موقعیتهایی که کودک را در معرض خشم دائمی یکی از والدین (خصوصا پدر) قرار میدهند، میتوانند عواقب شدیدی برای رشد کودکان داشته باشند. این نوع از خشم مداوم در برخورد با کودک، بهعنوان یکی از انواع بدرفتاری شناخته میشود که به آن بدرفتاری عاطفی میگویند.
کودکان خُردسالی که دائما در معرض خشم پدر قرار میگیرند، ممکن است در محیط خانه احساس ترس شدیدی را تجربه کنند. حتی این امکان وجود دارد که آنان دائما از انجام دادن کار یا گفتن حرفی که اشتباه باشد، یا مخالفت و خشم پدر را برانگیخته کند، بترسند. ترس دائمی از واکنش احتمالی پدر یا ترسیدن مداوم از عصبانیت او میتواند هر کودکی را (در هر سنی) با اضطراب و نگرانی بیش از حد مواجه کند و درنهایت به شکلگیری اختلال اضطرابی منجر شود. اختلال اضطرابی میتواند خودش را به شیوههای مختلفی نشان بدهد:
وضعیت تحصیلی ضعیف، ناتوانی در ایجاد دوستی با دیگران، شب ادراری، ترس از تاریکی و حتی فوبیا. این حالت در کودکانی که سن بیشتری دارند میتواند به افسردگی تبدیل شود و در برخی موارد به افکار خودکشی یا اقدام به آن منجر شود. قرار گرفتن مداوم در معرض خشم پدر میتواند کودک را در ادامه زندگیاش به فردی عصبانی و کینهتوز تبدیل کند. این خشم نهادینه میتواند در مشکلات رفتاری بروز پیدا کند و در برخورد با همسالان یا معلمها خودش را نشان بدهد. به عبارت دیگر، این کودکان با رفتارهای نگرانکننده یا مخل آسایش در محیطهای اجتماعی مختلف شناخته میشوند.