دلیل پخش سریال های تکراری چیست؟

«پرواز در ارتفاع صفر» در ابتدای ماه محرم سال جاری و همزمان با هفته دفاع مقدس از شبکه یک سیما پخش شد و محمد نشاط تهیه کننده و عبدالحسن برزیده کارگردان آن طی نشستی از روند تولید آثار و مشکلاتی که در این زمینه وجود دارد، سخن گفتند.

برزیده با اشاره به بعضی از مشکلات از روند ممیزی ها انتقاد کرد و آنها را غیراصولی خواند. وی همچنین به مشکل ریزش مخاطبان تلویزیون اشاره کرد که باعث شده هنرمندان کمتر با این رسانه کار کنند.

نشاط نیز از مشکلات تصویب این مینی سریال هفت قسمتی طی ۶ سال سخن گفت و اینکه چه پروسه ای را در این ۶ سال طی کرده و حدود چهار بار قرارداد تولید بسته است. وی همچنین از تهیه کنندگان و کارگردانان مشخصی گفت که سال‌هاست بدون تغییری در کیفیت کارشان برای سیما کار می کنند و گویی این رسانه در انحصار آنها قرار دارد.

سریال «پرواز در ارتفاع صفر» به کارگردانی عبدالحسن برزیده و تهیه کنندگی محمد نشاط چند سال طول کشید تا به تولید برسد و در این چند سال فیلمنامه آن چند بار بازنویسی شد و نویسنده و کارگردان بارها تغییر کردند تا اینکه سال ۹۵ به کارگردانی عبدالحسن برزیده ساخته شد. این سریال که داستان آن در دهه ۶۰ روایت می شد و به زندگی یک خلبان می پرداخت قصه هایی از خانواده ها و مشکلاتشان را در دوران جنگ روایت می کرد که شما در این مطلب قسمت نخست نشست ما با تهیه‌کننده و کارگردان آن را می‌خوانید:

*آقای نشاط چطور شد که متن «پرواز در ارتفاع صفر» را برای تولید انتخاب کردید و این کار دستخوش چه تغییراتی شد تا به تولید برسد؟

در زمان معصوم زادگان نیز من حدود یک سال برای تولید این مینی سریال در سیمافیلم کارم را پیگیری می کردم و به نتیجه ای نمی رسیدم، جالب اینجاست که من در تمام این چند سال با همه رؤسای سیمافیلم قرارداد تولید داشتممحمد نشاط: من در سال ۸۹ طرحی به نام «عبور از تاریکی» که شعله شریعتی نویسنده آن طرح بود به سیمافیلم بردم و به برآورد هم رسید اما در اردیبهشت سال ۹۰ طرح دیگری را به من دادند و خواستند به جای «عبور از تاریکی» آن را به تولید برسانم که طرح فیلمنامه سریال «پرواز در ارتفاع صفر» بود. آن زمان مشکلاتی با فیلمنامه داشتم اما به هر حال من را راضی کردند وارد پروسه تولید شوم و خودشان گفتند برای اینکه هزینه های تله‌فیلم به صرفه باشد از تله فیلم به یک مینی سریال پنج قسمتی تبدیل شود.

من در دوره حضور حسن اسلامی‌مهر در سیمافیلم یک سال به این مرکز رفت و آمد داشتم تا بتوانم فیلمنامه «پرواز در ارتفاع صفر» را به تولید برسانم اما کار به خروجی نرسید، سپس اسلامی رفت و محمدرضا معصوم زادگان جایگزین او در سیمافیلم شد. در زمان معصوم زادگان نیز حدود یک سال و نیم به سیمافیلم می رفتم تا بتوانم فیلمنامه را به تولید برسانم و اتفاقا او روی این سریال نظر مثبتی داشت و حتی می گفت به دلیل دفاع مقدسی بودن از مضمون ارزشمندی برخوردار است، با همه این احوال بعد از ۲ سال پروژه متوقف شد و به من اعلام کردند که بودجه‌ای برای ساخت این سریال ندارند. در این زمان معصوم زادگان نیز از سیمافیلم رفت و محمودرضا تخشید به سیمافیلم آمد. در زمان معصوم زادگان نیز من حدود یک سال برای تولید این مینی سریال در سیمافیلم کارم را پیگیری می کردم و به نتیجه ای نمی رسیدم، جالب اینجاست که من در تمام این چند سال با همه روسای سیمافیلم قرارداد تولید داشتم. بعد از تخشید حدود یک سال هم با رحمان سیفی آزاد رییس بعدی سیمافیلم جلساتی برگزار شد و او حدود دو هفته قبل از رفتنش از سیمافیلم با من قرارداد تولید بست. خوشبختانه در دوره ریاست حسین کرمی بر سیمافیلم همه این مسایل ختم به خیر شد و من در نهایت توانستم با کارگردانی عبدالحسن برزیده این مینی سریال را به تولید برسانم و کار به انجام رسید.

*حالا بعد از ۶ سال که رفت و آمدهایتان طول کشید، از خروجی راضی بودید و فکر می کنید این همه تلاش ها جواب داده است؟

انتقاد من آن زمان این بود که تلویزیون حدود ۲۰ سال است که در اختیار چند کارگردان و تهیه‌کننده مشخص استنشاط: من از کار راضی بودم چراکه با همه مشقت ها و مشکلاتی که داشتیم ماحصل کار به خوبی انجام شد و من به نسبت آنچه که در قاب تلویزیون در این روزها می‌بینم به نظرم «پرواز در ارتفاع صفر» خیلی گزینه خوبی بود مخصوصاً که بعد از روی آنتن رفتن سریال، مدیران و همکاران بازخوردهای خوبی به ما دادند.

البته مسایلی هست که امیدوارم اینها در این دوره رفع شود، من پیش از این در مصاحبه های خود بسیار از این مشکلات در روند تولید سریال ها گفته‌ام و معلوم نیست که چقدر به آنها توجه شود و حتی شاید با گفتن این سخنان دیگر به من سریال برای تولید پیشنهاد ندهند با این حال من ترسی ندارم و ترجیح می دهم حرفم را بیان کنم. زمانی هم که آقای مرتضی میرباقری معاون سیمای رسانه ملی به پشت صحنه سریال «پرواز در ارتفاع صفر» آمد من بعضی از مشکلات را مطرح و کلی با وی درددل کردم و خاطرم هست که حتی او به برزیده گفت ظاهرا دل آقای نشاط خون است و قول داد که این مسایل حل شود.

انتقاد من آن زمان این بود که تلویزیون حدود ۲۰ سال است که در اختیار چند کارگردان و تهیه کننده مشخص است و این بر کسی پوشیده نیست، شاید پیش از این فقط عوامل و همکاران بودند که این کارگردانان و تهیه کنندگان را می‌شناختند اما امروز مخاطب عام هم این اسامی را می شناسد. تلویزیون اگر بخواهد مخاطبش افزایش پیدا کند باید رفتارش را تغییر دهد، من زمانی مثالی را برای آقای پورمحمدی بیان کردم و آن این بود که اگر به یاد داشته باشید سال ها پیش بعضی از بازیکنان تیم فوتبال ما طی یک دوره چندساله ثابت بودند و دیدیم که دو بازیکن یکدیگر را مقابل چشمان میلیون ها نفر در زمین بازی زدند و همان ۲ نفر هم روز بعد دوباره در زمین بازی کردند، بازیکنان همه کار می کردند و حتی ناسزا می گفتند چون می دانستند در نهایت در تیم حضور دارند. من به آقای پورمحمدی گفتم اکنون هم تلویزیون، تهیه کنندگان و کارگردانان مادام العمری دارد که می دانند هر چیزی که بسازند در نهایت باز هم به آنها پروژه داده می شود و به همین دلیل دنبال طرح ها و ایده های جدید نمی روند.

شاید با گفتن این سخنان دیگر به من سریال برای تولید پیشنهاد ندهند با این حال من ترسی ندارم و ترجیح می دهم حرفم را بیان کنم*آقای برزیده شما به عنوان کارگردان در طول کار با چه مشکلی مواجه شدید و بعد از ساخت این مینی سریال خودتان طرح یا پیشنهادی برای همکاری با صداوسیما دارید؟

عبدالحسن برزیده: اگر قرار باشد فیلمنامه دیگری برای تلویزیون بسازم، دوست دارم در ماه رمضان کار کنم چراکه احساس می کنم دل ها در آن زمان آماده تر هستند و فرصت تماشای سریال برای مردم هم بیشتر است با این حال نکته فوق العاده مهمی وجود دارد که باید به آن اشاره کرد و من پیش از این هم به مسئولان گفته ام، اما بیان دوباره آنها به دلیل تجاربی است که بدست آورده ایم و خود ما هم سعی می کنیم در کارهای بعدی انجام ندهیم و به دیگران هم بیان می کنیم که آنها هم اطلاع داشته باشند چون تجربه ها باید منتقل شود. این نکته مهم است که امروز مخاطب تلویزیون ریزش دارد و این مساله دلایل مختلفی دارد، حتی تهیه کننده و فیلمساز برای ساخت یک اثر نمایشی مشکلاتی دارد و به طور مثال بسیاری از هنرمندان عوامل آثار نمایشی با تلویزیون کار نمی کنند و بعضی فقط به اعتبار خود فیلمساز یا تهیه کننده به تلویزیون می‌آیند.

*به دلیل کمبود بودجه در تلویزیون؟

تلویزیون همچون کاسبی شده که چک های برگشتی زیادی دارد، البته خیلی وقت‌ها تهیه کننده ها مقصر هستند که در مجموع خاطره بدی در ذهن ها باقی گذاشته استبرزیده: بله بخشی به این دلیل است که تلویزیون همچون کاسبی شده که چک های برگشتی زیادی دارد، البته خیلی وقت‌ها تهیه کننده ها مقصر هستند که در مجموع خاطره بدی در ذهن ها باقی گذاشته است. بخشی از بی تمایلی نسبت به کار با تلویزیون نیز به دلیل ریزش مخاطبان این رسانه است.

کسانی که در فعالیت های هنری مشغول به کار می شوند و می دانند که این فعالیت هنری عمر مشخصی دارد و با خود می گویند آن را در جایی هزینه کنند که دیده شوند. دلایل دیگری هم وجود دارد که به ممیزی های بسیار زیاد صدا و سیما بر می گردد. در صدا و سیما و در پروسه تولید سریال «پرواز در ارتفاع صفر» افرادی مثل حسین کرمی رییس سیمافیلم، امیرحسین آشتیانی پور مدیر گروه فیلم و سریال شبکه یک سیما با ما همراه بودند و حمایت های بسیاری هم داشتند که من از آنها ممنونم و ای کاش همانقدر که چنین افراد باسوادی در پروسه تولید حضور دارند در فرایند پخش نیز شاهد حضور چنین افرادی باشیم. باورتان نمی‌شود که ممیزی هایی که به سریال ما می خورد گاهی اوقات چقدر طنز شبیه می شد.

*داستان سریال شما چالش های چندانی نداشت که با سانسور مواجه شود، می توانید چند مورد از ممیزی های آن را مثال بزنید؟

برزیده: بله مثالی می‌زنم. به هر حال خود ما در این سال ها «ممیزسرخود» شده ایم و مواردی را که به نظرمان دارای اشکال باشد بیان نمی کنیم.

*خودسانسوری می کنید.

برزیده: بله. گاهی دخالت های این افراد در درامِ قصه است که کاملا هم از سر بی سوادی انجام می شود. در این مقطع همانطور که گفتم آقای کرمی و آشتیانی پور حضور نداشتند و کار به تولید رسیده بود. یکی از این مصادیق این بود که در صحنه ای از سریال، شخصیت سنتی داستان جمله ای بیان می کند که «می‌گویند زنها ناقص العقل هستند» و از ما سوال شد که چرا این کاراکتر باید چنین حرفی بزند در حالیکه با ویژگی هایی که این کاراکتر در طول سریال از خود نشان می دهد مخاطب متوجه می شود که یک فرد امروزی این حرف ها را نمی زند، وقتی ما می خواهیم بگوییم فردی عوام است باید رفتار عامیانه را در او نشان دهیم اما از ما می‌خواهند که مرد ساده و سنتی نیز مثل یک پروفسور حرف بزند.

*یعنی ممیزی‌ها تا این حد سلیقه‌ای شده است؟

برزیده: بله تا این حد سلیقه ای و سطحی است و به دخالت در شخصیت‌پردازی و دیالوگ ها رسیده است. سریال ما داستان تلخی داشت چون ما از مشکلات و مسایل خانواده ها و زوج ها در دوران جنگ سخن گفتیم و برای از بین بردن این تلخی در قسمت هایی شوخی های کوچکی قرار داده بودیم که از ما خواستند آنها را دربیاوریم. 

بله ممیزی ها تا این حد سلیقه ای و سطحی است و به دخالت در شخصیت‌پردازی و دیالوگ ها رسیده است*آیا می توان جزییات این شوخی ها را بیان کرد؟

برزیده: نیازی به گفتن ندارد و مساله مهمتر این است که چرا باید بعضی تا این حد در جزییات سریال ها دخالت داشته باشند. اتفاقاً برای من که به ممیزی اعتقادی ندارم این مصداق ها جالب است و معتقدم اگر قرار بود سریال ممیزی شود بهتر بود این کار به شکل اصولی تری انجام می شد. ما اتفاقات دیگری در فیلمنامه داشتیم که به نظرم نیاز بیشتری به سانسور و ممیزی داشتند.

فکر می کنم یکی از دلایل شباهت و تکراری بودن فیلمنامه ها و سریال های تلویزیون همین است که همه آنها از یک طرز تفکر دچار سانسور می‌شوند و به همه دیکته های یکسانی گفته می‌شود و هرچه شما بنویسید تغییر خواهد کرد که در نهایت به نظر ممیزها نزدیک شود. متاسفانه این افراد آنقدر توانایی هم ندارند که خودشان فیلمنامه های مورد نظر خود را بنویسند و آثار را به گونه ای تغییر می دهند که مخاطب نمی تواند با آنها ارتباط برقرار کند.

یکی از مسایلی که حس ناسیونالیستی باعث می شود با آن مخالفت کنم این است که ما در آثار نمایشی خود دایم می گوییم یک نفر از خارج از کشور باید بیاید و مشکلات را حل کند و شاید اگر قرار بود من نکته ای را ممیزی کنم این دیدگاه را ممیزی می کردم که در خانواده ای که یک بیمار وجود دارد برادر او به خارج از کشور رفته و تحصیل می کند و فقط اوست که می تواند این بیمار را عمل کند و یا در غیر این صورت باید فرد برای مداوا به خارج از ایران برود. این یکی از  کلیشه هایی است که در بسیاری از فیلمنامه های ما دیده می شود که بیمار یا باید به خارج از کشور برود و یا یک تحصیلکرده خارجی باید او را درمان کند. در فیلمنامه این سریال هم به نحوی همین مساله را شاهد بودیم درحالیکه چنین عقیده ای ما را از خود بیگانه می کند و اعتماد به نفس ما را پایین می آورد. من گاهی در سخنانی گفته ام که وقتی تیم والیبال یا دیگر رشته های ما در جهان برنده می‌شود فقط یک تیم برنده نشده بلکه یک تفکر است که پیروز شده است و بقیه جوانان این را القا می کند که می‌توانند پیروز باشند.

*و فکر می کنید ممیزی باید به سیاستگذاری های اینچنینی بپردازد؟

من با ممیزی مخالف هستم اما می گویم اگر کسی ادعای سواد و دانش دارد بهتر است در حوزه مباحث اصولی تر وارد شودبرزیده: من با ممیزی مخالف هستم اما می گویم اگر کسی ادعای سواد و دانش دارد بهتر است در حوزه مباحث اصولی تر وارد شود و به سیاستگذاری های بزرگتر دست بزند. این افراد هم اگر ادعای دلسوزی برای کشور و اعتقاداتشان دارند باید به جای ممیزی صرفِ موی یک زن به ترویج ایده ها و تفکرات اهمیت بدهند. من فرد مسلمان و معتقدی هستم ابایی هم از بیان این مساله ندارم و افتخار هم می کنم که آن را به زبان بیاورم با این حال به نظر من بسیاری از ممیزی ها در تلویزیون نسبت به پوشش درست نیست. گفتن این حرف ها باعث می شود ما به راحتی توسط دوستان تکفیر شویم و از دایره ای که آنها مشخص کرده اند بیرون رویم. جالب است که این دعوا بر سر کار و هنر و شغل نیست بلکه بر سر دین و خدا و تفکرات مذهبی است. به طور مثال من روی شعارهای خودمان در ابتدای انقلاب تاکید می کنم که اکنون در قانون اساسی ما هم وجود دارد اما بعضی از دوستان به من می گویند که من انقلابی نیستم. ما توسط این دوستان تکفیر می شویم و چون این مهر را بر پیشانی ما زده اند اگر حرف ارزشی هم بزنیم دیگر شنیده نمی شود. 

من نمی دانم که بعضی در ممیزی ها چگونه می توانند چیزی را ببینند که من هرچه صحنه را هم برمی گردانم، نمی توانم نکته مورد نظر آنها را ببینم. این را هم باید در نظر بگیریم که چه اثری در چه شرایطی تهیه می شود. زمانی هست که شما صحنه ای اروتیک در یک اثر اجتماعی می بینید و این فضا نگاه دیگری می طلبد اما زمانی سخت گیری ها نسبت به اثری است که هیچ مصداقی در آن فضا ندارد.

ما توسط این دوستان تکفیر می شویم و چون این مهر را بر پیشانی ما زده اند اگر حرف ارزشی هم بزنیم دیگر شنیده نمی شودخاطرم است زمانی سریال «دولت مخفی» را کارگردانی می کردم و مدیران برای بازدید از پشت صحنه سریال به لوکیشن آمده بودند. آن زمان من به مدیران گفتم تلویزیون خطاهای بسیاری دارد اما از میان آنها من یک نکته را نمی توانم درک کنم و آن این است که چگونه گفته می‌شود که «کلوزآپ زنان ممنوع است» چون آن زمان برای همان سریال از ما خواسته بودند که کلوزآپ زنان را تصویربرداری نکنیم. من توضیح دادم که تصویربرداری به صورت کلوزآپ بخشی از ابزار کار است و اگر به طور مثال خود من می خواستم در این نوع از تصویربرداری کار غیر عرفی انجام دهم سراغ اثری مرتبط با دفاع مقدس نمی‌آمدم و یک اثر عشقی می ساختم نه اینکه سراغ سوژه جنگ و مدیومی مثل تلویزیون بیایم که مخاطب ندارد.

*آقای برزیده یک نکته در این سریال وجود داشت که فضاسازی، طراحی صحنه و لباس نسبت به یک سریال تلویزیونی پرداخت بسیار هنرمندانه و حرفه ای داشتند و مخاطب اصلا احساس نمی کرد که با دکور مواجه شده است، اما نسبت به تلاشی که در این زمینه صورت گرفته شده بود فیلمنامه نتوانست مخاطب را جذب کند و از کشش و گیرایی دراماتیک لازم برخوردار نبود. چرا؟

برزیده: زمانی که فیلمنامه به من ارایه شد گفتم آن را کار نمی کنم چون به نظرم فیلمنامه خوبی نبود و قصه ای تکراری داشت. باید دانست که فیلمنامه خوب محصول یک زحمت فوق العاده است و من همیشه این را گفته ام که اصغر فرهادی که کارگردان خوب هم هست بیش از همه چیز موفقیتش را مدیون فیلمنامه های خوبی است که می نویسد. حتی کارگردانی هم مدیون فیلمنامه ای است که زحمت کشیده و به نگارش درآورده و این اتفاقی است که در دنیا هم رخ می دهد. من هم برای این سریال به آقای نشاط بیان کردم که وقت لازم دارم و هنوز برای تولید زود است اما او می گفت که نمی توانیم صبر کنیم و شرایط مالی و دیگر مسایل دیگر دخیل است مثلا اینکه تلویزیون امروز حرفی می زند و فردا آن را تغییر می دهد.

*یعنی نگران بودید که دوباره تولید کار به سال دیگری موکول شود؟ به هر حال شما ۶ سال صبر کرده بودید.

زمانی که فیلمنامه به من ارایه شد گفتم آن را کار نمی کنم چون به نظرم فیلمنامه خوبی نبود و قصه ای تکراری داشتبرزیده: دلایل مختلفی داشت.

نشاط: اتفاقاتی در این ۶ سال رخ داد که من ترسیده بودم دوباره کار به تعویق بیفتد.

*به هر حال شاید ارزش داشت که باز هم صبر می کردید مخصوصا که مخاطب در تیتراژ این سریال نام چندین نفر را به عنوان نویسنده می بیند و فکر می کند افراد زیادی روی آن کار کرده اند، اما بیشترین ضعف سریال به خاطر فیلمنامه است.

برزیده: اتفاقا همین که یک اثری چندین نویسنده داشته باشد نقطه ضعف فیلمنامه است و یک دلیل ورود نویسنده های مختلف و ضعف کار هم این است که برخی از ناظران در جزیی ترین مسایل دخالت کرده و حتی نسبت به اسم شخصیت ها مساله داشته اند.