریمها لغو شده از این رو کماکان به تولید پراید به عنوان سمبل خود ادامه میدهد.
این شرکت در دولت نهم و دهم به لحاظ مدیریتی نتوانست در کنار درآمدهای سرشار از محل فروش پراید و وفور درآمدهای نفتی طرحهایی برای توسعه تعریف کند و در همان حدی که بود ماند. دلیل آن نیز این بود که سازمان گسترش وقت چون 60 درصد سهام سایپا را در اختیار خود داشت حداکثر سود را از این شرکت دریافت میکرد و عملا اجازه نمیداد تا سایپا از منابع داخلی خود به سرمایهگذاری جدیدی بپردازد و خطوط تولید خود را توسعه دهد.
حال سایپا به جز تولید پراید و ساخت تعدادی خودرو با برند خود به نام تیبا تخصص دیگری در خودروسازی کسب نکرده و عملا نتوانسته خود را به عنوان یک خودروساز صاحب سبک مطرح کند.
امروز نیز که در دوره لغو تحریمها به سر میبریم اگر چه مدیریت جدید سایپا در دورهای سخت این شرکت را مدیریت کرد و توانست انضباط مالی خوبی در این شرکت ایجاد کند اما با توجه به قطع ارتباط سایپا با برخی رسانهها و بسته شدن درهای این شرکت به روزی خبرنگاران سوالهای زیادی در خصوص استراتژی سایپا در پساتحریم پیش روی خبرنگاران قرار گرفته که شاید با پاسخ به آن اقدامات این شرکت نیز در خصوص یافتن شرکای جدید و ارتقای سطح تولید مشخص شود.
با این حال آنچه از برآیند اقدامات صورت گرفته سایپا در پساتحریم به دست میآید این موضوع را هویدا میکند که گویی این شرکت برنامه خاصی برای یافتن شرکای جدید و انعقاد قراردادهای بزرگ و طولانی مدت ندارد یا اینکه در این رابطه سکوت کرده و میخواهد بدون حاشیه اقدام به عقد قراردادهای جدید کند یا اینکه برنامهای در این باره ندارد.