زهرا میری روان شناس و مشاور خانواده اظهار کرد: فقدان کلمهای است که معمولا برای مرگ یک عزیز بهکار میبریم و در این حالت میگوییم فرد دچار فقدان شده و باید سوگواری کند.
وی با بیان اینکه واژههای فقدان و سوگواری برای پایان یک رابطه عاشقانه هم بهکارمی رود، گفت: فرد بعد از پایان رابطه عاشفانه دچار فقدان شده و باید سوگواری کند.
میری افزود: پس از شکست عشقی نشانههایی از نظر جسمی و روانی در فرد بروز میکند که بهطور کلی به آن سندرم شکست عشقی یا سندرم قلب شکسته میگویند؛ یعنی مجموعه نشانههایی که پس از پایان یک رابطه عشقی در فرد بروز میکند.
وی ادامه داد: افسردگی، خشم، احساس شدید ناامنی، درماندگی، احساس گناه، ترس، ناامیدی بینظمی در خواب، بیاشتهایی یا پرخوابی و پرخوری، بیقراری، از دست دادن تمرکز، از دست دادن انگیزه و انرژی، علائم روحی سندرم قلب شکسته و سردرد، بدن درد، خستگی و بیحوصلگی و کندی روانی حرکتی از عوارض جسمی این سندرم هستند.
وی با بیان اینکه تفاوتهای فردی، میزان شکلگیری هویت و عزت و نفس فرد براساس یک رابطه عاشقانه و احساس وی نسبت به خود در شدت و ضعف بروز علائم سندرم شکست عشقی تعیینکننده است، بیان کرد: هر قدر فرد هویت و عزت نفس بیشتری داشته باشد و «من» در وی شکلگرفتهتر باشد تابآوری او بیشتر شده و راحتتر میتواند این مراحل را طی کند.
این روان شناس گفت: طول و عمق رابطه و میزان حمایتهای اجتماعی از فرد میتواند در تابآوری وی موثر باشد.
این روان شناس و مشاور خانواده با بیان اینکه انکار، خشم، غم و پذیرش مراحلی هستند که پس از فقدان فرد طی میکند، تشریح کرد: اینکه فرد و اطرافیان وی بدانند این مراحل باید به طور طبیعی طی شود، بسیار کمککننده است؛ یعنی اگر فرد در روزهای اولیه بعد از جدایی همچنان منتظر بازگشت طرف مقابل است و اینکه بگوییم «او دیگر بازنمیگردد و به او فکر نکن»، راهگشا نیست، زیرا فرد باید این مراحل را طی کند.
میری یادآور شد: کاهش علائم سندرم قلب شکسته در طول زمان و به تدریج رخ میدهد و با توجه به تفاوتهای فردی و ویژگیهای رابطه این مدت فرق میکند، همانگونه که برای فوت یک فرد چهلم میگیریم و بعد از این مرحله افراد لباس سیاه را در آورده و زندگی عادی را از سر میگیرند.
وی با بیان اینکه شاید بتوان این ۳۰ یا ۴۰ روز را برای بازگشت فردی که شکست عشقی خورده به زندگی عادی در نظر گرفت، ادامه داد: اگرچه عوامل دیگری نیز در خصوص طول این مراحل دخیل هستند، اما اگر این مراحل خیلی طولانی شد و پس از گذشت چند ماه مشاهده کردیم که کاهش معناداری در علائم فرد پیدا نشده و او نتوانسته به زندگی عادی بازگردد، به مداخلات جدیتری نیاز است.