مدیریت غیر تخصصی، تهدید اصلی سلامت و امنیت منابع ملی گیاهی

گروه اجتماعی،اخیرا خبرگزاری تسنیم با ریاست محترم سازمان حفظ نباتات مصاحبه ای داشته اند که خبرگزاری مذکور عنوان سیاهه آفات وارداتی را به این مصاحبه اختصاص داده است. در این مصاحبه رئیس محترم سازمان حفظ نباتات به موارد قابل تامل و بحث انگیزی اشاره نموده اند از جمله:

 

به گزارش افکارخبر،"احتمال فاجعه قحطی با ورود آفت ویرانگر استریگا (گیاه جادو یا علف هرز ساحره) همراه با  قاچاق میوه کشور را تهدید می کند؟!."

اطمینان و باوری که ایشان از احتمال وقوع قحطی در کشور با ورود علف هرز استریگا به همراه محموله های قاچاق میوه اظهار داشته اند نه تنها تعجب پیشکسوتانی که 30 سال تجربه میدانی مبارزه با آفات قرنطینه ای و مسایل حفظ نباتات را در سابقه کاری دارند، باعث شده. بلکه پرسش مهم زیر را در ذهن هر خواننده این اظهارات مطرح می نمابد.

photo_2015-12-28_09-44-04

چگونه گیاه هرز ساحره یا گیاه جادو و یا به عبارتی آفت استریگا می تواند به همراه واردات محموله های میوه آن هم از نوع قاچاقش وارد کشور شود و تولید گندم  و  غلات کشور را تهدید کند و جمعیت 70 میلیونی کشور را دچار قحطی نماید...!!!!!؟؟؟؟

              

علف هرز جادو از خانواده گل میمون یک انگل ریشه است و چون تا قبل از خروج از خاک بیشترین خسارت را به گیاه میزبانش وارد می کند به آن علف جادو می گویند. 60 گونه از آن در جهان تشخیص داده شده که 11 گونه به گیاهان زراعی خسارت وارد می کنند و از این تعداد سه گونه   Striga asiatica،   Striga hermonthicaو Striga gesnerioides    که قدرت ویرانگری زیادی در گیاه میزبان دارند، بسیار مهم می باشند.

زیستگاه مناسب علف هرز جادو مناطق گرمسیری و مزارع غلات گرمسیری مثل ذرت، ذرت خوشه ای یا سورگوم، ارزن و همچنین گیاهانی مثل نیشکر، توتون، لوبیا چشم بلبلی و گاهی گیاهان خانواده پیچک می باشند.

photo_2015-12-28_09-43-55

از طرفی شرایط آب و هوایی خنک و معتدل برای رشد گندم مناسب می باشد که  این نوع شرایط آب و هوایی برای رشد علف هرز استریگا مناسب نیست و نمی تواند در رده علفهای هرز بالقوه خطرناک مزارع گندم قرار گیرد.

با مراحعه به منابع علمی معتبر نمی توان حتی یک گزارش علمی حاکی از اینکه درخت میوه ای میزبان اولیه یا ثانویه علف هرز جادو باشد و یا اینکه بذر این علف هرز همراه محموله های قانونی و یا قاچاق میوه از زیستگاه بومی خود به نقاط دیگری از جهان منتقل شده باشد، مشاهده نمود.

از طرفی چون این علف هرز اساسا یک گیاه گرمسیری است و در عرض جغرافیایی 30  درجه شمالی و 30 درجه جنوبی رشد می کند نتوانسته در کشور ما مستقر و پراکنده شود و هنوز خوشبختانه در فهرست علفهای هرز قرنطینه ای کشور می باشد.   

از رئیس محترم سازمان حفظ نباتات که خود محقق با سابقه علفهای هرز نیز می باشد انتظار می رود مرجع، استناد و یا منبع علمی اظهاراتشان را جهت شبهه زدایی خواننده یا شنونده اعلام نمایند.

تاریخ بشریت تا کنون فقط با دو قحطی فاجعه انگیز غیر قابل جبران که منجر به مرگ میلیونها انسان شده و عامل اصلی آنها آفات گیاهی بوده مواجه شده است.                                

  اولین مورد، قحطی سیب زمینی در سالهای 1840 تا 1845 میلادی در کشور ایرلند رخ داد که منجر به نابودی تولید سیب زمینی تمام مزارع این کشور به واسطه آلودگی به بیماری سوختگی دیر رس شاخ و برگ ناشی از یک عامل بیماریزا قارچی شد.  چون مردم ایرلند برای قوت خود فقط وابسته به سیب زمینی بودند و محصول دیگری برای جایگزینی قوت و امرار معاش نداشتند، قحطی سیب زمینی منجر به مرگ بیش از نیم میلیون نفر و مهاجرت بیش از دو میلیون نفر ایرلندی به قاره آمریکای شمالی که تازه کشف شده بود گردید.

دومین فاجعه قحطی ناشی از آفات گیاهی، یک قرن بعد در سال 1940 در بنگال هند اتفاق افتاد. مردم بنگال نیز همانند ایرلندی ها برای قوت خود فقط وابسطه به محصول برنج بودند هنگامی که تمامی مزارع شالی برنج بنگال بر اثر آلودگی به بیماری لکه قهوه ای برگ نابود گردید و محصول جایگزینی نیز وجود نداشت حدود ده میلیون نفر بنگالی جان خود را از دست دادند.

خوشبختانه بعد از قحطی برنج بنگال واقعه قحطی مرگ آفرین دیگری ناشی از آفات گیاهی تا کنون در هیچ نقطه ای از جهان رخ نداده است. چون اولا بعد از این دو واقعه بشر برای قوت خود از تک محصولی به چند محصولی گرایش پیدا کرد، ثانیا با تشکیل سازمان ملل متحد و نهاد های بین المللی زیر مجموعه آن کمک به همنوع در هنگام بحرانها نهادینه شد و دیگر انسانها از بی غذایی نمی میرند. آمار مرگ و میر جهانی انسان بیشتر در نتیجه کم غذایی یا سوء تغذیه و یا آلودگی های آب و غذا می باشد.

با توجه به شاخص های فیزیولوژی،آب و هوایی و اقلیمی، گیاه شناسی و دامنه میزبانی علف هرز استریگا، و نبود اقلیم، شرایط محیطی و آب و هوایی و دامنه میزبانی مناسب برای این آفت در کشور،  اظهارات ریاست محترم سازمان حفظ نباتات مبنی بر احتمال وقوع قحطی بواسطه ورود این آفت قرنطینه ای به همراه واردات محموله های قاچاق میوه محققان و کارشناسان حوزه گیاه پزشکی و حفظ نباتات را متحیر و متعجب می نماید.  

      

ایشان در بخش دیگری از مصاحبه مذکور اظهار نموده اند "آفت کرم ساقه خوار برنج که 44 سال قبل مزارع برنجکاری شمال کشور را آلوده نمود به همراه واردات مشروبات الکلی قبل از انقلاب وارد کشور شده است"!!!!!؟؟؟؟

در این مورد نیز ریاست محترم سازمان حفظ نباتات با عدم اشاره یا عدم استناد به منبع و ماخذ علمی یا تحلیلی این ادعا، ابهام و شبهه ای در قبول آن برای خواننده ایجاد نموده است. تنها به این نکته بسنده نموده اند که ورود این آفت به خاطر حمل شیشه های مشروبات الکلی در بین کاه و کلش برنج بوده است!!!!؟؟

شرکت های تولید کننده مشروبات الکلی از پیشتازان و پیشکسوتان صنعت بسته بندی در جهان بوده اند. سابقه بسته بندی ظروف شیشه ای مشروبات الکلی در جعبه های مقوایی به اوایل سالهای 1800 میلادی برمی گردد. حتی در قرن هجدهم نیز از کاه و کلش برنج برای بسته بندی این کالا استفاده نشده است.

یکی از موارد علمی تحلیلی مهم و کلیدی بحث حفظ نباتات و قرنطینه، مشخص نمودن طرق احتمالی ورود و مستقر شدن آفات قرنطینه ای به همراه واردات قانونی محموله های گیاهی است. ابزارها و معیارهای علمی و تحلیلی خاصی جهت مشخص نمودن این مهم وجود دارد که می توان به معیار یا استاندارد تحلیل احتمال خطر ورود آفت، معیار مشخص نمودن مبادی ورودی که ترخیص بیشترین حجم کالاهای گیاهی پر خطر را انجام می دهند، معیار دسته بندی کالاهای گیاهی وارداتی نسبت به احتمال خطر همراه داشتن آفات قرنتینه ای در قالب کالاهای با ریسک کم، ریسک متوسط و ریسک زیاد  و ......

زمانی می توان طریقه ورود، استقرار و پراکنش یک آفت قرنطینه ای را با صراحت بیان نمود که از طریق علمی و تحلیلی نحوه ورود آن آنالیز و بررسی شده باشد و این کار از وظایف مهم تعریف شده سازمان های حفظ نباتات تمام کشورها می باشد.

براساس شنیدن روایات نقل قول شده بدون استناد به عدله تحلیلی علمی ، نمی توان طریقه ورود هر آفت قرنطینه ای را اعلام نمود.

سازمان حفظ نباتات وزارت جهاد کشاورزی از معدود سازمانهای ملی مسئول در خط مقدم جبهه تامین امنیت غذایی کشور است. وظایف سازمانی آن به لحاظ قانونی، امنیتی و اداری بسیار حساس و خطیر می باشد. از اینرو نظام مدیریتی، و اجرایی چنین نهاد مهمی را باید به افرادی آگاه، فنی، عالم و با تجربه در حوزه حفظ نباتات، آشنا به دانش و  مسایل  روز بین المللی حفظ نباتات واگذار نمود.

تجربه جهانی در اکثر کشورهای پیشرفته ثابت کرده است، سازمانهای حفظ نباتات موفق و ضابطه مند، سازمانهایی بوده اند که شاکله و بدنه مدیریتی و کارشناسی آنرا افراد خود آن نهاد که سالها تجارب علمی و اجرایی حفظ نباتات و قرنطینه ای در سابقه کاری دارند و مهمتر اینکه نسبت به سازمان خود متعصب می باشند، واگذار کرد. در غبر اینصورت همانند 25 سال گذشته نمی توان کارنامه و عملکرد موفقی از سازمانی که اصلی ترین وظیفه آن حفاظت از سلامت منابع ملی گیاهی (منابع اولیه امنیت غذایی) در مقابل آلودگی و خسارات آفات قرنطینه ای است، انتظار داشت.

م. نراقی