دو سال از اجرای برجام گذشت اما وضعیت اقتصادی مردم آنگونه که تیم اقتصادی دولت وعده میدادند بهبود پیدا نکرده است. وقتی در سال 93 از مسعود نیلی، مشاور اقتصادی رئیسجمهوری و تئوریسین اصلی اقتصادی دولتهای یازدهم و دوازدهم در دانشکده اقتصاد دانشگاه شریف پرسیدیم «برنامه اقتصادی دولت یازدهم چیست»، پاسخ داد: «حل بحران هستهای مهمترین مناقشه ایران در شرایط کنونی است. بدون حل مناقشات هستهای، نمیتوان به اقتصاد دست زد!» بر همین اساس نیز دولت یازدهم تمام برنامههای اقتصادی خود را به حل بحران هستهای منوط کرد، موضوعی که با استناد به آمارهای جهانی نشان میدهد کاملا رنگ باخته است.
تیم اقتصادی دولت روحانی که جریان اقتصاددانان معتقد به بازار آزاد ازجمله مسعود نیلی و محمد نهاوندیان هدایت آن را برعهده دارند، معتقد بودند با حل بحران هستهای و توافق با غرب بهراحتی میتوانند زمینه ورود خارجیها را در اقتصاد ایران فراهم کنند.
اما آنچه امروز مشاهده میشود هیچیک از نظرات امثال محمد نهاوندیان، یکی از تئوریسینهای اقتصادی دولت روحانی را در عمل اثبات نمیکند. بیش از 700 روز از اجرای برجام گذشته است، اما روند سرمایهگذاری خارجی بهعنوان یک شاخص بسیار مهم در اقتصاد تقریبا ناامیدکننده است. سرمایهگذاری خارجی که در اوج تحریمها عددی معادل 4/6 میلیارد دلار بود دو سال بعد از اجرای برجام آنهم در حالی که به گفته دولتیها بیش از 400 هیئت خارجی به ایران آمدند با رقمی معادل 3/3 میلیارد دلار روبهرو شد تا پیشبینی نهاوندیان و نیلی درباره رابطه برجام و حل شدن معضلات اقتصادی کشورمحقق نشود.
آنچه اکنون دو سال بعد از اجرای برجام، دولتیها به آن افتخار میکنند خرید هواپیماهایی از بوئینگ، ایرباس و شرکت ART است؛ خریدهایی که همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد و معلوم نیست چه بر سر آن خواهد آمد. ایرلاینهای ایران در قراردادها و توافقنامههای جداگانه با هواپیماسازهای بزرگ جهان بعد از برجام مذاکره و توافق خرید 348 فروند هواپیما را از آنها گرفتهاند، اما اکنون فقط 11 فروند هواپیمای جدید آن هم سه ایرباس و هشت ATR وارد ایران شده و دیگر هواپیماها در صف انتظارند، بماند که اغلب این 348 فروند هواپیما متاسفانه از نوع ART است و کارشناسان فنی هوایی میدانند که این نوع هواپیماها کلاس بالایی نداشته و بهعنوان اشانتیون به خریداران داده میشود!
دیگر مزیتی که دولت برای برجام بعد از گذشت دو سال مطرح میکنند فاینانسهای خارجی و باز شدن خطوط اعتباری آنها برای ایران است. برخی رسانهها بعد از اجرای برجام هرچند ماه یکبار برای کاهش حجم انتقادهای اجتماعی از دولت فاینانسی جدید رو میکنند! فاینانسها و خطوط اعتباری که از منظر اهل فن اقتصاد هیچ ارزشی نداشته و در صورت ادامهدار بودن آن، تبعات ناگواری برای اقتصاد ایران دارد. بهراستی آیا حامیان برجام نمیدانند جذب فاینانسها و خطوط اعتباری چه معایب و پیامدهای منفی برای اقتصاد ایران در بلندمدت دارد؟ آنهم با شرایط مذکور. (اقساط با نرخ بالای 24 درصد محاسبه شده و در صورت عدم پرداخت اقساط، جرایم عجیبی ازجمله ضبط سفارتخانهها رخ خواهد داد) آیا مدیران اقتصادی نمیدانند فاینانس یعنی بدهکار کردن آیندگان که هروقت جامعه از برجام ناامید میشود خبر بازگشایی یک فاینانس جدید از یک کشور اروپایی یا آسیایی را منتشر میکنند؟!
برای روشن شدن موضوع فقط به یک مورد اشاره میشود؛ در فاینانسی که اخیرا ایران با یک کشور اروپایی (موسسه) به امضا رسانده است قرار بر این شده تمام امور پیمانکاری و اجرایی ساخت پروژههای اقتصادی به وسیله مدیران آن موسسه (کشور) و از تجهیزات ساخت آن کشور استفاده شود. آیا این نوع جذب تامین منابع مالی میتواند به اقتصاد ایران کمک کند؟
نقل و انتقال پول همچنان با مشکل مواجه است. هنوز بانکهای خارجی بزرگ بعد از گذشت 700 روز با ما کار نمیکنند و نگرانند تا نکند از سوی آمریکا جریمه شوند. برجام که قرار بود مشکل آب خوردن را هم حل کند، چرا نتوانسته مشکل روابط کارگزاری با بانکهای متوسط به بالا را حل کند؟
نگاهی به برخی آمارهای اقتصادی نشان میدهد اوضاع اقتصادی و برخی شاخصهای آن نهتنها بعد از برجام بهبود نیافته که حتی بدتر نیز شده است. نرخ بیکاری که تا قبل از اجرای برجام در محدوده 10 درصد بود، بعد از اجرای برجام یعنی در پایان سال 95 به محدوده 12/4 درصد رسیده است! همچنین قیمت دلار که قبل از اجرای برجام در محدوده قیمتی 3200 تومان رفت و آمد داشت امروز به محدوده قیمتی 4400 تومان رسیده است. تراز تجاری نیز اوضاع مناسبی ندارد به منفی 6 میلیارد دلار رسیده است. با این اوصاف، سوال این است که آیا دستاوردهای اقتصادی برجام آنگونه که انتظار میرفت، توانسته مشکلات اقتصادی کشور و مردم را برطرف کند؟