به نوشته روزنامه رسالت،جنبش دانشجويي قبل از انقلاب که از همان ۱۶ آذر ۳۲ با نفي دخالت آمريکا و بيگانگان در کشور، سه قرباني در راه استقلال و عزت کشور داد و البته در مسير انقلاب اسلامي و نهضت امام
خمینی(ره) هم بخش عظیمی از دانشجویان و جنبش های دانشجویی همگام و پشت سر امام خود برای تحقق آرمان «حکومت اسلامی» تلاش جدی و ستودنی داشته است.

پس از انقلاب هم که «انقلاب دوم» یعنی تسخیر لانه جاسوسی آمریکا را به نام خود رقم زد و یکی از بزرگترین کارهای جنبش دانشجویی را خلق نمود. البته در این مسیر فراز و نشیب های فراوانی هم داشته است. به طوری که در مقطعی از فضای سیاسی کشور(ایام اصلاحات) بخشی از این جنبش به سیاست‌زدگی آلوده به لیبرالیسم مبتلا شد. هرچند که از سال ۸۳ به بعد کم کم تشکل های منحرف و لاابالی به وسیله تنش ها و اختلافات سنگین داخلی، رو به اضمحلال گذاشتند و نسل جدیدی از عناصر دانشجویی آگاه، بصیر و پیرو آرمان های حقیقی امام و انقلاب و رهبری، پا به عرصه دانشجویی گذاشتند. همه شاهد بودند که در همان سال ها و خصوصاً اواخر دوران اصلاحات، این جوانان انقلابی که عمده آنان طلبه ها و دانشجویان جوان بودند عدالتخواهی را به یک گفتمان عمومی تبدیل کردند و در آن برهه حماسه سوم تیر را با شکوه خاصی رقم زدند. در واقع اوج پیوند جنبش دانشجویی و توده های مردمی را در همان سال ها شاهد بودیم.

از سوی دیگر پس از پیروزی کاندیدای جنبش دانشجویی، کم کم این جنبش دچار افت هیجانات و شور و نشاط اولیه خود شد. شاید یکی از دلایل اصلی آن را در عدم توجه کافی به این جنبش باید جستجو کرد. این یک واقعیت است که جنبش دانشجویی نیاز به توجه داشته و دارد، یعنی اینکه مطالبه گری او، نقد او، پیشنهاد او و تحلیل او بایستی مورد توجه قرار بگیرد. نمی توان از یک سود مدعی شد که باید جنبش دانشجویی را بها داد ولی در عمل حتی حاضر به شنیدن حرف او نشد!

یکی از اصلی ترین دغدغه های جنبش دانشجویی، سهم او از تریبون های موجود در کشور است. با وجود روزنامه ها، سایت ها و نشریات مختلف، قطعاً و یقیناً صدا و سیما اصلی ترین و مهم ترین تریبون کشور است. رسانه ای که متعلق به همه آحاد ملت و
جنبش ها و نهادهای پایبند به اصول انقلاب و نظام است. جنبش دانشجویی طی سال های اخیر سهم بسیار اندکی از فرصت های سیما داشته، البته
سال های اخیر تا حدودی بهتر شده است. برنامه های مختلف که از شبکه های خبر، ۳ و۴ بعضاً پخش شده است گواه این مسئله می باشد ولیکن اکثراً مقطعی و گذرا بوده است. به هر حال جنبش دانشجویی، حرف برای گفتن دارد، به بسیاری از شرایط موجود نقد دارد و البته در مورد مسائل خارجی هم تحلیل ارائه می کند و قابلیت تلقین شور و نشاط و هیجان و پویایی به بخش اعظمی از جامعه را دارا می باشد.

جنبش دانشجویی قابلیت ایفای نقش کلیدی در عرصه گفتمان سازی بویژه در مفاهیم کلان انقلاب را دارد. این یک حقیقت است که متأسفانه نادیده گرفته شده، چرا بسیاری از عناصر نخبه و مجرب جنبش با شرایط موجود مشکل دارند و معترضند و البته بعضاً احساس اتلاف وقت می کنند و به
فعالیت های دیگر و در مراکز و نهادهای دیگر رو می آورند. مسئولین باید قبول کنند که به جز پوشش نسبی برخی مصاحبه های خفیف چیز دیگری عاید جنبش دانشجویی نشده است.

به راستی جای نشست های تخصصی چه در حوزه مسائل فرهنگی، چه دانشگاه ها، چه سیاست خارجی و… با حضور فعالان دانشجویی خالی نیست؟ مدل های کوچکی مثل برنامه پارک ملت یا گفتگوی ویژه خبری(۱ نوبت) و ۱ نوبت هم دیروز، امروز، فردا گواه این امر است که این مطالبه قابل تحقق است. با وجود حدود
۸يا ۹ کانال ملي و چندين شبکه استاني و ساعت هاي بسيار زياد (هر روز حدود ۲۰ ساعت و ۱۰ کانال معادل روزانه ۲۰۰ ساعت است)، آيا از روزانه ۲۰۰ ساعت برنامه هاي مختلف تلويزيوني اختصاص يک ساعت به دانشجويان و خصوصاً تشکل ها و جنبش دانشجويي زياد است؟ به نظر مي رسد که رسانه ملي در اين عرصه دقت و عنايت بيشتري بايد داشته باشد وحق جنبش دانشجويي را ادا کند، ولو اينکه زبان دانشجو به نقد خود صدا و سيما گشوده شود.