باربارا گرینبرگ، روان شناس: رابطه بین یک روان درمانگر و یک مراجع شبیه هیچ رابطه دیگری نیست. در بهترین سناریوی این رابطه، فرد به دنبال دریافت کمک از یک روان درمانگر معتبر است با این امید که عذاب، استرس و ناراحتی هایش کمتر شود و درمانگر نیز با توجه کامل به این مسیر وارد می شود و البته با امید مشابه مراجع و انرژی و نیت مثبت فراوان. موقعی که فرایند درمانی آغاز می شود، مراجع خرده خرده، رازهایش را فاش، الگوهای نامناسب زندگی اش را توصیف و همه نوع هیجانی را ابراز می کند.
درمانگر در هر لحظه امید به بهبودی را نشان می دهد و سعی می کند خودش را با نیازها، خُلق و سطح آمادگی مراجع وفق دهد و جلسات درمان را به صورتی مناسب و تعامل هدایت کند. موقعی که ما درمانگران وارد این مسیر همراه مراجع می شویم، باید مفتخر باشیم که او به ما اجازه داده وارد زندگی اش شویم.
من در طول زمان، امتیاز کار با صدها مراجع از سنین مختلف را داشته ام که در مراحل مختلفی در زندگی شان بوده اند و به داستان های آن ها، راست و دروغ، از روابط درمانی قبلی شان گوش کرده ام تا احتمال این که من نیز همان اشتباهات را انجام دهم، کاهش دهم. سپس با احتیاط فرایند درمانی را شروع کرده و به آن چه در مواجهه ام با مراجع شکل می گیرد یا نمی گیرد، آگاه هستم.
البته گاهی اوقات، خطاهای درمانی نیز انجام می دهم ولی سعی می کنم آن را تا جایی که ممکن است با ظرافت اصلاح کنم. مراجع نیز باید از لحظاتی که در درمان، اشتباه رخ داده است، آگاه شود. این خطاهای درمانی که من آن ها را «نقص های همدلی می نامم، در ده طبقه قرار داده ام. برخی اوقات، این خطاها به این دلیل رخ می دهد که در جلسه درمان جای درمانگر و مراجع جا به جا می شود و در حقیقت، درمانگر، مراجع می شود و مراجع، درمانگر. به همین دلیل درمانگران باید به دنبال درمان مسائل و بهزیستی خودشان باشند تا احتمال کمتری داشته باشد که فرایند درمانی خودشان را در اتاق مشاوره خودشان انجام دهند.
خطاهای درمانی
1. فراموش کردن بازیگران مهم در زندگی مراجع.
این موضوع، برای درمان گران حیاتی است که مراقب باشند تا روند جلسات شان را ثبت کنند که بخشی از آن شامل ثبت نام های مهم دیگرانی است که در روایت مراجع از زندگی اش، مهم هستند. اشتباه گرفتن نام همسر سابق و فعلی مراجع از سوی روان درمانگر در میانه روند درمانی پذیرفتنی نیست. درمانگر باید در روایت زندگی مراجع غوطه ور باشد.
2. گاهی اوقات، درمانگران به احساسات مراجع متصل نیستند و به همین دلیل، به آن ها برچسب نامناسبی می زنند.
برای مثال، اظهار این که مراجع عصبانی است در حالی که او ناراحت است، یک نقص همدلی است. این موضوع حیاتی است که قبل از برچسب زدن به یک احساس مراجع، به دقت به صحبت های او گوش دهیم. نقش درمانگران، متصل شدن به مراجع و یکپارچه ساختن آن چه بر سر او آمده او سپس برچسب زدن به یک احساس است. عجله برای برچسب زدن، مشکل زا است. زمان دادن، صبوری و بودن در لحظه باید بخشی از نقش درمانگر خوب باشد.
3. من این مورد را به دفعات شنیده ام و بسیار نیز ناراحت شده ام. از چندین مراجع شنیده ام که درمانگران قبلی آن ها به نظر می رسید که آن ها را چک کرده و از آن ها بازجویی می کنند و حتی در طی جلسه مشاوره به خواب فرو می روند.
بله. تصور کنید زندگی تان را برای روان درمانگری توصیف می کنید که در رویاهایش غرق شده است. یا گاهی اوقات، مراجع مکث می کند و درمانگر سخنی می گوید که آشکارا به طرزی ناشیانه تنظیم شده است. درمانگران باید به اندازه کافی استراحت کنند و فقط تعداد مراجعی را ببینند که می توانند برای جلسه با او آماده باشند. مراجعان امیدواری که وارد اتاق مشاوره می شوند، به طور مشخص افرادی را در زندگی شان دارند که آن ها را چک می کنند.
4. گاهی اوقات یک درمانگر ناآگاه، موضوعات شخصی اش را به مراجعانش فرافکنی می کند.
«شما باید نگرانی های مادرانه داشته باشید»، این جمله را درمانگری می گوید که با چنین نگرانی هایی در زندگی خودش مواجه است. درمانگر باید براساس تجربیاتش، انگیزه ها و نیت هایش را به خوبی بشناسد تا این انگیزه ها و نیت ها را در مراجع نبیند و دچار سوءتفاهم نشود.
5. برخی درمانگران به طور مکرر از شکایت ها و ناکامی های خودشان در جلسات مشاوره می گویند.
این روشی است که بسیار مورد استفاده روان درمانگران قرار می گیرد. اما، جلسه مشاوره مربوط به درمانگر نیست. بله، گاهی اوقات، مناسب است که مقداری اطلاعات از زندگی خودمان به مراجع در جهت حمایت از او بدهیم، اما این لحظات باید استثنا باشند، نه قاعده.
6. موقعی پیش می آید که درمانگر در طی جلسه به تلفنش جواب می دهد.
این کار نیز نادر نیست و روان شناسان بسیاری انجام می دهند. اما، زمان اختصاص داده شده به مراجع مربوط به او است، نه یک شخص دیگر.
7. موقعی پیش می آید که درمانگر زبان اشتباهی را به کار می گیرد.
آن چه من در این مورد بسیار شنیده ام این است که مراجع احساس کرده درمانگر تحریک پذیر بوده و حتی مقداری عصبی بوده است. این درست نیست. هدف درمان برای مراجع، داشتن یک تجربه جدید و اصلاح گر در اتاق مشاوره است. من مطمئن هستم مراجعانی که به اتاق مشاوره می آیند، مقدار زیادی منفی گرایی را در زندگی شان تجربه کرده اند وگرنه غیرممکن است که وارد رابطه درمانی بشوند.
8. گاهی اوقات، درمانگران از مراجعان می پرسند «این موضوع، چه احساسی را در شما به وجود می آورد؟»
این سوالی است که بسیار پرسیده می شود ولی بعد از مدتی این سوال قدرتش را از دست می دهد. این سوال به عنوان نقطه آغاز، قدرتمند است، اما نباید مکرر پرسیده شود. درمان باید یک فرایند جذاب و خلاق باشد. تکرار یک سوال یا جمله، ملال ایجاد می کند. موافق نیستید؟
9. مراجعان حق دارند از مدرک تحصیلی درمانگرشان اطلاع داشته باشند.
با این وجود، بسیاری از درمانگران با سوال مراجع در این مورد وحشت زده می شوند و فکر می کنند مراجع در مورد اعتبار او تردید دارد. همه ما درمانگران نیاز داریم در این موقع خونسرد باشیم و اجازه بدهیم که مراجع بداند چه کسی مشاور او است. این حق اوست.
10. درمانگران، گاهی اوقات، به دلیل گزارش یا اظهارات گمراه کننده مراجع، متوجه شدت رنج مراجع شان نمی شوند.
ما باید سطح افسردگی و سلامت مراجع را مکرر و با دقت ارزیابی کنیم. این مسئولیت نهایی و غایی مان به عنوان متخصص سلامت روان است.