اما برخی دیگر برای بقا و از دست ندادن شغل یا برای سودآوری بیشتر و در مرحلهای والاتر برای خودشکوفایی و بهرهمندی از لذت معنوی آن، نیازمند هستیم که مدام ایدههای نو و خلاقانه درست کنیم.
ایدهها همیشه به ذهن ما راه نمییابند. حتی خلاقترین آدمها هم در بازههای زمانی خاصی به خاطر درگیریها یا مسائل درونی، چشمه نوآوریشان خشک میشود.
برای دوباره فعال کردن این منبع نوآوری چه میتوان کرد؟
چیزهای مختلفی ممکن است به ذهن شما برسد: رفتن به سفر برای تمدد اعصاب؛ کتاب خواندن؛ دیدن مستند و … اما در کمال تعجب یکی از سادهترین کارهای ممکن پیادهروی است.
چندی پیش در همایش TED، یک پژوهشگر در زمینه علوم رفتاری و یادگیری به نام -ماریلی اوپزو- نتایج مطالعهای در مورد تأثیر سودمند پیادهروی روی افزایش خلاقیت را ارائه داد.
برای اینکه بشود خلاقیت یا تغییر خلاقیت را اندازهگیری کرد، راه خیلی دقیقی وجود ندارد. اما یک معیار ساده، آزمونی است که در آن از فرد خواسته میشود ظرف ۴ دقیقه همه کاربردهای نامعمول یک شیء را بیان کند. مثلا کلید را ما برای باز کردن در استفاده میکنیم. اما اگر کسی به نظرش برسد که از نوک کلید میشود برای باز و بسته کردن برخی از پیچها استفاده کرد؛ یک کاربرد تقیریبا غیرمعمول را ابراز داشته است.
کلا نوآوریهای سودمند، آنهایی هستند که دو جزء داشته باشند: ۱- پیش از این ایده شما به ذهن کس دیگری نرسیده باشد. ۲- ایده شما واقعا کاربردی و سودمند باشد و نه صرفا یک چیز عجیب و غریب.
میرسیم به شیوه انجام مطالعه؛
در این آزمایش؛ افراد داوطلب به ۳ دسته تقسیم شدند.
-دسته اول: در زمان آزمون اول نشسته بودند و در زمان آزمون دوم هم در حالت نشسته؛ امتحان دادند.
-دسته دوم: در زمان آزمون اول نشسته بودند؛ اما در زمان آزمون دوم، روی تردمیل رفتند.
-دسته سوم: اول روی تردمیل رفتند و بعد نشستند.
بهترین نتیجه را دستهای کسب کردند که اول نشسته بودند و بعد روی تردمیل رفته بودند. به عبارتی آنها نخست ذهنشان درگیر مسأله شده بود و بعد با پیادهروی آرام؛ ذهشان برای یافتن کاربردهای بدیع اشیا باز شد.
پس در پایان با توجه به این آزمایش پنج توصیه به شما برای افزایش نوآوری میکنم. بار دیگر که به مشکلی برخوردید و حس کردید که با یک سد خلاقیت روبه رو هستید، حتما این شیوه را امتحان کنید؛
۱-اول به مشکل درست فکر کنید و ذهتان را درگیر کنید.
۲- پیادهروی کنید. حالا ممکن است بپرسید دویدن چطور است؟ باید بگویم که هر فعالیت فیزیکی که خودش محتاج صرف نیروی مغزی نباشد؛ میتواند مناسب باشد. پس دویدن با سرعت گامهای مرتب و منظم هم میتواند منظم باشد. اما مسلما پینگ پنگ نمیتواند مناسب باشد.
۳-ذهنتان را رها کنید. فقط به یک شیوه حل مسئله فکر نکنید.
۴-نکته بد ماجرا که خودم هم تجربه کردهام این است که در هنگام پیادهروی یا دویدن ایدههای خیلی خوبی مثلا برای نوشتنبه ذهن راه مییابند؛ اما به همان سرعت هم محو و فراموش میشوند. شما میتوانید یک دفترچه به همراه داشته باشید یا ایدهها را به صورت صوتی ضبط کنید.
۵-خب گاهی این روش پاسخ نمیدهد و هیچ ایدهای هم به ذهنتان نمیرسد. اگر بعد مدتی مثلا یک ساعت پیادهروی هیچ نکته تازهای به ذهنتان راه نیفتاد، دچار استرس نشوید. مکث کنید و روز دیگری این شیوه را تکرار کنید.