طی سالیان گذشته تئاترهای فراوانی در سالنهای شهر تهران روی صحنه رفته و بازیگران در قامت شخصیتهای متفاوت به نقش آفرینی پرداختهاند. آنچه در این میان قابل بحث و نظر است نحوه چگونگی رسیدن به این شخصیتها است.
جدا از مساله بازیگری و تکنیکهای رایج برای رسیدن به نقش، آنچه میتواند باعث باورپذیری و پذیرش شخصیت از سوی مخاطبان باشد، گریم و نوع طراحی لباس برای بازیگران است. در این میان طی سالهای گذشته استفاده از برخی گریمهای نامناسب و گاهاً خلاف عرف جامعه نه تنها به بسترسازی فرهنگی کمک نکرده بلکه به آسیبی جدی مبدل شده است.
این پدیده حتی با توقیف و عدم امکان اجرای برخی از آثار نیز درست نشده و روز به روز بدتر از سابق میشود. تاحدی که علاوه بر برخی هنرمندان در بعضی مواقع اعتراض تماشاگران را نیز به همراه داشته و چهره نامناسبی از هنرهای نمایشی ایرانی ارائه میدهد.
یکی از همین مشکلات جاری در هنرهای نمایشی استفاده از کلاهگیس یا به اصطلاح پوستیژ برای زنان حاضر در این نمایشها است. این اقدام در جهت عدم حجاب نامناسب در اجرا صورت میپذیرد اما خودش به معضلی جدی بدل شده است.
بعضاً در برخی از نمایشها دیده میشود که این کلاهگیسها نه تنها مانعی بر سر بدحجابی نیستند بلکه دست عوامل را برای فریفتن مخاطب باز میگذارند. این اتفاق بارها و بارها تکرار شده و به نوعی در هنر نمایش ایران باب شده است. اتفاقی که به معنای واقعی ولنگاری فرهنگی بوده و تیشه به ریشه فرهنگ جامعه میزند.
این کلاهگیسها در رنگهای مختلف و انواع ظاهری متفاوتی استفاده شده و عناصری شدهاند تا ضعف اثر خود را بپوشانند. متاسفانه این در حالی اتفاق میافتد که هیچ برخورد قاطعی تاکنون با این مشکل صورت نگرفته و مسئولین فرهنگی در قبال آن سکوت کردهاند.
این تمام ماجرا نیست و بیحجابی از نوع کلاهگیس از بد حجابی به بیحجابی ختم شده است. بعضی دیگر از عوامل و کارگردانان از طریقی دیگر قوانین و عرف را دور زده و با پوششهای پلاستیکی رو سر که به نوعی کچل بودن بازیگر محسوب میشود، بازیگران زن را بدون مو روی صحنه میفرستند.
کلاهگیسهایی که میخواهند بر سر مخاطب کلاه بگذارند/نگاهی به ولنگاری فرهنگی در تئاتر کشور//////////////////سه شنبه
هردو این اتفاقات بدون شک فرهنگ کشور را هدف قرار داده و میتواند آسیبی جدی برای جامعه محسوب شود. حال باید دید مسئولین نمایشی کشور تا کجای کار در برابر این نوع از ولنگاری فرهنگی سکوت میکنند.