چگونه و با چه کلماتی فرزندان خود را تشویق کنیم؟ آیا ممکن است تشویق ما اثر معکوس در دراز مدت داشته باشد؟ دانشمندان متعددی به این موضوع پرداخته اند و نتایج جالبی به دست آورده اند.
برای سالها بررسی مکانیزم آثار تشویق در محافل علمی و آموزشی مطرح بوده است. در یکی از جامعترین این تحقیقات دانشگاه استنفورد آمریکا، تعدادی از دانش آموزان را در سانفرانسیسکو مورد بررسی قرار داد. در این آزمایش شرکت کنندگان به سه گروه تقسیم شدند و برای هر کدام روش متفاوتی در تشویق برای حل مساله در نظر گرفته شد.
گروه اول با جمله "آفرین، خیلی باهوش هستید" مورد تشویق قرار گرفتند.
برای گروه دوم از جمله "آفرین، راه حل درست را انتخاب کردید" استفاده شد.
گروه سوم نیز به خاطر تلاش شان مورد تشویق قرار گرفتند. در گروه سوم حتی اگر راه حل درست نبود هم به آنها گفته شده: "آفرین، تلاش خود را انجام داده اید".
این روشها در سه گروه شرکت کننده برای مدتی به کار گرفته شد. سپس زمان بررسی نتایج رسید.
نتایج
گروه اول که بر استعداد و هوش آنها تاکید شده بود بصورت میانگین کاهش توانمندی تحصیلی را به ثبت رسانده بودند. دانش آموزان این گروه چنانچه در حل یک مساله شکست میخوردند به سرعت اعتماد به نفس خود را از دست داده و در حل مسائل بعدی نیز عملکرد ضعیفی داشتند.
گروه دوم به گروه متوسطها شهرت یافتند، زیرا نتایج ثبت شده در یک نمودار متوسط حرکت داشت.
اما بهترین نتیجه مربوط به گروه سوم بود که در تشویق صورت گرفته، بر «تلاش آنها» اشاره شده بود.
کلمات درست برای تشویق کودکان و نوجوانان کدام اند؟
شرح و پیشنهاد
همه ما با هوش هستیم، اما الزاما این هوش به مفهوم موفق و برنده بودن در تمامی مراحل زندگی نخواهد بود. وقتی فرزند یا دانش آموز ما موفقیتی کسب میکند و ما میگوییم: "آفرین تو خیلی باهوشی" در واقع، بین هوش و موفقیت ارتباط مستقیمی در ذهن او ایجاد کرده ایم. حال وقتی او در یک موضوعی دچار عدم موفقیت میشود، ناخودآگاه، اولین چیزی که زیر سوال میبرد، هوش خودش است. این وضعیت او را دچار فقر اعتماد به نفس خواهد کرد و عملکردش در طول زمان تضعیف میشود.
به علاوه، وقتی کسی خود را باهوش میداند، تصور میکند که همه مسائل را میتواند با هوش خود حل کند حال آن که تجربه بشری میگوید "هوش، تنها بخشی از راه حل است".
از این رو چنانچه یک نفر را دائماً با جملات مربوط به هوش بالا شارژ کنیم، به همان میزان ظرفیت پذیرش شکست را در او کاهش داده ایم.
گروه دوم عملکرد متوسطی داشتند، چون با جملهای خنثی تشویق شدند: "آفرین، راه حل درست را انتخاب کردید. " این جمله، چیزی جدیدی نداشت جز این که به آنها یک چیز بدیهی را یاد آوری میکرد: برای حل مسأله، به راه حل درست فکر کنید.
اما گروه سوم ضمن تشویق شدن، این گزاره را به طور مستقیم یاد گرفتند:" برای موفقیت باید تلاش کرد" و میدانیم که وقتی "تلاش" با "هوش"ی که همه به طور متعارف داریم، درهم آمیزد، موفقیت دور از انتظار نیست.
بنابر این پیشنهاد میشود مدام از هوش و استعداد فرزندان تان سخن نگویید. کسی که در توهم باهوش بودن و تیزهوشی بیفتد، مهیای شکست و افسردگی خواهد بود. به جای آن، از جملات و کلماتی که در درون خود مفاهیم "تلاش"، "پشتکار" "اراده"، "درس گرفتن از شکست" و نظایر اینها دارند استفاده کنید:
- آفرین، میبینم که مدام داری تمرین میکنی این حرکت ورزشی رو انجام بدی.
- وقتی میبینم این همه برای حل کردن تمرینهای درسی ات کار میکنی بهت افتخار میکنم.
- من همیشه به دوستانم گفته ام که پسرم/دخترم خیلی بااراده است.
- برای من مهم این است که تو تلاشت را کرده ای، حالا هر نتیجهای بگیری مهم نیست و من دوستت دارم.
- اگر من پشتکار تو را داشتم، آدم موفق تری بودم، آفرین به تو و این همه تلاشت.
- میدونی؟ یکی از خوبیهای تو اینه که وقتی تو امتحان نمره کم میگیری، میری سراغ اون قسمتی که نمره کم گرفتی و سعی میکنی دفعه بعد تکرارش نکنی.