تحریک با جریان مستقیم از خلال جمجمه

دکتر علیرضا ملازاده روانگر و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی در یادداشتی که در اختیار خبرنگار بخش سلامت پایگاه خبری افکارنیوز قرار داد نوشت:

اخبار اجتماعی-  (Transcranial Direct Current Stimulation TDCS)  این روش از سال ۱۸۰۴ میلادی آغاز و از سال ۱۹۹۰ میلادی به این طرف یعنی حدود 3۰ سال گذشته پیشرفت چشمگیری در کنترل و درمان فعالیت‌های عصب شناختی انسان ها داشته است. این روش در افراد سالم و بیمار کاربرد دارد و می تواند تأثیرات نسبتاً دراز مدتی داشته باشد. تاکنون برای این روش هیچ گونه عارضه‌جانبی جدی شناسایی نشده است. این روش به خوبی تحمل می شود و رایج ترین عوارض جانبی ذکر شده برای آن در متون علمی، احساس جزیی سوزن سوزن شدن پوست در نقطه تحریک همراه با موارد معدودی از گزارش احساس سوزش پوست است.

شیوه ی عملکرد

سیگنال‌ های عصبی از توالی‌ پالس‌ های الکتریکی تشکیل شده ‌اند که در میان کانال ‌های ارتباطی یا مدارهای عصبی حرکت می ‌کنند. اطلاعات، هم در سرعت و هم در توزیع دقیق زمانی پالس‌ ها وجود دارند. استفاده از جریان الکتریکی ضعیف، تلاشی برای افزایش قدرت مغزی است. روانشناسان اعتقاد دارند اعمال جریان الکتریکی بر مغز انسان، برای درمان بیماری ‌های روانی مؤثر است. در تحریک مغز با استفاده از جریان الکتریکی ضعیف و پیوسته، تحریک پذیری نورونی را در نواحی خاص مغز افزایش یا کاهش می دهند. این تغییر در تحریک پذیری نورونی، به تغییر در عملکرد مغز منجر می شود؛ و امروزه کاربرد گسترده ای در اختلالات نورولوژیکی و روانپزشکی پیدا کرده است. سابقه کاربرد این روش درمانی حدوداً به ۱۰۰ سال قبل باز می گردد.

تحریک مغز از روی جمجمه با استفاده از جریان مستقیم الکتریکی به صورت خفیفtDCS  نام دارد که مخفف عبارت  transcranial Direct Current Stimulation است؛ و یک روش تحریک غیرتهاجمی مغز به شمار می رود که می‌تواند با استفاده از یک جریان ضعیف الکتریکی (1 تا 2 میلی آمپر) مستقیم بر جمجمه، تغییرات موقتی در تحریک‌پذیری مناطق قشری ایجاد کند. محل نصب الکترودها روی سر فرد است.

از آنجایی که tDCS  از طریق قطبی سازی عمل می کند و بر شلیک ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ پتانسیل اثر در نورون های کورتکسی تاثیر نمی گذارد، برخی از محققان جدید، اصطلاح قطبی سازی جریان مستقیم از روی جمجمه را در مورد آن ترجیح می دهند و به نظر می رسد که امروز این دو اصطلاح در متون عملی بطور یکسان در مورد آن بi کار می روند. دستگاه کوچک مورد استفاده به آسانی قابل حمل بوده و معمولا با باطری های DC  موجود به خوبی کار می کند.                          

این روش در بسیاری از بیماری‌ها از جمله افسردگی ، اضطراب، تقویت توجه و حافظه، صرع، میگرن، کنترل وسوسه در رابطه با مصرف مواد اعتیاد آور به ویژه شیشه ،کنترل ولع نسبت به مواد غذایی، وزوز گوش، اختلالات خواب و بسیاری از حیطه‌های دیگر کاربرد دارد.

در این روش درمانی دو الکترود با توجه به اختلال مورد نظر روی قسمتی از سر قرار می گیرند. یکی از الکترودها دارای بار مثبت (آند) و دیگری دارای بار منفی(کاتد) است. جریانی که شدت آن بین ۱ تا ۲ میلی آمپر متغیر است، بین الکترودها برقرار شده و بخشی از آن از طریق جمجمه وارد مغز می شود. جریان الکتریکی وارد شده به مغز قادر است فعالیت سلول‌های مغزی را تحت تأثیر قرار دهد و از این طریق اثرات درمانی به جا بگذارد. تحریک پذیری ایجاد شده در مغز، وابسته به شدت جریان، طول مدت تحریک و جهت جریان الکتریکی متغیر است. برای اهداف بالینی که نیازمند اثرات طولانی مدت است، افزایش طول مدت تحریک یا افزایش قدرت تحریک، حائز اهمیت است. از سوی دیگر، تکرار جلسات و افزایش تعداد جلسات  tDCSباعث انباشتگی اثرات درمانی آن می شود.

پژوهشگران دانشگاه کارولینای شمالی مدعی شدند که تحریک مغز با جریان ملایم الکتریکی می‌‌تواند خلاقیت را تا ۸ درصد افزایش دهد. این پژوهشگران نظریه خود را با استفاده از یک جریان ۱۰ هرتزی روی مغز ۲۰ داوطلب برای تحریک نوسانات طبیعی موج آلفای مغز آزمایش کردند. این نوسانات علاوه بر داشتن خلاقیت یا کمبود آن، با افسردگی نیز مرتبط هستند. نوسانات آلفا در طیف فرکانسی ۸  تا ۱۲ مگاهرتز (چرخه بر ثانیه) روی می ‌دهد. این نوسانات در سال ۱۹۲۹ توسط «هانس برگر» کشف شد که «الکتروانسفالوگرام» را اختراع کرده است. نوسانات آلفا به طور برجسته ‌تر، زمانی رخ می ‌دهند که انسان چشم و محرک ‌های حسی خود را می ‌بندد. در زمان فعالیت این نوسانات، ورودی‌‌های حسی ممکن است در زمان رؤیاپردازی، مدیتیشن یا تفکر در مورد ایده ‌ها غیرفعال باشد. با فعال شدن حس‌ ها، نوسانات آلفا از بین می‌ روند و سایر نوسانات در فرکانس‌های بالاتر مانند نوسانات گاما غلبه می ‌کنند.

جریان مستقیم، جریان را قطبی می‌کند و این تصور وجود دارد که tDCSاز طریق تغییر دادن قطبیت غشای نورونی تاثیر می‌گذارد، ولی اطلاعات ما درباره مکانیسم واقعی تاثیرtDCS اندک است. ممکن است قطبیت از طریق پایین آوردن یا بالا بردن آستانه فعال سازی بر شلیک و رسانایی نورون ها تاثیر بگذارد. از آنجایی که tDCS شامل به کار گیری جریان های پایین بر روی پوست سر از طریق الکترودهای کاتدی و آنودی -بسته به جهت جریان- است، قطبیت می‌تواند کارکرد را بازداری (کاتودی) یا تسهیل (آنودی) نماید.

پژوهش های اولیه نشان می‌دهد که tDCS ممکن است برخی از کارکردهای مغزی خاص را مستقل از خلق، تقویت نماید. با وجود این تکنولوژی tDCS و کاربرد آن در روانپزشکی در مراحل اولیه مطالعه و بررسی قرار دارد. اکنون پژوهش‌ها بر اثربخشی بالقوه آن در تسهیل بهبودی پس از سکته قلبی و برخی از انواع دمانس متمرکز هستند.

بسیاری از دستگاه های کنونی tDCS از الکترود های بزرگ غوطه ور در محلول آب نمک استفاده می کنند. تحول دستگاه های آیندهبه احتمال فراوان شکل الکترود و ماده تماسی را به منظور بهینه‌سازی تاثیرات بالینی مدنظر، بررسی کرده و سهولت کاربرد این دستگاه ها را بهبود خواهند بخشید. با وجود این سوالات اساسی در مورد کارایی و موارد کاربرد، روابط دوز- پاسخ و همچنین پیش بینی پاسخ باید در ابتدا مورد توجه قرار گیرند.

 فرآیند درمانی موسوم به «تحریک مغز»، پیش ‌تر در نواحی از دنیا برای درمان شرایط عصبی مانند رعشه یا دیستونیا به کار رفته بود؛ از نشانه های این شرایط می‌توان به انقباض عضلات و اسپاسم اشاره کرد. با این وجود دانشمندان دانشگاه فن آوری «نیانگ» در سنگاپور با ارسال تکانه‌ های الکتریکی به نواحی خاصی از مغز و افزایش رشد سلول‌ های مغزی، شیوه‌ ای جدید را برای درمان زوال عقل ارائه داده ‌اند. آنها دریافته‌اند می‌ توان از تحریک عمیق مغز برای افزایش رشد سلول ‌های مغزی استفاده کرد که این موضوع، اثرات مضر زوال عقل را تسکین داده و حافظه بلند مدت و کوتاه ‌مدت را ارتقا می‌بخشد. این پژوهش نشان داده است که می ‌توان با تحریک ‌کردن بخش جلویی مغز که در حفظ حافظه دخالت دارد و با استفاده از مقادیر ریز الکتریسیته، سلول ‌های جدید مغزی یا نورون ‌ها را شکل داد. افزایش سلول ‌های مغزی، اضطراب و افسردگی را کاهش می‌‌دهد، یادگیری را ارتقا داده و شکل‌‌گیری حافظه و حفظ آن را تقویت می ‌کند. یافته‌های این پژوهش فرصت ‌های جدیدی جهت ارائه راهکارهای درمانی نوین برای بیمارانی ارائه می ‌دهد که به دلیل شرایط مرتبط با زوال عقل مانند آلزایمر و حتی پارکینسون، از کاهش حافظه رنج می ‌برند. از دست ‌رفتن حافظه در افراد مسن، نه فقط مشکلی شایع و جدی است، بلکه نشان‌ دهنده نشانه های کلیدی زوال عقل است.

 

دکتر علیرضا ملازاده، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی، نویسنده و روان درمانگر