دیشب در تهران کمی باران بارید و در نقاط شمالی برف. هوا بهتر شد. اما فقط گذشت چند ساعت کافی بود تا باز لحافی از دود، روی شهر سرما زده مان را بپوشاند.
گویا دیگر باران و برف هم زورش به ما نمی رسد. وقتی ما، تاکید می کنم ما، برنامه ای جامع و اساسی برای پاک کردن شهر از آلودگی هایی که به دست خودمان ایجاد می کنیم، نداریم، از طبیعت چه انتظاری داریم؟!
یکی از تجربه های موفق دنیا، شهر مکزیکوسیتی است که در دهه 1990 یکی از آلوده ترین شهرهای جهان بود. اما نه تنها با اجرای یک برنامه جامع موسوم به proAire توانست ظرف حدود ده سال، مساله را حل کند، بلکه در سال ۲۰۱۳ جایزه پاک ترین شهر دنیا را هم از آن خود کرد.
این تجربه را بگذارید کنار نامه اخیر خبرنگاران محترم حوزه سلامت به مسئولان درباره آلودگی هوا. واقعا چرا ما نمی توانیم این دغدغه ها را از سر راه جامعه برداریم؟!
تا وقتی یک مدیریت جامع و متمرکز و تصمیم گیر، با در اختیار داشتن تمام ابزارهای لازم برای مبارزه با آلودگی هوا تثبیت نشود؛ تا وقتی آلودگی هوا را هم دستاویز رقابت های سیاسی می کنیم؛ و تا وقتی اعتماد و مشارکت مردم را پایه و اساس برنامه مبارزه با آلودگی هوا قرار ندهیم، اوضاع همین است.
مشکلاتی مثل آلودگی هوا، مشکل همه ما و مشکل بزرگی است. اما مشکل اصلی، به گمان من، عادت مسئولان به انداختن توپ در زمین دیگران است. نوعی آلودگی در رفتار جمعی و مدیریتی ما آنهم که نیازمند درمان فوری است. دردی که هم مردم خوب لمس کرده اند و هم نخبگان جامعه.
برای درمان دردهای مشترک، باید از خود شروع کنیم. و زمزمه کنیم که ... این درد مشترک، هرگز جدا جدا درمان نمی شود.
دهم دی 94