برنامه «ماه عسل» روز سهشنبه ۸ خرداد با دعوت از «یاسمن اشکی» و تعریف داستان زندگی وی، موضوع ویروس HPV را به طور عمومی مطرح کرد و از آنجایی که این برنامه مخاطبان زیادی دارد، موجب شد تا مسئله بیماریهایی که نتیجه عفونت با HPV هستند به موضوع بحث و جنجال زیادی در کشور تبدیل شود. جنجالبرانگیزتر، طرح موضوع واکسن HPV و ادعای نیاز مبرم برای تولید ملی این واکسن با طرح ادعاهایی ناصحیح و کاملاً اغراقآمیز درباره بروز قریبالوقوع یک «سونامی HPV» بود.
مشرق پیش از این در گزارشهای مفصلی به قسمت جنجالی برنامه ماه عسل پرداخته (از اینجا بخوانید) و همینطور ویروس HPV و بیماری مرتبط با آن در انسان را نیز خدمت مخاطبان محترم معرفی کرده است (از اینجا بخوانید) (خواندن این دو گزارش به درک بهتر گزارش حاضر کمک خواهد کرد). در گزارش پیش رو بیشتر درباره واکسن HPV و واکنش کشورهای مختلف به این واکسن توضیح داده خواهد شد و سپس نکاتی ساده و مبتنی بر «عقل سلیم» یادآوری خواهد شد که به نظر میرسد مغفول ماندهاند.
واکسن HPV چیست و چه کار میکند؟
بنا به گزارشهای سازمان سلامت جهانی (که در ادامه بیشتر درباره آن خواهید خواند) اولین نمونه از واکسن HPV در سال ۲۰۰۶ تولید شد [۱]و از آن سال تا کنون، تنها دو واکسن مختلف برای HPV به طور گسترده در دنیا تأیید شده و استفاده میشود [۲]: «گارداسیل [۳]» (ساخت شرکت «مِرک» آمریکا) و «سرواریکس [۴]» (ساخت شرکت «گلاکسو-اسمیت-کلاین» انگلیس) که البته از گارداسیل، دو نمونه تولید میشود. هرکدام از این واکسنها (از جمله نمونههای مختلف گارداسیل) برای پیشگیری از ابتلا به دو یا چند نوع HPV تولید شدهاند، اما تمام آنها مدعیاند که دستکم از آلودگی به دو نوع ۱۶ و ۱۸ از ویروس HPV پیشگیری میکنند. این دو نوع، عامل بیشترین میزان ابتلا به سرطان گردن رحم در دنیا هستند.
در عین حال، «مؤسسه ملی سرطان» آمریکا که یکی از حامیان اصلی واکسن HPV است، توصیه میکند که حتی زنانی هم که واکسن HPV را دریافت میکنند، باید مرتباً آزمایشهای غربالگری سرطان گردن رحم را طبق روال قبل ادامه دهند، چراکه واکسنهای HPV از آلودگی به تمام HPVهایی جلوگیری نمیکنند که میتوانند منجر به سرطان شوند [۵]. روی هم رفته، حدود ۳۰ درصد از سرطانهای گردن رحم با تزریق هیچیک از واکسنهای HPV قابلپیشگیری نیستند. در مواردی که ادعا میشود واکسن HPV میتواند مانع از سرطان گردن رحم شود، تأثیر این واکسن را دستکم ۵ تا ۱۰ سال و نهایتاً ۱۵ سال تخمین میزنند.
طبق دستورالعمل، حتی در صورت تزریق واکسن نیز نباید اقدامات دیگر پیشگیری از سرطان گردن رحم را رها کرد.
از آنجایی که به گزارش خود مؤسسه ملی سرطان آمریکا، آزمایشهای پاپ اسمیر میتوانند اکثر سلولهای غیرطبیعی را پیش از تبدیل شدن به سلولهای سرطانی تشخیص بدهند [۶]، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که دستکم بیش از ۵۰ درصد از سرطانهای گردن رحم با آزمایشهای مرتب پاپ اسمیر قابلتشخیص و پیشگیری هستند. از طرف دیگر، چنانکه گفته شد، ۳۰ درصد از این سرطانها نیز با تزریق واکسن HPV قابلپیشگیری نیستند؛ بنابراین واکسن HPV تنها میتواند در پیشگیری از چیزی حدود ۲۰ درصد از سرطانهای گردن رحم منحصراً نقش داشته باشد. البته با خواندن ادامه این گزارش به این نتیجه خواهید رسید که بهتر است عطای همین ۲۰ درصد و واکسن HPV را نیز به لقای آن ببخشیم.
«گارداسیل» رایجترین واکسنی است که برای پیشگیری از سرطان گردن رحم تجویز و تزریق میشود
پشت پرده تأیید واکسن HPV
اولین نکتهای که باید در مورد واکسن HPV در نظر داشت این است که انحصار تولید این واکسن در اختیار آمریکا و انگلیس است. این واکسن را آن دسته از نهادهای رسمی آمریکا تأیید کردهاند که هرکدام به نوعی در پرونده صنایع داروسازی این کشور متهم هستند. موضوع کمپانیهای غولپیکر در صنایع داروسازی آمریکا و سودهای هنگفت آنها از تولید داروهای مختلف و سپس تبلیغ و ترویج آنها صرفاً با اهداف تجاری، موضوع بسیار باسابقه و مفصلی در فضای داخلی آمریکاست که قطعاً از حوصله این گزارش خارج است. با این وجود، یادآوری برخی اطلاعات در این زمینه برای تفسیر بحث کنونی، لازم به نظر میرسد.
شرکت گلاکسو-اسمیت-کلاین انگلیس (تولیدکننده واکسن سرواریکس) به نوبه خود سال ۲۰۱۲ به جرم کوتاهی در ارائه اطلاعات کافی به مصرفکننده، دادن رشوه به پزشکان و ارائه اطلاعات نادرست و گمراهکننده درباره ایمنی استفاده از یکی از داروهایش در آمریکا و برخی جرائم دیگر (نه لزوماً درباره واکسن HPV) مجبور شد مبلغ سرسامآور ۳ میلیارد دلار را (در پرهزینهترین پرونده پزشکی در این حوزه) به وزارت دادگستری آمریکا پرداخت کند [۷]. با این حال، موضوع اصلی این گزارش واکسن گارداسیل است که هم رواج بیشتری در دنیا دارد و هم نهادهای آمریکایی به شدت پشت آن ایستادهاند.
«مِرک» سازنده «گارداسیل»، سابقه پنهانکاری درباره عوارض احتمالی داروهایش را دارد.
شرکت مرک آمریکا (تولیدکننده واکسن گارداسیل) سال ۲۰۰۸ مجبور شد بیش از ۶۵۰ میلیون دلار بابت کلاهبرداری بیمهای و همچنین پرداخت رشوه در خصوص سه داروی تولیدیاش (که شامل گارداسیل نمیشد) به وزارت دادگستری آمریکا جریمه پرداخت کند [۸]. سه سال قبل از آن نیز، «ریموند گیلمارتین» پس از ۱۱ سال مدیریت شرکت مرک، روزی که محققان کنگره آمریکا سِیلی از اسناد مختلف را درباره اقدام این شرکت به ادامه تبلیغات گسترده با وجود اطلاع از نگرانیهای جدی درباره یکی از داروهایش منتشر کردند، استعفا داده بود [۹]. با این وجود، نباید این درگیریهای گاه و بیگاه میان کمپانیهای بزرگ دارویی در آمریکا و جهان با وزارتخانهها و یا کنگره این کشور را نشانی از وجود یک رویه متقن یا استاندارد مشخص یا مثلاً «عزم جدی دولت آمریکا برای تأمین و تضمین سلامت مردم در داخل و خارج از این کشور» تلقی کرد.
شواهد نشان میدهد که این پروندههای حقوقی که عمدتاً با پرداخت جریمه (یعنی واریز مبلغی به حساب دولت) بسته میشوند و کسی پیگیر جبران خسارتهای وارده به مردم نمیشود، صرفاً بخشی از تجارت دارویی بدون در نظر گرفتن جان مردم است، واقعیتی که تنها یکی از اسناد آن، اعتراف مقامات آموزشی آمریکا به تأمین بودجه بیش از ۷۰۰ میلیون دلاری تحصیلات پزشکی در این کشور توسط کمپانیهای تولیدکننده دارو است [۱۰]. به عبارت دیگر، وقتی تولیدکنندگان دارو، تجویزکنندگان دارو را تربیت میکنند، نتیجه کاملاً مشخص است.
قدرت لابی دارو در آمریکا گاهاً حتی از لابی اسلحه نیز پیشی گرفته است.
البته کار تنها به مؤسسات آموزشی هم ختم نمیشود. یکی از آمارهای عجیب و غریب در آمریکا، رتبه اول لابیهای دارو در صرف هزینه در کنگره برای تنظیم و تعیین مقررات مربوط به حوزه تولید و توزیع دارو در این کشور طی سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۵ است [۱۱]. لابیهای دارو در این مدت بیش از ۸۰۰ میلیون دلار صرف لابیگری فدرال کردهاند و از این منظر از لابیهای قدرتمندی مانند لابی اسلحه نیز پیشی گرفتهاند. البته این هزینهها برای لابی دارو کاملاً توجیهپذیر است، چراکه به عنوان نمونه، کمپانی آمریکایی «فایزر [۱۲]» یکی از بزرگترین کمپانیهای داروسازی در دنیا به تنهایی در سال ۲۰۱۷ درآمد خالصی بیش از ۲۱/۳ میلیارد دلار داشته است [۱۳].
فایزر همان کمپانیای است که بارها به جرائم مختلف توسط وزارت دادگستری آمریکا جریمه شده است؛ از جمله حدود دو هفته پیش، زمانی که تلاش کرد تا با استفاده از یک نهاد به ظاهر خیرخواهانه، قیمت داروی بیماریهای قلبی خود را افزایش دهد [۱۴]، یا سال ۲۰۰۹ زمانی که به جرم تبلیغات غیرقانونی و پرداخت رشوه در مورد چهار عدد از داروهایش، بزرگترین جریمه تاریخ پروندههای کلاهبرداری بیمهای (تا پیش از جریمه ۳ میلیارد دلاری گلاکسو-اسمیت-کلاین) را به مبلغ ۲/۳ میلیارد دلار پرداخت کرد [۱۵].
کمپانیهای داروساز آمریکایی بارها به خاطر دادن رشوه به پزشکان برای تجویز داروهایشان مجرم شناخته شدهاند.
اگرچه تا کنون کمپانیهای متعددی در آمریکا به جرم پرداخت رشوه به پزشکان با هدف تجویز بیشتر داروهایشان، و در نتیجه افزایش درآمد، جریمه شدهاند [۱۶]که نشان میدهد سلامت عموم مردم به هیچ عنوان اولویت اول کمپانیهای بزرگ داروسازی نیست، اما چنانکه گفته شد، نباید باز و بسته شدن این پروندهها را به معنای اهمیت دادن دولت و کنگره آمریکا به سلامت مردم تلقی کرد. دلایل مختلفی وجود دارد که اثبات میکنند، دولت آمریکا نیز از روابطش با شرکتهای داروساز، به دنبال چیزی جز تیغ زدن این شرکتها نیست. لابیگری کمپانیهای دارویی در کنگره و مهر تأیید نهادهای دولتی آمریکا مانند «مرکز درمان و پیشگیری از بیماری [۱۷]» (آژانس فدرال دولت آمریکا و زیرمجموعه وزارت بهداشت و خدمات انسانی این کشور) و «سازمان غذا و دارو [۱۸]» (نهادی مشابه مرکز درمان و پیشگیری از بیماری) بر داروهایی که این کمپانیها بارها و بارها به خاطر خطرآفرین بودن آنها جریمه شدهاند، نشان میدهد که داد و ستد میان واشینگتن و کمپانیهای داروساز، تجارتی کاملاً پرسود برای هر دو طرف، اگرچه به قیمت تهدید سلامتی مردم، است.
اوتیسم، افسردگی و فلج تنها بخشی از عوارض احتمالی «گارداسیل» هستند
«دیوید گراهام» از افشاگران سازمان غذا و داروی آمریکا معتقد است که داروی «وایوکس [۱۹]» تولید شرکت مرک (دارویی که مرک بیش از پنج سال اطلاعات درباره خطرات آن را مخفی کرده بود)، تا پیش از رسوایی بزرگ سال ۲۰۰۴ و جمعآوری این دارو از تمام بازارهای جهانی، منجر به بروز حملات قلبی در چیزی حدود ۱۴۰ هزار نفر تنها از مردم آمریکا و کشته شدن حدود ۵۵ هزار نفر در این کشور شده بود [۲۰]. جالب است بدانید، «جولی گربردینگ [۲۱]» از اعضا و سهامداران شرکت مرک، بین سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۹، همان دورهای که گارداسیل در آمریکا تأیید شد، مدیریت مرکز درمان و پیشگیری از بیماری دولت آمریکا را به عهده داشت.
«سازمان سلامت جهانی» که «گارداسیل» را تأیید کرده، به داشتن انگیزههای سیاسی و ملاحظات فراتر از سلامت عمومی عادت دارد.
در این میان، نهادهای بینالمللی نیز تفاوتی با نهادهای دولتی آمریکایی ندارند. به عنوان نمونه، یکی از سازمانهایی که واکسن HPV را تأیید و برای تمام کشورهای جهان نیز تجویز کرده، «سازمان سلامت جهانی [۲۲]» (زیرمجموعه سازمان ملل و مسئول امور سلامت عمومی) است [۲۳]. سازمان سلامت جهانی، خود، موضوع جنجالهای متعددی بوده که از جمله آنها واکنشهای ناکافی مقابل گسترش ویروس ابولا در غرب آفریقا [۲۴]، خودداری از تأیید عضویت تایوان تحت فشارهای سیاسی چین [۲۵]، و صرف هزینهای معادل ۲۰۰ میلیون دلار در سال برای سفر اعضایش (یعنی بیش از هزینهای که مجموعاً صرف مقابله با اچآیوی/ایدز، مشکلات روانی، سل و مالاریا میشود) است، اما صرفنظر از این رویههای جنجالی، نکته قابلتوجه درباره موضوع سرطان، برخی از جنجالهایی است که «آژانس بینالمللی تحقیقات درباره سرطان [۲۶]» (زیرمجموعه سازمان سلامت جهانی) تا کنون به پا کرده است.
سال ۲۰۰۲ «لورنزو توماتیس» مدیر سابق آژانس بینالمللی تحقیقات درباره سرطان (بین سالهای ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۳) مقالهای نوشت و در آن این آژانس را به کوچکنمایی خطرات مواد شیمیایی صنعتی متهم کرد [۲۷]، اتفاقی که موجب شد تا یک سال بعد، از ورود توماتیس به ساختمان آژانس جلوگیری به عمل بیاید [۲۸]. همان سال، ۳۰ دانشمند حوزه سلامت عمومی نامهای را امضا و از تضاد منافع (آژانس در تأمین سلامت عمومی مردم و همزمان، همکاری با صنایع بزرگ) و عدم وجود شفافیت در آژانس شکایت کردند. آژانس بینالمللی تحقیقات درباره سرطان در موارد دیگری نیز مورد انتقاد بوده [۲۹]که از جمله آنها، انتخاب جهتدار تحقیقات برای انتشار گزارشها و حذف هدفمند اطلاعات برای تأمین منافع خاص است [۳۰].
آیا واکسن گارداسیل ایمن است؟
بر خلاف نهادهای دولتی آمریکا که گارداسیل را رسماً تأیید و حمایت میکنند و بر خلاف سازمان بهداشت جهانی که این واکسن را «بسیار ایمن» توصیف میکند، شواهد و قرائن خبر از اتفاقات ناگواری میدهد که تصور میشود بر اثر تزریق واکسن HPV برای دریافتکنندگان این واکسن رخ دادهاند. پیش از بررسی بخشی از این موارد، ارائه توضیحاتی تکمیلی درباره واکسن گارداسیل ضرورت دارد:
چنانکه درباره بسیاری از یافتههای علمی (نه تمام آنها) صادق است، اثبات یا رد یک فرضیه در حوزه علمی و به خصوص پزشکی، گاهاً با قاطعیت ممکن نیست و نظراتی که در اینباره اظهار میشود، بر مطالعاتی استوار است که در بهترین شرایط، یک «شبهواقعیت» را به دست دادهاند.
به عنوان نمونه، بسیاری از کارشناسان پزشکی در دنیا (از جمله «دایان هارپر» یکی از دستاندرکاران تحقیقات [۳۱]درباره واکسن HPV که معتقد است درباره گارداسیل تحقیقات کافی انجام نشده [۳۲]) برای رد تأثیرگذاری گارداسیل به بیان این مطلب متوسل میشوند که «واکسن گارداسیل تا امروز حتی جلوی یک مورد ابتلا به سرطان گردن رحم را هم نگرفته است.» اگرچه ممکن است در ابتدا به نظر برسد که چنین تناقضی میان ادعاهای شرکتهای سازنده واکسن HPV و نظرات دیگر کارشناسان حوزه پزشکی، بزرگتر از آن است که باورپذیر باشد، اما اندکی دقت میتواند به حل این تناقض کمک کند.
کارشناسان میگویند تأثیر «گارداسیل» در پیشگیری از سرطان گردن رحم حتی در یک مورد هم تا کنون اثبات نشده است.
تزریق واکسن به منظور جلوگیری از ابتلا به یک بیماری انجام میگیرد، اما واقعیت این است که فردی که واکسن میزند، ممکن است در صورت عدم تزریق واکسن هم هیچگاه به آن بیماری مبتلا نشود. این در حالی است که تحقیقات روی افرادی که واکسن را زدهاند، صرفاً بر این موضوع تمرکز میکنند که «فرد، واکسن زده و به بیماری مبتلا نشده است» در حالی که ممکن است هیچ رابطه علت و معلولیای در این میان وجود نداشته باشد. به عبارت دیگر، عدم ابتلای فرد به بیماری، لزوماً تأثیرگذاری واکسن را اثبات نمیکند. این خلأ اطلاعاتی، همان موردی است که کارشناسان به آن اشاره میکنند و معتقدند تحقیقات بیشتری باید انجام شود تا این اطمینان به وجود بیاید که عدم ابتلای یک فرد به یک بیماری (به خصوص بیماری غیرشایعی مانند سرطان گردن رحم) نتیجه مستقیم تزریق واکسن توسط وی بوده است.
در آن سوی سکه، مواردی هم که در ادامه به آنها اشاره میشود، ممکن است تماماً و مستقیماً با تزریق واکسن HPV در ارتباط نباشند، اما به هر حال، تعداد زیاد این موارد و واقع شدن آنها در کشورهای متعدد، قطعاً علامت سؤال بزرگی را به وجود میآورد که احتیاط در مورد تزریق واکسن HPV را ضروری میکند. در عین حال، باید توجه داشت که در این دعوای دوطرفه، قطعاً طرفی که ثروتمندتر و قدرتمندتر است (کمپانیهای داروسازی) به راحتی میتواند از ابزار رسانه و تبلیغات بهرهمند شود و روایت خود را بازگو کند و حرف خود را به کرسی بنشاند؛ طرف دیگر نیز مطابق معمول به تئوری توطئه متهم میشود (درباره «تئوری توطئه» این گزارش را بخوانید).
برخی از قربانیان عوارض «گارداسیل»
آنچه در ادامه میآید، نام تنها برخی از کشورهایی است که در آنها مواردی از عوارض جدی احتمالی واکسن گارداسیل گزارش شده است. اگرچه این فهرست تمام کشورهای درگیر و تمام موارد رخ داده در این کشورها را شامل نمیشود، اما برای طرح این سؤال کافی است که «آیا باید عجولانه و بدون تحقیق، واکسن HPV را برای عموم مردم تجویز کرد یا نه»:
آمریکا: اواسط سال ۲۰۱۳، وزارت بهداشت و خدمات انسانی آمریکا با پرداخت بیش از ۵/۸ میلیون دلار غرامت به ۴۹ قربانی تزریق گارداسیل موافقت کرد [۳۳]. فقط از سپتامبر سال ۲۰۱۰ تا سپتامبر سال ۲۰۱۱ در آمریکا، ۲۶ مورد مرگ بر اثر تزریق گارداسیل گزارش شد. سایر عوارض گزارششده عبارت بود از سکته، فلج، نابینایی، التهاب لوزالمعده، مشکلات گفتاری، از دست رفتن حافظه کوتاهمدت، و «سندرم گیلن-باره [۳۴]» (نارسایی حاد عصبی-عضلانی).
انگلیس: بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵ گزارشها حاکی از بروز بیش از ۸۲۰۰ مورد عوارض واکسن HPV بود که از این تعداد، بیش از ۲۵۰۰ مورد، با در نظر گرفتن معیارهایی مانند بستری شدن و داشتن خطر جانی، «جدی» توصیف شده بودند [۳۵]. خانوادههای قربانیان موارد اینچنینی در انگلیس کمپینی تحت عنوان «انجمن دختران آسیبدیده از واکسن HPV» را تأسیس کردهاند [۳۶].
فرانسه: اواخر سال ۲۰۱۳، طبق شکایتنامهای که تنها در یک مورد صادر شد، دستکم ۱۰ دختر فرانسوی بعد از تزریق گارداسیل دچار اختلالات سیستم خودایمنی، از جمله لوپوس [۳۷]، سندرم گیلن-باره، ADEM (التهاب مغزی و نخاعی [۳۸])، «ایدیوپاتیک هایپرسامنیا» («بیشخوابی ناشناخته [۳۹]») و اماس شدند [۴۰].
اسپانیا: بعد از بارها شکایت درباره عوارض گارداسیل در اسپانیا، اواسط سال ۲۰۱۴ بالأخره پروندهای در این کشور شکل گرفت و مرک و برخی مقامات داخلی اسپانیا در این پرونده به دستکم ۱۰ جرم متهم شدند که شامل ارائه اطلاعات ناقص یا خلاف واقع درباره خطرات گارداسیل، بیتوجهی به قربانیان عوارض این واکسن و در نظر نگرفتن شواهد موجود درباره این عوارض احتمالی میشد [۴۱]. این پرونده در نتیجه ابتلای دختری ۱۳ ساله در اسپانیا به عوارضی مانند سرگیجه، خستگی مفرط و تشنج پس از تزریق گارداسیل بود که زندگی وی را کاملاً مختل کرده بودند.
در کنار این کشورها، آلمان، سوئد، هلند، ایرلند [۴۲]، اتریش [۴۳]، دانمارک [۴۴]، ژاپن [۴۵]، هند [۴۶]، کلمبیا، مکزیک و پرو نیز از جمله کشورهایی هستند که تزریق گارداسیل را ممنوع یا دستکم محدود کردهاند. جالب است بدانید رژیم صهیونیستی نیز به عنوان رژیمی که نگرانیهای جمعیتی برایش در اولویت بسیار بالایی از اهمیت قرار دارند، سال ۲۰۱۳ تحت فشارهای ساکنان سرزمینهای اشغالی [۴۷]و در نتیجه عوارض گارداسیل [۴۸]، به فکر توقف تزریق این واکسن به دختران و زنان افتاد [۴۹].
مستندی مفصل درباره قربانیان گارداسیل در دانمارک
آیا «تولید ملی» واکسن HPV ضرورت دارد؟
روحیه تولید داخلی روحیه خوبی است، اما باید ملاحظات دیگر را نیز در نظر داشت. اولاً سلامت عمومی جامعه موضوعی صرفاً درمانی و پزشکی نیست، بلکه بدون هیچ واسطهای به امنیت ملی کشور مرتبط است، بنابراین هرگونه تصمیمی در اینباره باید با نهایت دقت اتخاذ شود. علاوه بر اینکه تبلیغ برای یک «واکسن» جدید و ناشناخته (و نه مثلاً یک کرم آفتاب) در یک برنامه تلویزیونی، عجیب و سؤالبرانگیز است، تشویق و ترغیب به واکسیناسیون عمومی مردم با آن واکسن حتی میتواند دلیلی برای تحقیق و برخورد جنایی با فرد تبلیغکننده و بلکه برنامهای باشد که با سهلانگاری موجب فراهم شدن زمینه این تبلیغ شده است.
چرا باید واکسنی گرانقیمت و پرعارضه برای پیشگیری از بیماریای تولید شود که همین الآن راههای ساده و بیخطری برای پیشگیری از آن وجود دارد؟
از این گذشته، شکی نیست که تولید واکسن یکی از اختراعات سودآور و تحسینبرانگیز بشر بوده و تزریق واکسن برای بیماریهای شایع و خطرناکی مانند فلج اطفال نیز (به شرط اطمینان از سلامت و تأثیرگذاری واکسن) کاری منطقی است، اما واکسیناسیون عمومی مردم برای برخورد با بیماریای که با استانداردهای پزشکی، «نادر» محسوب میشود و پیشاپیش هم راههای مطمئن و بیعارضهای مانند غربالگری و آزمایش پاپ اسمیر برای پیشگیری و درمان آن وجود دارد، واقعاً چه اندازه قابل تجویز است؟
چنانکه با استفاده از عقل سلیم برمیآید، درباره برنامه «ماه عسل» و مهمانش و طرح موضوع واکسن HPV، این نکات تذکر است:
شکی نیست که برنامه زنده، حساسیتها و دشواریهای خودش را دارد، اما اتفاقاً به خاطر همین حساسیتهاست که باید قبل از دعوت از یک مهمان، تحقیقات کافی درباره وی و موضوعی که قرار است به آن پرداخته شود، انجام گیرد. این واقعیت درباره برنامهای مانند «ماه عسل» که مخاطبان بیشماری دارد، طبیعتاً چند برابر مهم است و از مجریای مانند «احسان علیخانی» که مهارت مجریگری خود را اثبات کرده نیز نهایت انتظار میرود.
اگر واکسن HPV برای پیشگیری از یک بیماری نادر است (چنانکه مهمان برنامه درباره بیماری خودش ادعا میکند)، طبیعتاً نیازی به واکسیناسیون عمومی مردم نیست؛ و اگر این بیماری، رایج است (که نیست)، طبیعتاً باید تا کنون درباره آن هشدار داده میشد و اینکه یک نفر غیرمتخصص به شکلی «غیبگویانه» و با کلمات پُرباری مانند «سونامی HPV» درباره این مسئله اظهارنظر کند، قطعاً قابلباور نیست.
با توجه به شواهدی که در این گزارش ارائه شد (و تحقیقاتی که خانم «اشکی» و دستاندرکاران «ماه عسل» باید انجام میدادند) مشخص است که واکسن HPV با واکسنهای عادی دیگری که امروزه کاملاً رایج و اثباتشده هستند، تفاوت زیادی دارد و بنابراین در خوشبینانهترین حالت میتوان این واکسن را «در مرحله آزمایشی» توصیف کرد. این یعنی تا پیش از انجام تحقیقات کافی، تحت هیچ شرایطی نباید عموم مردم را به استفاده از این واکسن تشویق کرد.
با توجه به شواهد بالا موضوع واردات واکسن HPV به هیچ عنوان نباید مطرح گردد. با این حال، اگر موضوعِ تولید داخلی این واکسن مطرح باشد، باید تحقیقات کامل و جامع در اینباره صورت گیرد و همه جوانب مسئله با انجام آزمایشهای کافی در نظر گرفته شود. در این صورت نیز، درخواست کمک از مردم برای تأمین بودجه این فعالیت تحقیقاتی کاری عجیب است، اما حتی اگر با این موضوع هم کنار بیاییم، بهتر است یک مقام رسمی و با بیان دلایل متقن و مستند، این درخواست را از مردم بکند، نه اینکه فردی با تعریف کردن داستان زندگی خود، یکباره یک شماره حساب بدهد و از مردم پول بگیرد.
با در نظر گرفتن اینکه هر واکسن HPV در آمریکا بیش از ۲۰۰ دلار هزینه دارد، اهداف تجاری پشت «گارداسیل» روشنتر میشود.
بار دیگر یادآوری میشود که تأیید یک دارو در آمریکا به معنای اثبات تأثیرگذاری یا بیعارضه بودن آن دارو نیست، چنانکه قبلاً در موارد متعددی از جمله وایوکس که در بالا به آن اشاره شد، اثبات شده است؛ بنابراین نباید رواج استفاده از یک واکسن در آمریکا را مبنایی برای تشویق کشورهای دیگر به استفاده از همان واکسن قرار داد، چنانکه بسیاری از کشورها اکنون از تجربه گارداسیل پشیمان هستند.
به نظر میرسد، حوزه فعالیت یاسمن اشکی عمدتاً مسئله آموزش جنسی باشد و نه پزشکی. میتوان پذیرفت که مسئله آموزش جنسی در ایران مغفول مانده است، اما برای حل این مشکل نباید مشکلات جدیدی را اضافه و مردم را با توصیف یک «سونامی خطرناک» نگران کرد. ترساندن خانوادهها از یک بیماری نادر که آن هم عموماً (صرفنظر از برخی استثنائات) بر اثر بیاحتیاطی یا سهلانگاری جنسی رخ میدهد و سپس تجویز واکسنی با عوارض معلوم و فواید نامعلوم برای حل مشکل، اگر زمینهساز افزایش ولنگاری جنسی نباشد، ایجاد تشنج بیمورد در جامعه و به خطر انداختن سلامت عمومی مردم است.
هزینه تزریق هر دوره واکسن در آمریکا (دو یا سه دوز) بیش از ۲۰۰ دلار است که این خود اهداف تجاری از تولید گارداسیل را روشنتر میکند. با این حال، نکته بحثبرانگیزتر این است که اوایل سال ۲۰۱۳ دو کمپانی مرک و گلاکسو-اسمیت-کلاین اعلام کردند هر دوز از واکسنهایشان را در کشورهای فقیر، با قیمتی کمتر از ۵ دلار (هر دوره کمتر از ۱۵ دلار) به فروش خواهند رساند [۵۰]. آیا واقعاً آمریکا و انگلیس نگران سلامت زنان و دختران در کشورهای فقیر هستند؟
در نهایت، در بسیاری از برنامههای تلویزیونی، انسانهایی معرفی میشوند که خودشان معتقدند در نتیجه یک معجزه، زندگی دوباره پیدا کردهاند. این افراد (با فرض اینکه ماجرای زندگیشان واقعی باشد) از نظر صنعت رسانه و سرگرمی، جذابیت دارند و گاهاً با اهداف متفاوت پزشکی، اجتماعی، رسانهای، یا حتی دینی دعوت میشوند تا داستان زندگیشان را برای همه مردم تعریف کنند. با این وجود، طرح درخواست از عموم مردم برای کمک به تولید یک واکسن به طور خاص به قصد تجویز عمومی آن برای کودکان و نوجوانان، موضوعی است که بدون شک از حوزه اختیار چنین افرادی خارج است و این اشخاص نباید با کمک امکانات عمومی کشور، فرصت پیدا کنند تا معضلی خارجی را مطرح یا برند خود را تبلیغ نمایند.