التهابات بازار ارز، سکه و طلا تمامی ندارد؛ قیمت خودرو و مسکن هم هر روز پی بهانه ای بیشتر می شود بسیاری از کارشناسان بر این امر که بحران فعلی راهکارهای خروجی بسیاری دارد متفق القول هستند. با این حال برخی از این صاحبنظران مشکلات اصلی را در عدم بانکداری صحیح کشور و رشد نقدینگی و عدم کنترل آن در بازار می دانند. «کامران ندری»، کارشناس اقتصادی هم معتقد است در صورتهای مالی بانکها ناترازی وجود دارد یعنی هم در تراز داراییها و بدهیها و هم در درآمد و هزینه و همچنین جریان ورود و خروج نقدینگی به بانکها این ناترازی وجود دارد چرا که متناسب با آن نقدینگی که از بانک خارج میشود، نقدینگی وارد نمیشود. «رسالت» در همین خصوص با این کارشناس به گفت و گو نشسته است که در ادامه می خوانید.
*جناب ندری! این روزها اوضاع به هم ریخته اقتصاد اظهار نظرات و راهکارهای بسیاری برای خروج از آن به دنبال داشته است؛ از منظر شما چقدر از این مشکلات به عدم کارآیی بانک مرکزی بر می گردد و چه باید کرد؟
گرفتاری ما این است که بانک مرکزی خودش نیست و دیگران در خیلی از زمینهها تصمیم گیری میکنند و به عبارتی مجلس و یا دولت در تصمیم گیریهای بانک مرکزی دخیل هستند. لذا در چنین شرایطی، زمان آن رسیده که تمام قد از استقلال بانک مرکزی پشتیبانی کنیم.
ماهیت بانکداری مرکزی، حرفهای و کاملا تخصصی است و باید به دور از ملاحظات انتخاباتی سیاسی و دخالت سیاستمداران و باندبازی انجام شود و صرفا بر پایه نظرات و دیدگاه های کارشناسی و تخصصی
تصمیم گیری شود اما این دخالتها با این استقلال که ذکر شد در تناقض کامل است. در این مقطع ضروری است که از گذشته درس بگیریم و اجازه دهیم که بانک مرکزی با استقلال، توان تخصصی خودش را به کار بگیرد و به دور از فشارها و ملاحظات سیاسی آنچه که برای کشور صلاح است عملیاتی و اجرایی کند.
*یعنی فشارهای سیاسی روی عملکرد بانک مرکزی تاثیر نامطلوب دارد؟
از دیدگاه منطقی، تصمیمگیریهایی که بدون فشار سیاسی و باندبازی در بانک مرکزی گرفته شود از تصمیمگیریهایی که در هیئت دولت یا مجلس گرفته میشود و یا شخصیتهای سیاسی تلاش میکنند که به بانک مرکزی تحمیل کنند، قطعا بهتر است.
به عنوان یک کارشناس از مسئولین انتظار دارم که از استقلال بانک مرکزی تمام قد دفاع کنند و بانک مرکزی هم در مقابل این استقلال و اختیاراتی که داده میشود با شفافیت کامل پاسخگو باشد و اگر هم جایی اشتباه میکند باید صادقانه علت اینکه برنامهها یا سیاست های بانک نتوانسته است هدف یا اهداف مورد نظر کشور را عملیاتی کند توضیح دهد و تلاش کند که آن سیاستها را اصلاح کند این نکتهای است که امروز به آن نیاز داریم.
آنچه که آمریکا هدف گرفته نهادهایی است که با مدیریت کج دار و مریز، اقتصاد کشور را مدیریت میکنند و سازماندهی ضعیفی است که در اقتصاد ایجاد کردیم یعنی؛ آمریکا قصد دارد حتی همین مدیریت و سازماندهی ضعیف را از مختل کند. چنانچه نهادها و سازمان های اقتصادی کشورمان را به جای اینکه تقویت کنیم تضعیف کردیم، این یعنی در راستای اهداف تحریم کنندگان حرکت کرده ایم.
*به نظر شما چطور باید نقدینگی و التهابات ارزی که اثرات تخریبی بسیاری بر اقتصاد کشور دارد را در بانک ها کنترل کرد؟
در صورتهای مالی بانکها ناترازی وجود دارد یعنی در تراز داراییها و بدهیها و هم در تراز درآمد و هزینه بانکهای ما ناترازی وجود دارد و هم در حوزه نقدینگی بانکها دچار ناترازی هستند؛ چرا که متناسب با آن نقدینگی که از بانک خارج میشود، نقدینگی وارد نمیشود.
بنابراین ما سه تا ناترازی در بانکهای کشورمان داریم، ناترازی در بدهیها و داراییها و ناترازیها در درآمدها و هزینهها و ناترازی در جریان ورود و خروج نقدینگی به بانک؛ در خصوص این ابرچالش بانکی چندین سال است صحبت میشود و اقتصاددانان ما حدود چهار الی پنج سال است که حداقل به دولت یازدهم این هشدارها را داده بودند.
این ابرچالش ناترازی بانکها، مسئلهای جدی است و حل کردن آن جدا از مبحث کارشناسی و فنی به پشتیبانی سیاسی نیاز دارد چرا که این ناترازی چیزی نیست که در کوتاه مدت فیصله پیدا کند.
در این مدت پنج سال صحبت از ابرچالش بحران بانکی میشد و حتی بدون تحریمها هم پیش بینی میشد که این چالش بانکی به سمت و سوی بحران حرکت میکند اما کسی در آن زمان توجه نکرد و تحریمها این چالش را آشکارتر کرد و ناترازیها سبب رشد بالای نقدینگی و عدم امکان کاهش نرخ سود بانکی شد.
راهحل مشکلات بانکی حمایت سیاستمداران را احتیاج دارد و باید در سایه وحدت و همدلی و اعتماد به بانک مرکزی حل شود. اگر به بانک مرکزی اعتماد نکنیم چه نهاد دیگری میتواند این مشکل را حل کند؟!
*عنوان می شود نقدینگی مدیریت و هدایت نشود آسیبهای جبران ناپذیری به اقتصاد کشور میزند، این امر را چطور توضیح می دهید؟
هدایت نقدینگی اصطلاح چندان صحیح و درستی نیست بلکه باید از رشد بالای نقدینگی جلوگیری میشد وقتی که تولید داخلی به طور متوسط حدود دو درصد رشد دارد و رشد نقدینگی به طور متوسط ۲۰ درصد رشد میکند مطرح کردن عنوان هدایت نقدینگی معنایی ندارد چرا که شواهد اقتصادی در کشورهای مختلف و حتی کشور خودمان نشان میدهد که این مبحث رشد بالای نقدینگی در بلند مدت تبدیل به تورم میشود.
رشد نقدینگی در اقتصاد یعنی چاپ پول و چاپ پول به هیچ وجه رشد و توسعه اقتصادی ایجاد نمیکند و بر عکس ضد رشد اقتصادی است و در بلند مدت قطعا آثار تورمی از خودش به جای میگذارد.
*اینکه نقدینگی یا سپردههای کلان بانکی در دست عده کمی از سپردهگذاران کشور است چقدر درست است آیا می توان آن را رصد و کنترل کرد؟
اینکه بخش عمده سپردههای بانکی در اختیار تعداد معدودی از سرمایهگذاران و سپردهگذاران حقیقی و حقوقی کشور است مطلب کاملا درستی است و این برمیگردد به اینکه متأسفانه توزیع ثروت هم در کشور ما به همین شکل ناعادلانه است.
به عبارتی بخش عمده ثروت در دست تعداد اندکی از شرکتها و بنگاهها و افراد حقیقی است، این مبحث را هم از حیث نابرابری میتوان نگاه کرد و اینکه بخشی هم طبیعی است چون بنگاه های بزرگ با توجه به حجم بالای فعالیت اقتصادی که دارند باید سپرده بانکی یا نقدینگی بالایی هم داشته باشند و در واقع برای انجام معاملات سنگین، نقدینگی زیادی هم احتیاج داریم؛ بنابراین بخشی طبیعی است و یک مقدار هم وارد جزئیات بشویم میتواند حاکی از نابرابری باشد. ولی نمی توان آن را کنترل کرد مگر اینکه تراکنش های این افراد را کنترل کرد که متاسفانه به دلیل عدم اجرای قوانین و مقررات ضد پولشویی کنترلی بر معاملاتی که با این نقدینگی انجام می شود، وجود ندارد. این موضوع میتواند مبحث مستقلی باشد که به طور جداگانه مورد بررسی قرار بگیرد.
*از منظر شما راهکار فوری برای درمان اقتصاد کشور چیست؟
نخستین کاری که بانک مرکزی میتواند انجام دهد، کم کردن التهابات در بازار ارز است؛ در کوتاه مدت سیاستها و تدابیر بانک مرکزی که برای مدیریت بازار ارز اتخاذ میکند میتواند ایجاد ثبات در بازار باشد و ایجاد ثبات هم به این معنا نیست که به نرخهای سال قبل برگردیم بلکه به این معنا است که رشد بی محابای نرخ کنترل شود و ثبات به معنای ثابت شدن نرخ نیست بلکه به این معنا که رشد معقول و قابل پیش بینی داشته باشد. آن چیزی که باعث این التهابات از چند ماه گذشته تا کنون شده انتظارات تورمی بوده است و انتظارات تورمی هم به نرخ ارز لنگر شده است و به عبارتی این نرخ ارز است که انتظار تورمی را مهار کرده است بنابراین اگر بانک مرکزی بتواند ثبات را به بازار ارز برگرداند و از نااطمینانی حاکم بر بازار بکاهد، میتواند انتظار تورمی را مهار کند.
به عبارتی دیگر آن چیزی که بازار را به هم میریزد و در واقع مشکل آفرین است، افزایش نااطمینانی است ولی اگر فعالین اقتصادی بدانند که جهتگیری سیاسی و اقتصادی کشور به چه سمت و سویی است میتواند تا حدودی کمک کند.