مرگ پل و گذرگاهى است که با عبور از آن، انسان به عرصه جدیدى گام مینهد و از سختیها نجات مییابد و این در صورتى است که خانه دنیا را آباد و خانه آخرت را خراب نکرده باشد.
مرگ، دریافت روح توسط فرشته مرگ است همانند زمان خواب. مرگ، یک خواب طولانى است و خواب، یک مرگ موقت، پس مرگ وفات است نه فوت و هلاکت و نابودى. مرگ تولدى دوباره از رحم طبیعت است که در اثر این تولد به جهان دیگرى وارد میشود که قابل مقایسه با جهان طبیعت نیست، همچون دنیاى رحم مادر که قابل مقایسه با جهان طبیعت نیست.
مرحوم ملاصدرا بیان میدارد: مرگ مفارقت روح از بدن است و نفس، در حرکت جوهرى به مرحلهاى میرسد که دیگر نیازى به آلات و ابزار تن ندارد. بدن، به منزله کشتى است که نفس سوار آن شده تا در سفر به سوى خدا، در خشکى اجسام و دریاى ارواح از آن کمک بگیرد و وقتى از این مرحله گذشت، دیگر نیازى به این بدن ندارد و بدین جهت است که موت عارض میشود و سبب عروض مرگ، پایان یافتن قواى طبیعى یا تمام شدن حرارت غریزى یا چیزهاى دیگرى که اطبا میپندارند نیست، بلکه مرگ امرى طبیعى براى نفس است و چنین امرى، مایه خیر و کمال است و چیزى که مایه خیر و کمال نفس است، حق اوست. پس مرگ حق اوست.
پیامبر اسلام(ص) در اینباره میفرماید: شما براى فنا آفریده نشدهاید، بلکه براى بقا آفریده شدهاید و تنها از خانهاى به خانه دیگر میروید.
منابع:
اسفار، ج ۹، ص ۲۳۸
تفسیر آیت الله جوادی آملی، ج ۳ و ج ۲
میزان الحکمه، ج ۹، ص ۲۳۴
بحار الانوار، ج ۶، ص ۲۴۹.