پخش سریالهای مناسبتی با رخدادهای مذهبی چند سالی است گره خورده و در این ایام شاهد پخش مجموعههایی با موضوعات مشخص از شبکههای مختلف هستیم. گرچه در سالهای اخیر تلویزیون تدارک کمتری برای ایام ماه محرم میبیند و پخش تکراری چند سریال قدیمی بیشتر رواج پیدا کرده، اما تاریخچه پخش این سریالها به ۴ دهه قبل برمیگردد، زمانیکه که هنوز انقلاب هم پیروز نشده بود.
اولین سریالهای محرمی
تلویزیون ملی ایران در سال ۱۳۵۳ یک مجموعه تلویزیونی به نام «وقتی دژخیم میگرید» را در ایام محرم روانه آنتن کرد تا این سریال به کارگردانی سهراب اخوان نام اولین سریال مناسبتی محرم را در تاریخ تلویزیون ایران به خود اختصاص دهد.
پس از انقلاب، اما خیلی طول کشید تا دستاندرکاران تلویزیون و کارگردانها به فکر ساخت مجموعهای مناسبتی بیفتند. «روایت عشق» به کارگردانی مشترک علاءالدین رحیمی و انوشیروان ارجمند که در سال ۱۳۶۴ تهیه و از شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد، نخستین تجربه صدا و سیمای جمهوری اسلامی در این زمینه بود.
13 سال بعد، سریالی به نام «انتظار سرخ» به کارگردانی محمد درمنش ساخته شد که در سال ۷۸ و در ایام محرم از تلویزیون پخش شد.
«شب دهم»، نماد سریالهای محرم
در میان سریالهایی که تا به حال برای ماه محرم ساخته شدهاند، بی اغراق میتوان گفت: هنوز هیچکدام نتوانستهاند به اندازه «شب دهم» حسن فتحی در خاطرها بمانند. «شب دهم» چه زمان پخشش و چه سالها بعد از آن آنقدر بین مردم محبوب شد و نام و قصهاش دهان به دهان چرخید که شاید بتوان آن را نماد سریالهای مناسبتی محرم دانست.
سال ۸۰ زمانیکه ماه محرم و عید نوروز با هم همزمان شده بودند، این سریال از شبکه یک پخش شد تا مخاطبان پای تماشای درامی عاشقانه درباره عشق جوانی لوطی مسلک به نام حیدر به دختری اشرافزاده از خاندان قاجار بنشینند. ماجرای این سریال از جایی جذاب میشود که دختر، شرط ازدواج را اجرای ۱۰ شب تعزیه در زمان ممنوعیتی که از سوی رضاشاه برای اجرای مراسم مذهبی معمول داشته شده بود، قرار میدهد. حیدر هم به اتفاق دوستانش این ۱۰ شب را برگزار میکند. او در جریان این ۱۰ شب از عشقی زمینی به عشقی بالاتر میرسد و در آخر هم کشته میشود.
سفر سبز و ماجراهای دنیل
از سال ۸۰ به بعد، موتور ساخت سریالهای مناسبتی محرم روشن شد و یک سال بعد از «شب دهم»، محمدحسین لطیفی هم داستانی پرکشش و جذاب را برای این ایام با مفاهیم عاشورایی پیوند زد و در قالب یک سریال به تصویر کشید. داستان این سریال، درباره پسری به نام دنیل، جوانی خوشپوش با ظاهری آراسته بود که در ایران متولد شده، ولی از همان کودکی به آلمان منتقل و تحت سرپرستی خانوادهای آلمانی قرار میگیرد. او بعد از دیدن خوابی مشکوک تصمیم میگیرد به ایران بیاید و خانواده واقعیاش را پیدا کند.
در طول مسیر پیدا کردن مادرش با ماجراهای فرعی زیادی روبهرو میشود تا اینکه نهایتا گذشته دنیل کشف و معلوم میشود او فرزند زن و شوهری دانشجو و مبارز در زمان انقلاب بوده که توسط کسی به ساواک لو داده میشوند و فرزندشان (که همان دنیل است) هم به آلمانیها فروخته میشود.
بازی پارسا پیروزفر که در سالها اخیر کمکارتر از قبل شده است، در نقش دنیل مخاطبان زیادی پیدا کرد و بر جذابیتهای این سریال افزود.
یک محرمی دیگر از کارگردان «مختارنامه»
داود میرباقری از جمله کارگردانهایی است که کارنامه پرباری در ساخت سریالهای مناسبتی ماه محرم دارد، او پیش از ساخت «مختارنامه» که حالا چند سالی است تنها برگ برنده تلویزیون در پخش آثار مناسبتی است، سریال «معصومیت از دست رفته» را ساخت. داستان این سریال درباره شوذب، خزانهدار کوفه است. همسرش ماریای نصرانی به خاطر عشق به او، مسلمان میشود و عاشق حسین (ع) و با شوذب ازدواج میکند. اما شوذب به خاطر عشق به دختری یهودی به نام حمیرا از اسلام فرار میکند و در آخر در آتش از دنیا میرود. در واقع کشمکش بین عقل و عشق و اعتقادات، محور داستانی میشود که ۲۰ سال بعد به جنون شوذب میانجامد. داستان
پرکشش این سریال و بازیهای بسیار خوب بازیگرانش از جمله امین تارخ و سارا خوئینیها باعث شد تا این ساخته میرباقری هم به فهرست سریالهای ماندگار محرم اضافه شود و تا سالها در خاطر بینندگاه تلویزیون بماند.
عاشقانه وفا و ژوبین
محمدحسین لطیفی بعد از موفقیت «سفر سبز» یک بار دیگر هم آستینها را برای ساخت یک سریال ماسبتی دیگر برای ماه محرم بالا زد و نتیجهاش مجموعه پرمخاطب «وفا» شد. زمان پخش «وفا» در ایام نوروز بود، اما آن سال (نوروز ۸۵) اربعین با ایام نوروز مقارن شده بود و از آنجایی که بخشی از قصه این سریال نیز با محرم سنخیت داشت، این مجموعه هم به عنوان یک سریال مناسبتی در جدول پخش شبکه سه تلویزیون جای گرفت.
داستان سریال «وفا» درباره فرار جاسوسی از ایران توسط صهیونیستها بود. داستان اصلی در کشور لبنان شکل میگیرد و درباره عشق ژوبین (یک جاسوس فراری) به دختری لبنانی به نام وفاست؛ عشقی که باعث مسلمان شدن ژوبین یهودی میشود و در نهایت هم با عشق دختر مورد علاقهاش کشته میشود.
داستان عاشقانه این سریال که به عنوان خط اصلی قصه مورد توجه قرار گرفت و همچنین بازی هانیه توسلی و پوریا پورسرخ یکی از مهمترین دلایل پذیرش این سریال از سوی مخاطبان بود.
«پریدخت» و یک عاشقانه دیگر
سامان مقدم هم با ساخت سریال «پریدخت» نامش را به عنوان یک کارگردان مناسبتی ساز محرم در تلویزیون ثبت کرد. او در تجربهای متفاوت به سراغ تاریخ معاصر رفت و درامی عاشقانه را در آن روایت کرد؛ درامی که مورد توجه قرار گرفت و حضور لیلا حاتمی به عنوان نقش اصلی این کار هم بر پرطرفدارشدنش اضافه کرد.
«پریدخت» داستان زندگی دختر حاج میرزا، یکی از سرشناسان مومن شهر است. داستان در سال ۱۳۱۴ رقم میخورد، جایی که پریدخت در دو راهی انتخاب خواستگار قرار دارد. داستان با فراز و فرود زندگی پریدخت جلو میرود تا فاجعه مسجد گوهرشاد و کشف حجاب رقم میخورد. مرحله دوم زندگی پریدخت با تبعید رضاشاه و روی کارآمدن محمدرضا پهلوی آغاز میشود، قصهای که تا بعد از کودتای ۲۸ مرداد ادامه دارد.
مثلث عشقی مبهم میان پریدخت، نادر و نصرت، جوهره داستان بود؛ نصرت که با همنشینی در خانه میرزا دلباخته دختر او میشود و نادر خانزادهای که از دختر مورد علاقهاش دور میشود. بازی لیلا حاتمی در کنار همسرش علی مصفا خاطرات خوشی را برای بینندههای این سریال رقم زد.
«مختارنامه»، آخرین ماندگار محرمی
«مختارنامه» در سالهای اخیر به یکی از مهمترین آثار تولید شده مناسبتی بدل شده است. این مجموعه که داستان زندگی مختار ثقفی را روایت میکند، به شکل مستقیم وغیر مستقیم به واقعه کربلا و قیام امام حسین (ع) پرداخته است. قصهای که روایت مختار است و به واسطه آن مخاطب را با قصه کربلا و جزئیات آن آشنا میکند.
سریال «مختارنامه» در قالب چندین فیلم سینمایی مستقل هم تدوین شده است و همین باعث شده تا در سالهای اخیر دست خالی تلویزیون در ایام محرم و برخی دیگر مناسبتهای مذهبی دیگر را پر کند. بازی فربیرز عربنیا در نقش مختار و فرهاد اصلانی، رضا کیانیان، رضا رویگری، فریبا کوثری، نسرین مقانلو و... از دیگر ویژگیها مثبت این مجموعه تاریخی بود که ساختش بیش از ۶ سال به طول انجامید.