مثلا حیوانات روی کارهایی که میخواهند انجام بدهند، خیلی متمرکزتر هستند؛ و انسانها تنها ۴۷ درصد تمرکز دارند. بعد هم اشاره کرده بودند که شما مثلا موقع گفتگو یا ورزش کردن، اساسا خیلی سرحالتر هستید؛ اما موقع کار با رایانه یا استراحت، حس افسردگی بیشتری را تجربه میکنید. آیا این عجیب نیست؟ اینکه ما این همه تلاش میکنیم تا به اوقات فراغت و وقتهای آزاد برسیم و...، ولی در همین هنگامه دچار غمگینی و افسردگی عمومی میشویم؟
همه گره ماجرا اینجاست که ما در این هنگامهها، به ذهنمان اجازه پرسهزنی میدهیم. زمانی اعلام شده بود که وقتهای حضور ایرانیان در شبکههای اجتماعی، سی برابر زمان روزنامهخوانی آنها و ۹ برابر زمان مطالعه کتاب در آنهاست. یا در آمارهایی، میانگین حضور مردم جهان در شبکههای اجتماعی را ۱۴۴ دقیقه در روز تخمین زده بودند. کافی است در مترو و بیآرتی و مهمانیها و صفوف انتظار و ...، نیمنگاهی به مردم بیندازید تا ببینید چطور دارند حریصانه از گوشیهای همراهشان کار میکشند. اینها، یعنی حضور بیشتر در شبکههای اجتماعی و اینترنت.
حضور بیشتر در شبکههای اجتماعی و اینترنت هم، بدان معناست که آدمها مدام از این شاخه به آن شاخه و از این لینک به آن لینک پرتاب میشوند. به این معناست که تمرکز ذهن ندارند و خودشان را به جذابیتهای بیشمار این شبکهها سپردهاند.
به تعبیر سادهتر، یعنی به ذهنشان اجازه پرسهزنی میدهند. و طبق چیزی که روانپزشکان هاروارد و خیلیهای دیگر گفته و میگویند، اینها به معنای افسردگی و غمگینی بیشتر است. بیراه نیست که بعضیها برای درمان آشفتگیهای ذهنی خود، سعی میکنند از شبکههای اجتمماعی دورتر باشند یا رژیم اطلاعاتی سفت و سختی بگیرند.
اگر شما هم این روزها درگیر با نوعی غمگینی و افسردگی عمومی در درونتان هستید، پس باید به این نکتهها توجه کنید؛ اینکه آیا به ذهنتان اجازه پرسهزنی میدهید یا اینکه دارید آن را با کارهای متمرکز، وادار به دوری از پرسهزنی میکنید. در چنین وضعیتی، هر کاری که همراه با تمرکز و دور کردن ذهن از پرسهزنی باشد، میتوان نقش یک ضداضطراب و ضدافسردگی را ایفا کند؛ حالا این امر میتواند کتابخوانی باشد یا تمرکز روی کاری که دارید انجام میدهید یا ورزش کردن یا گفتگو با اطرافیان و ... .
بیدلیل نیست که ورزشکاری چون آرنولد شوارتزنگر، در دوران اوج ورزشی خودش، میگفت:«تمرین کردن برای ما روزنهای را ایجاد میکند تا تمام انرژی منفی حاصل از استرس خارج شود و همانطور که ورزش شرایط بدنی را بهبود میبخشد روحیه شما را نیز صد چندان میکند.» یا اویاما، بنیانگذار رشته کیوکوشین و از بزرگترین رزمیکاران تاریخ ورزشهای رزمی، میگفت اگر توصیهای به جوانان داشته باشم این است که بیشتر از وقتی که میخوابند، درگیر ورزش و تمرین کردن باشند.
به قول روانشناسانی چون ویلیام جیمز، حرکت کردن میتواند پیامهای خوبی به ذهن و مغز ما منتقل کند و روحیه ما را تغییر دهد و چنین نیست که فقط تصور کنیم هر گاه پیامهایی مثبت در ذهنمان شکل گرفت، جسم آدمی میتواند وضعیت مناسبی داشته باشد؛ برعکس چنین رویهای نیز صادق است. یعنی اگر جسم ما حرکت کند و در این حرکت کردن خود جدی و حرفهای عمل کند، عملا ذهن ما نیز طراوت خواهد یافت.
انتظار نمیرود که شبکههای اجتماعی را به یک باره کنار بگذارید؛ اما به این دقت داشته باشید که دارند با ذهن شما چه کار میکنند. همین که اجازه پرسهزنی را به ذهن شما میدهند، یعنی کمکم باید به غم و افسردگی اجازه ورود بدهید. شاید در این زمینه، بد نیست از نکتههای دارن هاردی، نویسنده کتاب «اثر مرکب» استفاده ببرید.
او در این کتاب خود اشاره میکند که یکی از بهترین راههای حذف عادتهای بدی که دارید، اضافه کردن به جای حذف کردن است. حذف کردن، اساسا ذهن را حساس کرده و به شما احساس منفی میدهد که دارید به خودتان سختی میدهید. اما وقتی که صرفا چیزهای مفیدی را میخواهید به زندگیتان اضافه کنید، ذهن حالت اضافه کردن دارد و دیگر حساسیت بابت حذف کردن و جنبه منفی آن ندارد. در این صورت راحتتر کار را انجام میدهید.
این افزودنیهای مثبت به طور خود به خود، فضا را برای موارد منفی تنگ کرده و بدون هیچ بحث و نکته خاصی، باعث حذف آنها میشود. مثلا بدون این که حساس شوید روی کم کردن حضورتان در شبکههای اجتماعی، تصمیم بگیرید از امروز؛
- نیم ساعت بیشتر با اعضای خانواده صحبت کنید؛
- نیم ساعت بیشتر کتاب بخوانید؛
- نیم ساعت بیشتر ورزش کنید؛
- نیم ساعت بیشتر یکی از کارهای عقب افتاده فنی منزل را انجام بدهید؛
- و ... .
همین موارد کمکم زمان حضور شما در شبکههای مجازی را به طور خودکار کم خواهند کرد. البته که شاید شما شیوههای خاص خودتان را داشته باشید؛ مهم این است که اجازه پرسهزنی به ذهنتان ندهید و حضور در شبکههای اجتماعی، یکی از مهمترین دلایل پرسهزنیهای ذهنی در دوره ماست؛ امری که نتیجهاش، افسردگی بیشتر خواهد بود.