سفره عقد خیلی با سلیقه چیده شده. همه چیزهایی که نشان از برکت و شیرینکامی و محبت باشد، توی سفره گذاشته اند؛ خانواده عروس و داماد با ذوق و لبخند، آماده و منتظر! عروس و داماد بعد از مقدمات فراوان و گذر از مراحلی شبیه هفت خان رستم، دل توی دلشان نیست که تا چند دقیقه دیگه، به هم پیوند میخورند؛ اضطراب و شیرینی، طعم متضادی دارند؛ اما با هم گلوی عروس و داماد را کمی خشک کردهاند. عاقد، مرد محترمی است که بیرون درب مهمانخانه روی صندلی نشسته و دفتر بزرگ و سنگینی روی میز روبرویش باز کرده، او هم منتظر است تا همهمه بخوابد و مأموریت شیرینش را آغاز کند.
عطسه دردسرساز!
بالاخره مادر داماد دستهایش را بلند میکند و میهمانها را دعوت به سکوت میکند تا صدای عاقد برسد. تا عاقد خواند: "النکاح سنتی" خاله عروس بلند عطسه کرد! ناگهان توجه همه جلب صدای عطسه شد و سه تا دختر بچهای که پشت سر عروس با تور لباسش بازی میکردند، ریز ریز خندیدند. خاله که خودش عطسه کرده بود، خودش بلند گفت: "آقا صبر اومد نخون خطبه رو!" عاقد با لحنی پدرانه گفت: صلوات بفرستید؛ خیره انشالله خواهر. و تا آمد از عروس وکالت بگیرد، عمه داماد نگذاشت: "نه! بالاخره صبر اومده، یه چیزی هست دیگه! بذارید برا یه روز دیگه." دوباره همهمه و نگاه نگران عروس و داماد که به هم دوخته شد، عاقد با دفتر بزرگش از خانه رفته بود!
این اتفاق، تراژدی تلخی است که مثل فیلمها میماند اما تلختر از آن، این است که هنوز در جامعه ما به واقعیت میرسد! هنوز آدمهای زیادی هستند که ترسهای ریشهدار و قوی دارند و ایمانهای سطحی و ضعیف؛ و برای آرام کردن و جبران ترس و ضعفشان، به باورهای عجیب و بیپایه دامن میزنند.
عطسه؛ موجب ایجاد خطر یا مخبر حادثه ناگوار در آینده؟
برای خیلیها روشن است که هیچ ارتباط علت و معلولی بین عطسه کردن با خطبه عقدی که قرار است خوانده شود یا سفری که خانواده راهی آن هستند یا هر تصمیم ریز و درشت دیگری، وجود ندارد. عطسه نه موجب ایجاد خطری میشود نه خبر از حادثه ناگواری در آینده میدهد؛ بلکه تنها یکی از عوامل دفاعی بدن است که میتواند برخی از میکروبها را دفع کند. پس امر مفیدی است برای بدن اما هیچ ارتباطی با اتفاقات پیرامون ندارد که لازم باشد دست از کار و تصمیم و اقدام بشوییم و صبر کنیم و منتظر بمانیم که چه میشود!
اما پافشاری برخی اطرافیان بر اعتقاد به این باور خرافی و ایجاد جوّ ترس، گاهی افراد آگاه و روشن را هم در موضع انفعال قرار میدهد و در عمل، به این باور بیپایه میدان داده میشود.
اسلام عزیز دستورات عملی آسانی دارد که اگر در سبک زندگی ما وارد شود و در رفتارهایمان ماندگار باشد، ناخودآگاه و به مرور، فضا عوض میشود. مثلاً در مورد عطسه، دو دستور داریم؛ هم برای کسی که عطسه میکند و هم برای کسانی که در کنار او هستند و شاهد عطسه او هستند.
بر عطسه کننده مستحب است وقتی عطسه کرد، خدای متعال را حمد کند. از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هنگامى که انسان عطسه زد این ذکر را بگوید: «اَلْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَصَلَّى اللهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ.»[1]
از حضرت رسول صلى الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: «هرگاه کسى عطسه زد او را دعا کنید، هر چند فاصله بسیارى در میان شما باشد" [2] از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «حقّ مسلمان بر برادر مسلمانش آن است که هنگام ملاقات به او سلام کند و هنگام بیمارى از او عیادت کند و در غیاب وى خیرخواه او باشد و هرگاه عطسه زند او را دعا کند. کسى که عطسه زد بگوید: «اَلْحَمْدُ للهِِ رَبِّ الْعالَمینَ، لا شَریکَ لَهُ» و دیگران به او بگویند : «رَحِمَکَ اللهُ» و او در پاسخ بگوید: «یَهْدیکُمُ اللهُ وَیُصْلِحُ بالَکُمْ" [3]
روایاتی که ذکر کردیم، حکایتگر نکات زیبایی هستند:
اول- حتی فعل ساده و طبیعی عطسه، با یاد خدا و حمد و ثنای او برای نعمت سلامتی و همه نعمات الهی همراه میشود و این یعنی، ریز و درشت زندگی مسلمان، باید رنگ و بوی بندگی داشته باشد و وصل به خدا شود.
دوم- وقتی با هر عطسه، (به اصطلاح) دیالوگی شکل میگیرد که یاد و نام خداست، فضا، فضای معنویت میشود و بر ترسهای بیاساس از خطر و حادثه ناگوار، غلبه میکند.
سوم- اسلام از هر فرصتی برای تحکیم محبت میان مؤمنان بهره میگیرد؛ با عطسه ساده یک انسان مؤمن، مؤمنان دیگر را به دعا کردن برای او دعوت میکند.
این باور خرافی که با عطسه کردن، باید برای هر کار و اقدامی صبر کرد وگرنه آن کار به فرجام نمیرسد یا خطری ما را تهدید میکند، هیچ اساس علمی یا ماورائی یا دینی ندارد. و همانطور که دهان به دهان به عصر ما رسیده و متأسفانه در عقیده خیلی از ما جا گرفته، میتواند کم کم رخت بربندد و فراموش شود.
با بهره از نکات عملی زیبا و پرمعنای اسلامی، میتوان به جای جمله بیسند و بیجای "صبر اومد"، هنگام عطسه جمله "الحمدلله " و هنگام شنیدن صدای عطسه دیگران "یرحمکم الله" بگوییم.
پینوشت:
[1] - کافی، ج2، ص654، ح9
[2] - کافی، ج2، ص653، ح2
[3] - کافی، ج2، ص653، ح1