آشپزی کردن و غذا پختن ابزاری است که والدین با آن محبت و علاقه خود را به بچهها و خانواده نشان میدهند. از درست کردن غذای موردعلاقه افراد خانواده تا تزئین آن به شکلهای اشتهاآور یا حتی به هم زدن یک ترکیب مرسوم غذایی برای اینکه غذا باب میل افراد خانواده باشد و همه از خوردن آن لذت ببرند.
اما گاهی در بعضی خانوادهها یک بچه اصطلاحاً «بدغذا» پیدا میشود که تمام این عیش را خراب میکند. بچه بدغذا ممکن است کودک نوپایی باشد که با دست غذا را پس میزند یا آن را از به بیرون تف میکند، یا کودکی که سر سفره میآید و با صدای بلند اعلام میکند که «من این غذا را دوست ندارم». بدیهی است که هر کس در طول زندگیاش میتواند یکی دو مدل غذا را دوست نداشته باشد اما ایراد گرفتن از طعم و مزه اکثر غذاها، جدا کردن محتویات غذا از یکدیگر و انتخاب بعضی برای خوردن و امتحان نکردن طعمها و غذاهای جدید مصداق بدغذایی است. درواقع کودک بدغذا هم خانواده را به دردسر بیندازد و وضعیت جسمی خودش را.
خانم «سارا رمر» متخصص تغذیه کودک و خانواده در کانادا، در سایت خود ۱۰ دلیل بدغذایی کودکان و راهحلهای آن را لیست کرده است. خانم رمر میگوید که احتمال شگفتزده میشوید اگر بفهمید که کودکتان چرا غذا را پس میزند و چه طور با چند راهکار ساده همهچیز عوض میشود.
احساس میکند به او فشار میآورید
اگر کودک احساس کند که برای غذا خوردن تحتفشار است یا احساس کند که شما بهعنوان والدین در وقت غذا خوردن او عصبی هستید، خیلی راحت خودش را کنار میکشد و غذا نمیخورد.
بچههای نوپا و کودکان فشار را احساس میکنند، حتی اگر بهصورت مستقیم به او نگویید «غذایت را بخور». اگر بهجای اینکه به او اجازه بدهید فقط یک نفر دیگر باشد که پشت میز غذا نشسته است و شما هم روی غذای خودتان تمرکز کردهاید، مرتب به او بگویید که چه چیزی را بخورد و یا چقدر بخورد، او از غذا خوردن دست میکشد.
احتمالاً شما ظرف غذا را به سمت او هل میدهید، هر حرکتش را زیر نظر میگیرید، بالای سرش پرسه میزنید، غذای نخورده را از جلویش برمیدارید و با غذای جدید جایگزین میکنید، درباره کمغذا خوردنش صحبت میکنید یا سعی میکنید با قاشق به او غذا بخورانید. اینها همه مصادیق فشار غیرمستقیم است.
چه طور آن را حل کنیم؟ به کودک نوپایتان اجازه بدهید خودش غذایش را در جای مخصوص خودش بخورد. برای او غذاهای زیاد با تنوع وعدههای غذایی را در اندازههای قابل مدیریت تهیه کنید و اجازه بدهید خودش اینکه چه طور و چقدر غذا بخورد را به عهده بگیرد.
سعیتان را بکنید اما بالای سر او امرونهی نکنید. عقب بنشینید و با خانواده و بچهتان که در حال غذا خوردن است، گفتوگو کنید. اینطوری بچه شما فشاری احساس نمیکند و برای اینکه غذاهای جدید یا غذاهای که پسزده بود را امتحان کند، دست بازتری دارد.
احساس میکند حق انتخاب ندارد
طبق تحقیقات، بچهها اگر در جریان خرید کردن، تهیه کردن غذا، پختن و یا سرو کردن آن باشند، بهتر غذا میخورند. به خاطر همین مهم است که بچهها را در تهیه وعدههای غذایی درگیر کنیم. اینکه اجازه بدهیم چیزهایی را باهم مخلوط کنند یا حتی میز را هم بچینند، کمککننده است. آنها شاید از نحوهای که غذا را سر میز میآورید یا غذای آنها را توی بشقاب میچینید خسته شده باشند.
چه طور آن را حل کنیم؟ مهم است که شما مرز سلامتی را تعیین کنید و مسئولیت اینکه چه چیزی را، چه زمانی و در چه جایی بخوریم، به عهده بگیرید. اما خوب است که به فرزندتان هم اجازه بدهید بخشی از این فرآیند باشد.
بله! درگیر کردن بچهها روند را کمی طولانیتر میکند اما منفعتهایش بزرگ و ارزشمند است. کلید این کار صبوری کردن است!
او خسته است
من هم مثل هر پدر و مادری در عادات غذایی گیر میکنم و گاهی مرتب و پشت سر هم مواد غذایی یکسانی را بهعنوان وعده اصلی آماده میکنم. ترجمه این کار این است که: اکثر بچهها از این وضعیت خسته میشوند.
یک مثال: بعدازاینکه بچه سوم من به دنیا آمد، برای چند ماه این احساس را داشتم که باید فقط به «بقا» فکر کنم و برای همین پسرم را هرروز دقیقاً با یک مدل خوراکی به مدرسه میفرستادم. پسرم هم هرروز با خوراکیهای خورده نشده به خانه بازمیگشت. در آن دورهای که حتی از خواب هم محروم بودم متوجه نشدم که او ممکن است حتی در عین اینکه آن خوراکیها را دوست دارد، از آنها خسته شده باشد.
چه طور آن را حل کنیم؟ از پسرم پرسیدم چرا دیگر خوراکیهایت را نمیخوری؟ و او جواب داد: نمیدانم فقط دیگر دوستشان ندارم. باهم به چند مدل خوراکی پیشنهادی رسیدیم و از آن به بعد سعی میکردم چند مدل متفاوت را برای او تهیه کنم تا خسته نشود.
ما هم از غذاهای تکراری خسته میشویم، پس بچهها هم خسته میشوند. اینیک چالش معمولی است که بهراحتی میشود آن را حل کرد.
او گرسنه نیست
حالا میدانیم که عادات غذایی کودکان نوپا و کودکان میتواند غیرقابلپیشبینی و نامنظم باشند. بعد از سن دوسالگی رشد کندتر میشود و این ثبات به این معنی است که بچههای دیگر بهاندازه قبل گرسنه نمیشوند. به این معنی است که یک روز ممکن است هر چیزی که سر میز است را بخورد و یک روز دیگر حتی ذرهای از ناهارش را هم نخورد.
بهطور فیزیکی ممکن است که وقتی غذا را سر میز میآورید، کودک شما به دلایل مختلف گرسنه نباشد و اینیک مسئله طبیعی است.
چه طور آن را حل کنیم؟ سعی کنید «من الان گرسنه نیستم» را بهصورت یک پاسخ طبیعی بپذیرید و به کودکتان هم یادآوری کنید که آشپزخانه بعدازاین وعده غذایی بسته است.
حواسش پرت است
اینکه به فرزندتان اجازه بدهید سر میز غذا تلویزیون ببیند، با موبایل یا با اسباببازی بازی کند، فرمول حواسپرتی است.
حواسپرتی با صفحهنمایش، از دو طریق عمل میکند (به عقیده من هر دو منفی هستند) وقت بچهای موقع غذا خوردن تلویزیون میبیند یا با موبایل بازی میکند، بیشتر حواسش را به چیزی که میبیند میدهد، نه چیزی که میخورد. همچنین میتواند باعث این بشود که کم یا زیاد غذا بخورد، چون توجه کافی ندارند.
چه طور آن را حل کنیم؟ موقع غذا خوردن اجازه تماشای تلویزیون یا بازی کردن را ندهید. بچهها را طوری دور میز بنشانید که به یکدیگر دسترسی نداشته باشند. یک زیر پایی زیر پای بچه قرار بدهید، اینطوری احساس میکند که پاهایش کاملاً محکم و ثابت هستند و توجهش به غذا بیشتر میشود.
سهم او خیلی زیاد است
بعضی از بچهها خیلی راحت از غذا خوردن امتناع میکنند چون احساس میکنند سهم غذایشان خیل زیاد و بیشتر از اشتهای آنهاست.
چه طور آن را حل کنم؟ اگر تکههای غذایش را ریزتر کنید احتمالاً غذا را خواهد خورد و حتی شاید گاهی دوباره درخواست غذا کند. اما مطمئن بشوید که یک وعده غذایی متعادل را دریافت میکند.
حالش خوب نیست
اگر حال کودکتان خوب نباشد، خوب غذا نمیخورد. این معمولاً یک نشانه است که بیماری دارد از راه میرسد. در این مواقع غذاهایی که برای هضم راحت هستند را برای او آماده کنید تا دوباره اشتهایش برگردد.
چه طور آن را حل کنیم؟ وقتی کودکتان مریض است به او غذا پیشنهاد بدهید اما روی غذاهای آبکی اصرار نکنید. ممکن است کودکتان مشکلات گوارشی هم داشته باشد که موقع غذا خوردن او را ناراحت میکند. اگر به این وضعیت مشکوک شدید غذاهای فیبردار به او بدهید و از دادن غذاهای اسیدی مثل گوجهفرنگی و غذاهای تند اجتناب کنید.
خیلی شیر یا آبمیوه نوشیده است
خوردن شیر بین وعده غذایی میتواند اثر اشباعشدگی داشته باشد، شیر پروتئینهای خوبی مثل چربی دارد و مواد مغذی زیادی که به بچهها احساس سیری میدهد.
چه طور آن را حل کنیم؟ کودکان و بچههای نوپا نباید بیشتر از ۵۰۰ میلیلیتر شیر (دو لیوان) شیر در روز بنوشند. سعی کنید نصف یک فنجان را در هر وعده یا بعدازآن به آنها بدهید. آب فقط باید بین وعدههای غذایی مصرف شود.
آبمیوه کالری زیاد و قندی دارد که برای بچهها نیاز نیست و ارزش غذایی کمی به آنها میرساند. آیا میدانستید که ۲۵۰ میلیلیتر آبمیوه (یک لیوان)، شش قاشق چایخوری شکر دارد؟ اگر کودکتان آبمیوه میخورد به او اجازه ندهید بیشتر از یکدوم لیوان در روز بنوشد.
زیاد «هلههوله» خورده است
بچههایی که بین وعدههای غذایی زیاد «ریزهخواری» میکنند و در طول روز بهطور متناوب خوراکیهایی غیر از غذا میخورند وقتی نوبت غذا میشوند، سیر هستند.
چه طور آن را حل کنیم؟ باید برای میان وعده خوردن، یکزمان تنظیم بشود و یک یا دو خوراکی به انتخاب والدین به کودک پیشنهاد داده بشود. کودکان نوپا و خردسالان باید برای وعدهغذای اصلی اشتها پیدا کنند اما نباید زیاد هم بخورند.
او خیلی خسته است
خیلی محتمل است که بچه شما موقع صرف غذا خسته باشد. بعضی از بچهها حتی انرژی این را ندارند که قاشق را نزدیک دهان ببرند. اگر حس کردید فرزندتان آشفته است، بهراحتی زیر گریه میزند، چشمهایش را از اینوآن میدزدد و یا دلش میخواهد توی دیوار مشت بکوبد، احتمالاً خستگی از راه رسیده است.
چه طور آن را حل کنم؟ تشویقش کنید که تا قبل از خواب خوب سیر بشود و به او یادآوری کنید که تا وعده غذایی بعدی یا فردا صبح خبری از غذا نیست. اگر زیاد غذا نخورد، بدانید که این ماجرا در روزهای بعد یا هفته بعد جبران میکند پس نگران نباشید.