او قصههای هالیوودیاش را در سال 1992 به نگارش درآورد و نخستین مجموعه داستانیاش را درباره پشت صحنه سینما در کتابی با عنوان «یک پوند گوشت؛ داستانهای خطرناکی در مورد نحوه تولید فیلم در هالیوود» را در سال 1993 به نگارش درآورد. کتاب بعدی را با عنوان «چیشد؟داستان تلخ هالیوود در خط مقدم» نوشت. پس از مدتی تصمیم گرفت فیلمی از روی یکی از داستانکهای این کتاب بسازد و دوست صمیمیاش «بری لوینستون» را قانع کرد کارگردانی فیلم را بر عهده بگیرد. «رابرت دنیرو» تقریبا سرچراغی تمام آثار آرت لینسن است و اگر قرار باشد فیلمی درباره هالیوود ساخته شود، دنیرو مشتاقانه در آن بازی میکند. فیلم اول با عنوان«چی شد؟!» ساخته شد و اثر نسبتا موفقی درباره رویدادهای پشت پرده هالیوود بود.
کمدین، در واقع ادامه فیلم «چی شد؟!» است، برداشتی دیگر از یکی از روایتهای کتاب «چیشد؟داستان تلخ هالیوود در خط مقدم»، با این تفاوت که کارگردانی دومین فیلم اقتباس شده از آثار مکتوب لینسن را دوست صمیمیاش تیلورد هفکورد کارگردانی کرده و شاید بزرگترین اشتباه سازندگان انتخاب هکفورد است.
روایت فیلم کمدین درباره جکی برک (رابرت دنیرو) است که 30 سال پیش ستاره مشهور «خانه ادی» یک کمدی هفتگی تلویزیونی بوده و حالا در 67 سالگی اجرای حرفهای استندآپ کمدی را دنبال میکند. «برک» به دلیل کتک زدن یک تماشاگر در باشگاه کمدی به خدمت اجتماعی در غذاخوری فقرا و افراد بیخانمان محکوم میشود. در باشگاه خدمات اجتماعی، برک خسته و مستاصل از وضعیت فعلیاش زوج مناسبی برای خودش پیدا میکند.
جک برک با هارمونی (لزلی) دوست و همکار تازهاش در مراکز خدمات اجتماعی، آشنا میشود. رابطهای که بر اساس سرخوردگیها و استیصال شخصی شکل گرفته و برک قصد دارد وارد دنیای جدیدی با هارمونی شود. او اجراهایش را به صورت حرفهایتری دنبال میکند. مک، پدر هارمونی (هایری کایتل) یک گنگستر بازنشسته و مانع بزرگی برای ادامه رابطه هارمونی و برک است. برک، وارد دنیای تازهاش شده و حرفهاش متحول میشود. این تحول به اتفاق رمانتیکی میانجامد؛ برک در 67 سالگی صاحب فرزند میشود. اما تنها نکته مثبت فیلم، جنبههای پویای رابطه عاطفی میان جکی سالخورده با هارمونی است. هر دوی آنها آزارهای روحی سختی را از زندگی گذشتهشان تحمل کردهاند. این فیلم دستپخت دنیرو و لینسن است. این دو خیلی علاقهمند هستند پشت پرده اتفاقات هالیوود را افشا کنند. لینسن هشت سال است روی این پروژه کار کرده، چون موضوع پشت صحنه سینما و تلویزیون و زندگی هنرمندان برای لینسن خیلی جالب است و چهار کتاب با همین موضوع به نگارش درآورده است. با این حال، قصه کمدین قبل از ساخت بتدریج متحول شده، دنیرو چندین کارگردان عوض کرده، تا اینکه سرانجام قرعه به تیلور هکفورد افتاده و این کارگردان سرشناس هالیوودی نتوانسته این پروژه را جمع و جور کند. هنرمندان تراز اول و سالمندی که در این فیلم گرد هم آمدهاند به فیلم هیچ کمکی نمیکنند. شخصیت جکی (دنیرو) در فیلم بموقع تعریف نمیشود، سابقه «برک» به عنوان ستاره تلویزیونی پرتماشاگر هفتگی، خیلی به وضع کنونیاش ارتباطی ندارد و اطلاعات درباره این شخصیت به قدری دیر به تماشاگر میرسد که مخاطب علاقه به شخصیت محوری را از دست میدهد و با شیوه کاری هکفورد، اتفاقات مهم فیلمنامه فدای جلوه شخصیتها میشود.
دنیرو در این فیلم خیلی بیرمق و کند بازی میکند و به تنهایی طراوت فیلم را از بین میبرد. دنیرو فقط در مقابل رفقای قدیمیاش کایتل و دنی دیتوو خوب بازی میکند و در بیشتر لحظات فیلم، رمقی برای بازیگری از خود نشان نمیدهد. دنیرو در بازی کردن فیلمهای متوسط و ضعیف با نیکلاس کیج رقابت دارد. اما فرق دنیرو با کیج این است که کیج خیلی ضعیف بازی میکند، اما کمتر دیدهایم که دنیرو فیلمی را ضعیف بازی کند. با این حال «کمدین» پایان دنیرو است. بزرگترین چالش بازیگری دنیرو در این فیلم این است که میخواهد وانمود کند جکی برک خندهدار است. برک طبق فرآیند دراماتیک مرسوم، در شصت و هفت سالگی به دنبال شخصیت تازهای است و دنیرو و کارگردان هر دو نمیتوانند، این تحول را به صورت تدریجی نمایش دهند. فیلم از منظر تعریف زوال و حسرت عمر به «آقای شنبهشب» با بازی و کارگردانی «بیلیکریستال» شباهت دارد. وضعیت نمایشی «برک» معروف که در 67 سالگی، دنبال هویت جدیدی میگردد، سطحی به نظر میرسد و تنها چیزی که مخاطب را نمیخنداند جوکهای ماقبل خنده برک است. فیلم کمدین بر اساس همان نظریه قدیمی ساخته شده که هنر خنداندن دیگران از غصه و افسردگی سرچشمه میگیرد.