برای بسیاری از ما اتفاق افتاده است که در هنگام خواب احساس وجود وزنه ای سنگین و گاهی خفگی داشته باشیم و موقع بیدار شدن تا چند دقیقه وحشت زده و بدون قدرت تحرک و تکلم سر جای خود میخکوب شویم، در این شرایط ممکن است بسیار هراسان شده باشیم، بدیش این است که اصلا نمیتوانیم از کسی کمک بخواهیم. به این وضعیت، "فلج خواب" میگویند. وحشت ما وقتی بیشتر میشود که دچار توهم شویم و در حالی که هشیار هستیم چیزهایی ببینیم یا بشنویم که منطقا نمیبایست در اطراف ما وجود داشته باشند. شما ممکن است فقط یک بار فلج خواب را تجربه کرده و یا چند بار گرفتار آن شده باشید، حتی ممکن است چند بار در یک شب، با آن رو به رو شوید.
در فرهنگها و جامعههای گوناگون، تفسیرهای مختلفی در مورد فلج خواب شده است. ما ایرانیها به فلج خواب، "بختک" میگوییم. بختک حالت سنگینی است که گاهی در خواب به انسان دست میدهد، رویای وحشتناک توأم با احساس خفقان و کرختی بدن که ناگهان انسان را از خواب بیدار می کند.
در این بین ایرلندیها تصور میکنند که فلج خواب ناشی از دروغی است که روز قبل گفتهاند، بعضیها از آن تعبیر به جنزدگی میکردند و علایم این وضعیت را به گردن دیوهای بدسرشت میانداختند. شکسپیر در "رمئو و ژولیت"، فلج خواب را به ساحره بدطینت نسبت میدهد. بعضیها هم البته هراسان، شبانگاه راهی اورژانس میشوند و تصور میکنند که سکته کردهاند. تقریبا به تعداد فرهنگهایی که در جهان وجود دارد، اسامی مختلفی برای این مشکل، ایجاد شده و در طی قرنها، انواع و اقسام اجنه، اهریمنها و نفرینها را مقصر دانسته اند.
فلج خواب وقتی اتفاق میافتد که یک شخص هشیاری خود را هنگام خواب بازمییابد ولی در آن لحظه قادر به حرکت نیست. فلج خواب میتواند هم در هنگام به خواب رفتن رخ بدهد و هم موقع بیدار شدن از خواب. از هر 10 نفر، 4 نفر فلج خواب را تجربه کردهاند.
معمولا این پدیده اولین بار در سنین نوجوانی تجربه میشود، ولی در هر سنی ممکن است این اتفاق ناخوشایند رخ دهد. کمخوابی، خوابیدن در زمانهای نامنظم، استرس، و افسردگی دوقطبی، خوابآلودگی مفرط، گرفتگی عضلات پا در حین خواب و مصرف بعضی از داروها از عوامل اصلی بروز فلج خواب به شمار می روند. با این وجود یک شخص ممکن است بدون داشتن هیچ کدام از این شرایط دچار فلج خواب شود. معمولا فلج خواب، نیازمند مراجعه به پزشک نیست، مگر اینکه به صورت آزاردهنده تکرار شود و باعث خستگی در طول روز و اختلال در روند زندگی روزمره شود. درمان آن هم معمولا تنها شامل برطرف کردن اختلال زمینهساز است. پزشک ممکن است توصیه کند که فرد عادات خواب خود را اصلاح کند یا در مواردی داروهای ضدافسردگی تجویز کند.