سهیل موفق از نوجوانی کار حرفهای خود را با بازیگری در تلویزیون آغاز کرد و بعدها به عنوان کارگردان، تهیهکننده و بازیگر در سریالهایی چون «شهرک ترافیک»، «محله تهرونیا» و... کارش را ادامه داد. با نگاه به چنین کارنامه کاری اینطور نتیجه میگیریم که موفق به شکلی کاملا جدی دغدغه کودک و نوجوان دارد و در این مسیر به قدری پیگیر است که حالا با اولین فیلم بلندش «شکلاتی» بر پرده سینماها حضور دارد.
«شکلاتی» اثری متفاوت در ژانر کودک و نوجوان بهشمار میرود که نگاهی تازه به دنیای کودکان دارد. این فیلم علاوه بر موفقیتهای بینالمللیاش در سی و امین جشنواره بینالمللی کودک و نوجوان اصفهان به نمایش درآمد و نامزد دریافت بهترین کارگردانی، بهترین فیلم و بهترین بازیگر کودک شد و همچنین شبنم مقدمی نیز توانست دیپلم افتخار بهترین بازیگر را از این دوره جشنواره دریافت کند. با موفق درباره فیلمش، حمایت از سینمای کودک، شرایط اکران، کودکان سختپسند امروز و... گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
با توجه به سابقهتان در ساخت آثاری در ژانر کودک و نوجوان، میتوان گفت دغدغه پرداختن به این گروه سنی را دارید. خودتان چه اولویتهایی برای این ژانر قائل میشوید که در فروش فیلمها تاثیرگذار است؟
اولین چیزی که به آن معتقدم این است هر فیلمسازی که در ژانر کودک و نوجوان کار میکند باید این دو گروه سنی، یعنی کودک و نوجوان را از هم تفکیک کند. چون کودکان و نوجوانان به لحاظ علایق، افکار و... با هم متفاوت هستند و من باور دارم کودکان امروز از نظر رشد فکری و اجتماعی همان نوجوان نسل ما هستند و نوجوان امروز جوان نسل ما. این مهم را باید یک کارگردان کودک و نوجوان از ایده فیلم تا اجزای ساخت آن درک کند. ما باید مخاطبمان را براساس شرایط روز جامعه بشناسیم و از آنها بخواهیم در ساخت فیلم کمکمان کنند. چون ناخودآگاه افکار نسل خودمان در وجودمان رسوب کرده است؛ بنابراین در ساخت آثاری در این ژانر اول باید بتوانیم با کودکان و نوجوانان ارتباطی دوستانه برقرار کنیم و بعد دنیایشان را به تصویر بکشیم. در این صورت نهتنها در داخل که در خارج از کشور هم موفق خواهیم بود. من «شکلاتی» را در جشنواره فیل طلایی هند که یکی از معتبرترین جشنوارههای دنیاست به نمایش گذاشتم و در پایان بچههای هندی با سوت و کف فراوان از آن تمجید کردند و در کنفرانس خبری فیلم هم هیچ انتقادی از آن نشد. میخواهم بگویم با دید بینالمللی باید فیلمی برای کودک ساخت، چون کودکان امروز ما، خوراکی بینالمللی دارند و ما باید خودمان را با خواستههای آنها تطبیق دهیم.
با توجه به تغییر شرایط روز جامعه فکر میکنید باید امثال کلاهقرمزی، کپل و نارنجی، زیزیگولو و ... را دوباره به سینما و تلویزیون برگرداند یا شخصیتهای جدیدی از جنس آنها ساخت؟
باید موازیکاری کنیم. آنها جایگاه خودشان را دارند و اتفاقا باید باشند که ما مخاطبان گذشتهمان را هم از دست ندهیم و بعد در کنار آنها شخصیتهای جدید بسازیم. حمید جبلی و ایرج طهماسب که استادان من هستند هم دقیقا همین کار را میکنند. آنها کلاهقرمزی و پسرخاله را دارند و در کنارشان شخصیتهای جدید را وارد دنیای بچهها میکنند و اتفاقا با این روش هنوز هم کلاهقرمزی را محبوب نگه داشتهاند؛ به نحوی که اگر روزی بگویند در ایام نوروز مجموعه کلاهقرمزی از تلویزیون پخش نمیشود، همه غمگین میشوند. الان ببینید قهرمانهای کودک آمریکایی و اروپایی چندتا هستند! خب، پس ما هم نباید به همان دو سه قهرمانی که داریم اکتفا کنیم و باید مرتب به تعداد آنها بیفزاییم.
خیلیها معتقدند که بچههای نسل امروز بیشتر سرگرم بازیهای رایانهای و اینترنتی شدهاند و مثل گذشته با برنامههای مخصوص خودشان ارتباط نمیگیرند. نظر شما چیست؟
من کاملا برعکس فکر میکنم. به نظر من همین الان اگر فیلم سینمایی کلاهقرمزی ساخته شود، دوباره جلوی سینماها برای دیدنش صف میکشند. من بچه تلویزیون و بزرگ شده تلویزیون هستم و کارم را از 13 سالگی در کار کودک با تلویزیون شروع کردم و معتقدم هر کار کودکی را در تلویزیون تقویت کنیم در سینما موفق میشود و از آن طرف اگر فیلم کودک سینمایی در تلویزیون حمایت شود بعدا میتوان از آن نسخه تلویزیونی هم ساخت. میخواهم بگویم این دو مدیوم رابطهای دوسویه با هم دارند.
به نظر شما در سینمای کودک چقدر میتوان پیامهای جدی مثل انجام کار گروهی را به تصویر کشید؟
من با زبان کودک برای کودکان و خانوادهها فیلم ساختم و برای ساخت فیلم خود کودکان را هم به چالش کشیدم و از نظر آنها هم استفاده بردم. ما باید بتوانیم فرق بین فیلمی برای کودک و فیلمی درباره کودک را از هم تمییز بدهیم، چون در غیر این صورت اینها در چرخه اکران با هم قاطی میشوند و بچهها به اسم فیلمی برای خودشان به سینما میآیند و میبینند این فیلم درباره کودک است. بنابراین به طور کل از این سینما دلزده میشوند. فیلم درباره کودک ژانری جدا همانند فیلمهای اجتماعی است و برای بزرگترها ساخته میشود و گاهی این فیلمها را نباید برای بچهها به نمایش گذاشت.
بچههای این دوره و زمانه به شیطنتهای درکنشدنی معروفند. بازی گرفتن از این طیف سنی دشوار نبود؟
اصلا سخت نبود. به این خاطر که من خودم از کودکی مشغول بازیگری شدم و میدانم یک بچه سر فیلمبرداری به چه چیزهایی فکر میکند. کودک درون من همیشه زنده است و من خودم را هنگام کار با کودکان، همسن آنها میبینم. بنابراین اول سعی میکنم همبازی خوبی برای آنها باشم و بعد که با آنها رفیق شدم، بازی گرفتن ازشان کاری ندارد. من کاری میکنم که کودک خودش احساس کند در ساخت فیلم سهیم است و وقتی از او نظرخواهی میکنم با رضایت عقیدهاش را ابراز میکند.
بازیگرهای بزرگسالتان (ناصر هاشمی، شبنم مقدمی، محمدرضا هدایتی و...) را چطور انتخاب کردید؟
تمام بازیگران بزرگسال من منت گذاشتند و سر کار آمدند. چون چندسالی است که بازیگران بزرگسال دیگر به سینمای کودک و کار در آن اعتماد ندارند!
چرا؟
چون بازیگر باید دیده شود و از آنجا که کارهای کودک ضعیفی ساخته شده که در اکران موفق نبوده، بازیگر هم دیگر نمیآید در فیلم کودک بازی کند. بازیگران بزرگسال «شکلاتی» نه به خاطر پول بلکه با لطف فراوان و بابت خود سینمای کودک آمدند و در این فیلم بازی کردند. امیدوارم روزی برسد که مانند گذشته فیلمهای کودک پرفروش بسازیم و لازمه این کار چیزی نیست جز حمایت و توجه به آن. الان بدترین شرایط و زمان اکران را به سینمای کودک اختصاص میدهند! چرا باید چنین وضعی باشد؟
از شرایط اکران فیلمتان و تعداد سالنهایی که در اختیار دارید راضی هستید؟
متاسفانه از کار کودک چه در تولید و چه در اکران حمایت نمیشود. بودجه کافی به آثار کودک اختصاص داده نمیشود، در صورتی که شما اسپشیال افکت (جلوههای ویژه) کارهای کودک در آمریکا و اروپا را ببینید! در سینما البته مدیریت جدید فارابی بشدت از کارهای کودک حمایت میکنند، منتها دست تنها هستند و هیچ ارگان دیگری مانند آموزش و پرورش و کانون پرورش فکری به آنها کمکهای اساسی نمیکنند. امروز کانون فقط فیلمهای درباره کودک میسازد! به چه دلیل؟ کانون موظف است برای کودک فیلم بسازد، نه درباره کودک. مشکل ما اینجاست که میخواهیم برویم در جشنواره خارجی جایزه بگیریم و اصلا اکران عمومی داخل برایمان مهم نیست.
اتفاقا آموزش و پرورش به واسطه نزدیکی به کودکان و نوجوانان میتواند از سینمای کودک حمایت جدی کند. به نظر شما چرا این اتفاق رخ نمیدهد؟
ببینید، الان یکی از تلویزیونهای اروپایی اقدام به خرید فیلم «شکلاتی» کرده. یعنی فیلمی را که با حجاب اسلامی و با تفکرات ناب جمهوری اسلامی ساخته شده، میخواهند در تلویزیون رسمی اروپا به نمایش بگذارند. ما هم البته در جواب، فروش آن را محول کردیم به اتمام اکران داخلی و خارجی فیلم. از این طرف من نزدیک دو ماه منتظر حوالهای از سوی آموزش و پرورش بودم و تا وقتی کارشناسان آنجا فیلم ما را ندیده و آن را برای کودکان تائید نکرده بودند اقدام به پرداختش نمیکردند، که البته خوشبختانه این اتفاق افتاد. درواقع آموزش و پرورش در تائید فیلمی که در جشنواره کودک اصفهان از بهترینها بود و در اکرانهای خارجی درخشیده، تعلل کرد و اینها درد ماست. آموزش و پرورش فکر میکند فیلم کودک تنها باید جنبه آموزشی داشته باشد و این اشتباه محض است. اولین رسالت سینما سرگرمی مخاطب است و در لایههای زیرین آن باید آموزش داد. آموزش مستقیم نه برای بچه و نه برای بزرگسال جواب نمیدهد. آموزش و پرورش به عنوان نهادی فراگیر و مهم که مستقیما در تربیت کودکان و نوجوانان دخیل است خودش باید به دنبال هرچه بهتر دیده شدن فیلمهای کودکان و نوجوانان و کمک به اکران هرچه بهتر آنها باشد.
کلاهقرمزی؛ محبوب همه نسلها
حمید جبلی و ایرج طهماسب که استادان من هستند موازیکاری میکنند. آنها کلاهقرمزی و پسرخاله را دارند و در کنارشان شخصیتهای جدید را وارد دنیای بچهها میکنند. دقیقا با همین روش هم همچنان کلاهقرمزی را محبوب نگه داشتهاند، به نحوی که اگر روزی بگویند در ایام نوروز مجموعه کلاهقرمزی از تلویزیون پخش نمیشود همه غمگین میشوند.