«معلولیت، محدودیت نیست» جمله ای کلیشه ای و تکرار مکرری است که با وجود اهمیت و درستی آن، هنوز آنقدر که باید به آن بها داده نمیشود.
بسیاری از افراد هنوز بر این باور غلط اصرار دارند که وجود معلولیت جسمی عاملی در محدود شدن انسانها در دست یافتن به موفقیتهای اجتماعی بوده و این در حالی است که تعداد بیشماری از معلولان جسمی تا کنون با اثبات توانمندی خود، مراحل موفقیت را پشت سر گذاشته و بر قلههای افتخارآفرینی ایستادهاند.
ورزشکاران، هنرمندان و صاحب نظران بسیاری با وجود معلولیتهای مختلف جسمی، در حوزههای گوناگون به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کردهاند و معنای حقیقی «معلولیت، محدودیت نیست» را تحقق بخشیدهاند.
امروزه یکی از دلایل اصلی به انزوا رفتن معلولان جسمی و گوشهگیری آنها، نبود باور صحیح در میان سایر افراد جامعه، راجع به این مسئله است و این امر مشکلات و تبعات ناخوشایند دیگری چون افسردگی و حتی در برخی مواقع افزایش درجه معلولیت آنها را به دنبال دارد.
دخترم خیلی باهوش است اما...
رامیلا دخترک کرمانشاهی ظاهراً کم حرف با نگاهی نافذ و چشمهایی پر از ناگفتههای بیشماری است که شاید نامهربانی این روزهای آدمهای شهر و نگاه سنگین شان به پاهای بیحرکت او، رامیلا را به سکوتی عمیق وادار کرده است.
۷ سالگی رامیلا، بهمن ماه امسال به پایان میرسد و این در حالی است که مدیر مدرسه ای که در نزدیکی محل زندگی او و خانوادهاش قرار دارد، سال گذشته به دلیل معلولیت رامیلا از ثبتنامش خودداری کرده است.
مادر رامیلا با صدایی حسرتبار میگوید: به خدا دخترم خیلی با استعداد است، خوب حرف میزند، نقاشی میکند و در کل خیلی باهوش است اما وقتی برای ثبت نام او به مدرسه رفتم، به من گفتند که چون دخترت از ناحیه دو پا معلول است، نمیتواند به مدارس عادی بیاید؛ زیرا هم خودش اذیت میشود و هم دیگر دانشآموزان نگاه خوبی به او نخواهند داشت.
مادر آنچنان او را در آغوش گرفته که گویا تمام هستی را در سینه پرمهر خود به امانت نگه داشته و پر است از آرزوهای روشنی که هر مادر برای دختر خود دارد.
آرزوهایی به زلالی باران و به پاکی قلب مادری که به شوق حضور دخترک میتپد و رامیلا قد میکشد در سرزمین بهشت گونه آغوش مادر و گل لبخند یواشکی اش به قلب صبور لبریز از عشق مادر سنجاق میشود.
زلزله بار مشکلات این شب و روزهای رامیلا و مادرش را نیز افزایش داده است و مادر اما صبورتر از همیشه دخترک را بغل کرده است و با میهمانانی که به دیدار زلزلهزدگان سرپل ذهابی آمده اند، مشغول صحبت است.
با من سلام و احوالپرسی کرد و با فاصله کمی از من و دوستان مددکارم ایستاد و به آوار منزلهای تخریب شده از زلزله که دار و ندار او را نیز مثل خیلی از مردمان دیار سرپل ذهاب زیر خروارها مدفون کرده بود، خیره ماند.
دقایقی بعد همانطور که رامیلا را در آغوش خود گرفته بود، فاصله اش را با من کم و کمتر کرد و گفت: اسفند ماه امسال باید رامیلا را برای انجام عمل جراحی روی ستون فقراتش که به دلیل نشستن روی ویلچر، کج شده است، به تهران بیاورم و مانده ام با زلزلهای که همه چیزمان را گرفت، چه کنم؟
7 بهار از آغاز زندگی رامیلا دخترک متولد ماه بمهن، گذشته است و غصه راه نرفتن رامیلا حالا به زعم مدیرانی که او را از تحصیل هم محروم کردهاند، هر روز برای مادر بیشتر و بیشتر میشود.
گام نخست «تغییر نگرش به معلولیت»
تغییر باور و نگاه افراد به معلولیت و معلولان، گامی مهم در رفع موانع حضور این افراد در اجتماع و مشارکت در فعالیتهای اجتماعی مختلف است و هر یک از افراد در جایگاه خود باید در این تغییر نگرش سهم خود را ایفا کنند.
وقتی فردی در جایگاهی چون مدیر یا معلم مدرسه، مشغول به کار است، میتواند مسئله تغییر نگرش در خصوص دیدگاه حاکم نسبت به معلولیت جسمی در میان دانشآموزان را دنبال کند و زمینه حضور و تحصیل کودکان معلول جسمی را در بین سایر کودکان فراهم سازد؛
این در حالی است که مدیران مدارس در خصوص ثبتنام دانشآموزانی که دارای معلولیت جسمی هستند، وظایف مشخص و از پیش تعریف شدهای دارند و موظفند که به آنها عمل کنند.
مراجعه خانواده هایای که کودکی با وجود معلولیت جسمی در خانه دارند و کودک آنها به سن تحصیل رسیده است، موضوعی است که باید با دقت نظر مدیران مدارس و سیستمهای آموزشی همراه شود.
مدیران مدارس ضمن انجام ثبتنام اولیه دانشآموزان معلول جسمی، باید در گام نخست سایر دانشآموزان را که با وجود سلامت جسمی در محیط آموزشی حضور دارند را نسبت به فرد فوق که دارای معلولیت جسمی است آگاه کنند و موارد مورد نیاز را در مواجهه با او به آنها تعلیم بدهند.
این طرز تفکر که کودکان معلول نیز مثل سایر کودکان از تواناییهای آموزشی برخوردار هستند و تفاوت آنها با دیگران، تنها به لحاظ جسمی است باید توسط مدیران مدارس در میان دانشآموزان ترویج شود که متاسفانه هنوز در برخی از استانهای کشور با چیزی غیر از این طرز تفکر مواجه هستیم.
هر روز خبرهای متعددی از موفقیتهای بیشمار دانشآموزان معلول جسمی در سراسر دنیا منتشر میشود و این به این مفهوم است که حقیقتا معلولیت نمیتواند و نباید به ایجاد محدودیت برای معلولان جسمی حرکتی منجر شود.
این مدیران و معلمان مدارس هستند که باید ضمن تغییر نگرش دانشآموزان سالم به معلولیت، باید زمینه حضور دانشآموزان معلول جسمی را در مدارس عادی فراهم بیاورند.
مدیران مدارس عادی موظف به ثبت نام دانشآموزان معلول جسمی هستند
علی ربیعی وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی در گفتگو با خبرنگار حوزه رفاه و تعاون گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در خصوص دانشآموزانی که دچار معلولیت جسمی هستند گفت: معلولیت جسمی نباید مانع از تحصیل دانشآموزان در مدارس عادی شود.
وی تاکید کرد: همه دانشآموزانی که دچار معلولیت های جسمی هستند و به لحاظ ذهنی مشکلی ندارند، میتوانند در مدارس عادی ثبت نام کرده و بین سایر دانشآموزان به تحصیل بپردازند.
وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی تصریح کرد: متاسفانه معضل ثبت نام نشدن دانشآموزان در مدارس عادی برخی از شهرستان ها، مشاهده میشود و وزارت آموزش و پرورش در حال پیگیری این موضوع است.
ربیعی خاطرنشان کرد: تأکید ما و وزارت آموزش و پرورش بر این است که دانشآموزان معلول بتوانند در کنار دیگر دانشآموزان که شرایط عادی دارند به مدرسه بروند.
وی افزود:با مدیران متخلفی که از ثبت نام دانش آموزانی که دچار معلولیت جسمی هستند در مدارس عادی خودداری کنند، برخورد میشود.
مدیران و معلمان مدارس عادی میتوانند عامل اصلی گسترش دامنه ارتباطات و تعاملات دانشآموزان معلول جسمی با سایر افراد در جامعه باشند و به برقراری ارتباط موثر آنها با دیگران نیز کمک کنند.
نحوه پذیرش افراد و به ویژه کودکان نسبت به معلولان، از کودکی شکل میگیرد و این امر مقدمه ای بر حضور فعال و موثر معلولان و مشارکت و پذیرش هر چه بهتر آنها در فعالیتهای اجتماعی خواهد شد.
وقتی تفاوت انسانها در مواردی چون تغییرات جسمی آنها با یکدیگر است و ربطی به توانمندی و هوش و استعدادشان ندارد، نباید معلولان را از حضور در اجتماع محروم کرد.
ایجاد شهری دسترس پذیر و تامین امکانات مورد نیاز برای تردد معلولان، امری است که پس از تغییر نگرش افراد به معلولیت از اهمیت ویژهای برخوردار است و مسئولان باید نسبت به آن چاره اندیشی و اقدام کنند تا زمینه افزایش تعاملات اجتماعی برای معلولان روز به روز بهبود بیابد.