بامداد بیست و هشتم آذرماه سال ۹۵، مردی مأموران کلانتری ۱۴۲ کن را از درگیری خانوادگی در خیابان بهار باخبر کرد و گفت: «ساعت ۳ نیمه شب بود که از سر و صدای درگیری زن و مرد همسایه از خواب بیدار شدیم و فهمیدیم زن همسایه زخمی شده است. آن زن درخواست کمک میکرد اما شوهرش اجازه دخالت نمیداد.
حالا هم صدای آن زن قطع شده و نگرانیم اتفاق بدی افتاده باشد.» بعد از تماس مرد همسایه، مأموران بلافاصله به آدرس محل حادثه رفتند و مرد جوانی به نام هومان را دیدند که لباسهایش خونی بود و یک چاقو در دستش بود.
بعد از ورود مأموران به داخل خانه، آنها با جسد غرق به خون همسر آن مرد به نام سارا روبهرو شدند که مقابل چشمان بهت زده دختر ۱۱ سالهاش روی زمین افتاده بود. دختر نوجوان با دیدن مأموران بغضش شکست و گفت: «مادرم فقط کمک میخواست که پدرم او را کشت.»
با انتقال جسد به پزشکی قانونی، هومان بازداشت شد. او در بازجوییها به مأموران گفت: «چند سالی است افسردگی شدید دارم و دارو مصرف میکنم. بیماریام به خاطر فوت پدرم شدت گرفته بود و اوضاع روحی خوبی نداشتم.
شب حادثه به مهمانی رفته بودیم، اما آنجا حال خوبی نداشتم. از همسرم داروهایم را خواستم، اما گفت همراهش نیست و خواست تحمل کنم تا وقتی به خانه رفتیم برایم داروی گیاهی درست کند.»
او در ادامه گفت: «ساعتی بعد به خانه آمدیم. دارویی نخوردم و به اتاق رفتم تا بخوابم، اما همچنان بیقرار و پریشان بودم. آنقدر کلافه بودم که به اتاق دخترم رفتم و آنجا را به هم ریختم.
به خاطر سر و صدا دخترم از خواب پرید و شروع به بهانه جویی کرد. حالم را نمیفهمیدم به همین دلیل یک سیلی به صورتش زدم و او شروع به گریه کرد. با صدای گریه او، همسرم آمد و معترض شد.»
متهم در خصوص قتل گفت: « ۱۳ سال از ازدواج من و همسرم میگذشت و در این سالها به خاطر خانوادهها با هم اختلاف داشتیم. از طرفی بعد از مدتها کار در قصابی بیکار شده بودم به همین دلیل هرازگاهی سارا بهانهجویی میکرد و با هم دعوا داشتیم. آن شب بعد از اعتراضش عصبانی شدم و با هم گلاویز شدیم.
از آنجائیکه کلافه بودم و رفتارم غیر قابل کنترل بود چاقویی برداشتم و سه ضربه به پای همسرم زدم. او خودش را به راهپلهها کشاند و از همسایهها تقاضای کمک کرد و از آنها خواست تا با برادرم تماس بگیرند.
این رفتار مرا بیشتر عصبانی کرد و او را به داخل خانه کشاندم. داد میزدم که تو آبروی مرا پیش همسایهها بردی. به همین دلیل این بار دو ضربه به شکم او زدم که دیگر نفسش قطع شد. باور کنید آن شب به خاطر بیماری در حال خودم نبودم و رفتارم به اختیارم نبود.»
با اقرارهای هومان، پرونده با تأیید سلامت روانی متهم از سوی پزشکی قانونی و درخواست قصاص از سوی اولیایدم، با صدور کیفرخواست کامل و به شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. به این ترتیب متهم در آن شعبه به ریاست قاضی متین راسخ به زودی محاکمه خواهد شد.