آخرین و بزرگترین تحریم های ممکن از سوی به ظاهر جدی ترین – بخوانید احمق ترین- رئیس جمهور آمریکا در دشمنی با ایران از چند هفته قبل اجرا شده است.
در این مدت امریکایی ها همه هدف گذاری های خود را نتوانسته اند محقق کنند. ایران تابستان اصلی دور گذار به تحریم ها را پشت سرگذاشته و باوجود گرانی ارز و تورم کم سابقه به حدی از کنترل اقتصادی دست پیدا کرده است. مهم ترین مساله نیز این است که بار روانی حاکم بر جامعه به طرز عجیبی ماقبل از 13 آبان تخلیه شده! آمریکا کشورهای زیادی – بخوانید همه کشورهای که نفت خوبی از ما می خریدند- را از تحریم معاف کرده است. هند نیز برای عقب نماندن از فواید راهبردی شراکت با ایران نمی خواهد از چین و روسیه عقب بماند.
درباره هند این نکته قابل تامل است که این کشور نیز پذیرفته اگر می خواهد همانند چین و روسیه توان بازی کردن با آمریکا را پیدا کند باید مسیر شراکت با ایران را در پیش بگیرد. این طرف قضیه نیز جالب است، آلمان ها به عنوان غول اقتصادی اتحادیه اروپا خریدار نفت ایران نیستند ولی قراردادهای خود را تا سقف نزدیک به یک میلیارد دلار با ایران بیمه دولتی کرده اند. این واقعیات را بگذارید در کنار انبوهی از تحلیل های منتشر شده در رسانه های غربی و آمریکایی مانند رویترز، سی ان ان، فری بیکن، گاردین، و.. که هر کدام برای اعلام و جارزدن شکست ترامپ در مقابل ایران به خط شده اند و حتی منتظر روزهای آینده بازار ایران هم نمانده اند. جالب تر آنکه اسرائیلی ها گرچه این روزهای پیام های تشکر علنی خود را روانه کاخ سفید کرده اند ولی روزنامه اسرائیلی هاآرتص هم در گزارشی نوشت: تحریمهای ترامپ علیه ایران مانند برجهای اوست، تنها از بیرون محکم به نظر میرسد و به آسانی فرو می ریزد.
اما پس از این مقدمه، راز گذر آرام این روزهای ایران از بزرگترین تحریم های آمریکا چیست؟ در کنار همه تدابیر اقتصادی انجام شده یکسری تدابیر و اتفاقات امنیتی در پشت صحنه وجود دارد که اتفاقا این عبور نسبتا آرام ایران از تحریم های 13 آبان از دالان همین تدابیر امنیتی می گذرد.
ایران تابستان سختی را پشت سر گذاشت. تابستان امسال گرچه یک ظاهر بزرگ اقتصادی داشت ولی در پس پرده یک باطن عمیق امنیتی در آن عمدا پنهان شده بود. تابستانی که قرار بود کار را تمام کند و آبان ماه آمریکایی ها فقط با تصویربرداری از امضا ترامپ پای تحریم ها جدید، به دنیا نشان بدهند که رئیس جمهور آمریکا با این یک امضا کار نظام ایران را یکسره کرد! هنوز هم شاید زود باشد درباره همه پشت صحنه تابستان سال 97 سخن بگوییم ولی همین مقدار کافیست تا بدانیم تابستان 97 شباهت عجیبی با تابستان فتنه 88 داشت. بزرگترین شباهت تابستان 88 با تابستان 97 هم این بود که طرف غربی – آمریکایی احساس کرد کار تمام است و بازهم همه منافقین، سلطنت طلب ها و ایضا گروه های دیگر تروریستی را به صحنه آورد. ضمن اینکه صحنه اغتشاشات قرار نبود فقط در مرکز باشد، بلکه از برخی شهرهای کوچک شروع و سپس کل جغرافیای ایران را در بر می گرفت. در سال 88 علاوه بر منافقین – به عنوان ابزار همیشگی سرویس سیا و موساد- به گروهک های قومی و مذهبی و تجزیه طلب کوچک نیز فراخوان داده شد. به همین دلیل به عنوان نمونه گروهک عبدالمالک ریگی از گروه ای که مدافع صرفا حقوق اهل سنت و تجزیه طلبی عبور و به صف جریان حامیان موسوی و کروبی پیوست و حتی با بیانیه رسمی آمادگی خود را برای اقدامات انتحاری و تروریستی در راستای اهداف جنبش سبز اعلام کرد.
در تابستان 97 باقیمانده های گروهک ریگی ده ها عملیات فقط طی سه ماه در مرز شرقی ایران طراحی و عملیات انجام دادند و همچنین گروه های تازه تجهیز شده ای همانند الاحوازیه نیز دوباره به صحنه امدند. البته اینبار این گروه ها ذیل گروه های بزرگتر – داعش و منافقین - فعالیت می کردند. به بیان ساده تر در تابستان 97 حجم و عمق و عطش فعالیت های تروریستی از 88 توسط سرویسهای اطلاعاتی معاند جمهوری اسلامی نیز بیشتر بوده است. در تابستان 97 چندین اقدام تروریستی و خرابکاری مستقیم داعش در چند نقطه کشور خنثی شد و پس از سالها از فتنه 88 دوباره منافقین با اسحله به کف خیابانهای برخی شهرهای ایران برای اغتشاش بازگشتند. این مسایل را اضافه کنید که در ماه های گذشته جاسوسان و نفوذی های زیادی توسط دستگاه امنیتی شناسایی و دستگیر شده اند که که اتفاقا زیرساخت تحریم و اغتشاش در ایران را آنها پی ریزی کرده بودند. و اگر به همه اینها جو روانی سنگین گرانی های عجیب ارز و گرانی کم سابقه کالاهای مورد نیاز مردم را هم اضافه کنید، به خوبی عیار دستگاه های امنیتی کشور خود را در این مقطع حساس نشان می دهد. به اضافه اینکه در روزگاری که برخی دستگاه های سیاسی و خدماتی دولت باری از دوش مردم نمی برداشتند و گاه بار روانی نیز میشدند، تدبیر دست های پنهان امنیتی عجیب تر و قابل تقدیر تر به نظر می رسد.
اما شاید این گزاره هم از همه قابل تامل تر باشد، دشمن در کنار جنگ اقتصادی و امنیتی، آرایش رسانه ای خود را نیز از قبل برنامه ریزی کرده بود. اگر برای سال 88 به یکباره بی بی سی فارسی راه اندازی شد اینباره تکثیر بی بی سی فارسی در پوشش رسانه های جدید و قدیم راه افتاد. پروژه ایران اینترنشنال دقیقا در همین راستا بود. بی بی سی به مرور پس از سال 88 به یک رسانه نیمه سوخته تبدیل شد و اینبار برای فتنه اقتصای 97 رسانه نوظهوری همانند ایران اینترنشنال لازم بود تا به صحنه بیایید. تلویزیونی که خباثت انگلیسی داشته باشد، کینه سعودی و جسارتی همانند بن سلمان برای عیان کردن بیشتر دشمنی با جمهوری اسلامی. حالا این تلویزیون در همان ابتدا با تیر غیب در حال سوخته شدن است. تلویزیونی که جسد ذوب شده خاشاقچی در اسید و اره های برقی خون آلود جلادان سعودی در پیشانی خود دارد.
در هر صورت گذر حساس این روزهای کشور از تحریم از یک دالان سخت امنیتی عبور کرده که همچنان این جهاد امنیتی سخت ادامه دارد و بسیاری از ناگفته های آن به زودی نیز قابل گفتن نیست. البته دستگاه های امنیتی ایران کارهای زیادی پیش رو دارد :حفظ اطلاعات اقتصادی ایران در شرایط سخت قانون های همانند FATF و CFT، نقش آفرینی در دور زدن تحریم ها، شناساسی عوامل نفوذی در تصمیمات کلان اقتصادی و ...