افراد برای این که بتوانند یک خانواده تشکیل بدهند و یک زندگی را بچرخانند باید فعالیت اقتصادی داشته باشند تا بتواننند از نظر مالی نیاز های خود و خانواده شان را تامین کنند. یکفرد بیکار روحیه بسیار ضعیفی داشته و احساس پستی و حقارت می کند.
تعریف بیکاری
فردی که در اجتماع قادر به کار کردن است و قدرت لازم را برای کار کردن دارد اما فرصتی برای کار برای فرد یافت نمی شود. بیکاری یک معضل اجتماعی محسوب شده و اثرات سوء را برای فرد و جامعه دارد. نمی توان تعداد افراد بیکار را مشخص کرد. این امر با توجه به مراکز روستایی و شهری، جنسیت، نوع آموزش، سطح درس، در انواع مکان ها متفاوت می باشد.
افرادی مانند دانش آموزان، معلولین، سالمندان، بازنشستگان، و دارندگان کار موقت بیکار به حساب نمی آیند.
علل بیکاری عبارتند از:
۱_ مهاجرت از روستا به شهر
۲_ نقص در تولید و توسعه و عدم سرمایه مالی
۳_ سطح درسی و آموزشی
۴_ زشت و ناپسند بودن برخی از کارهای دستی مانند فروشندگی
۵_ عدم ارتباط مراکز آموزشی با برخی الزامات بازار کار
۶_ انصراف دولت از برخی خدمات کارگران از صندوق بین المللی و خصوصی سازی
۷_ اختلال در ساختار اقتصاد ملی کشور
۸_ برتری جنسیت و قومیت در برخی مکان ها بین افراد گوناگون
۹_ رشد جمعیت بیش از تولید داخلی
۱۰_ کار و تجارت خارج از کشور
۱۱_ افزایش ترکیب ارگانیک سرمایه
شوهر بیکار چه کسی است؟
فرد بیکار به کسی می گویند که به علت های مختلفی مانند اخراج از کار، ورشکستگی یا تغییر شغل برای امرار معاش پولی ندارد و ممکن است تا مدت طولانی نتواند شغلی پیدا کند و دوباره کسب درآمد کند. افراد بیکار همیشه به دنبال کار هستند و در اکثر مواقع در این کار ناموفق هستند.
این تجربه برای خانواده بسیار آسیبزاست، چهبسا مردان روی کارشان تکیه میکنند و به موجب آن نیز احساس مفید بودن میکنند. خانهنشینی کار آسانی نیست و شاید شایسته هیچ مردی هم نیست. وقتی مردی نتواند خود را به طرز مفیدی مشغول کند یا از پس مخارج زندگیاش برنیاید، بیگمان در مقابل همسر و فرزندانش سرافکنده شده و احساس حقارت خواهد کرد، حتی در موارد شدیدتر ممکن است تا به مرز افسردگی نیز پیش برود. فشار روانی، استرس و تحمل تنشهای بسیار، عدم رضایت از خویشتن، احساس خودکمبینی و بیارزشی کردن، ناامیدی، حس تنهایی و طرد شدن، مورد سرزنش و تحقیر قرار گرفتن، آلوده شدن به اعتیاد و جدایی ازجمله پیامدهای منفی بیکاری بر مرد خانه است.
چراکه از نگاه مردان، بیکاری چنین تعبیری دارد: «خانه من بر ستونها و زندگیام بر کارم استوار شده است که با برداشتن ستونها خانه و با بیکاری زندگیام از من گرفته خواهد شد.»
زن چطور باید با بیکاری شوهرش کنار بیاید؟
در درجه ی نخست ، ایمان داشته باشد که مشکل بالاخره حل خواهد شد ، و چنانچه آرامش حفظ شود ، در روند برطرف شدن بیکاری تسریع خواهد شد، وقتی زن به چنین مرتبه ای از یقین رسید، حال وظیفه دارد این را به همسر خود منتقل کند ، مستقیم و یا غیر مستقیم.
· باید به او در برنامه ریزی کردن برای پیدا کردن یک کار جدید کمک کند.
· استرس های ناشی از بیکاری او را کنترل کند.
· باید به شوهرش اطمینان دوباره بدهد. و این دوران را یک دوران موقتی تلقی کند.
· مسئله بیکاری را یک مشکل خانوادگی بداند. به بچه ها آرامش و اطمینان بدهد و درمورد این موقعیت به آنها توضیح دهد.
· زمانی را با دوستانش و برای خودش بگذراند تا روحیه اش عوض شود.
· اگر درآمد بالایی دارد، سرکوفت آنرا به شوهرش نزند.
· طوری رفتار نکند که انگار تنها نان آور خانه است چون شوهرش هم به زودی کار جدیدی پیدا خواهد کرد.
· رفتاری کاملاً مثبت داشته باشد.
· روابط و کفتگوهای بین زن و شوهر باید نرم و توام با احترام باشد.
· خستگی خود را سر شوهر و فرزندانش خالی نکند.
· از جامعه عقب نکشد. عزلت اجتماعی شما را از جهان دور می کند و موقعیتتان را بدتر هم می کند.
· آرام باشد. با فرزندان به همراه همسر خود به پارک یا باغ وحش برود و از همسر خود نیز تقاضا کند مه خود را با این شرایط همگام کند.
· مردان بیکار علاقه ای به سرباز خانواده بودن ندارد. همسر این افراد باید آن ها نشان دهند همانند قبل در خانواده فرد مهمی هستند و دوباره باید نان آور انواده بشوند.