«جیان فرانکو. رُسی» در مصاحبهای با نشریه سینمایی ورایتی عنوان کرد: مستند «آتش در دریا» شاید آن چنان که مد نظرش بوده بر روی بحران مهاجرت در اروپا تاثیر نداشته اما موجب افزایش آگاهی جهانی نسبت به این موضوع شده؛ این مهم است که وقتی مخاطبان از سالن نمایش فیلمم بیرون میآیند میپرسند "چکار میتوانم برای پناهجویان انجام دهم؟" و این یک پیروزی است.
این سینماگر سرشناس ایتالیایی تنها چهره سینمای جهان است که توانسته با آثار مستندش جوایز اصلی جشنواره ونیز و برلین را از آن خود کند و امسال نیز به جمع نامزدهای نهایی اسکار مستند راه یافت.
جیانفرانکو رُسی در جشنواره برلین
مستند «آتش در دریا» که جدیدترین ساخته این کارگردان ایتالیایی است، سال گذشته جایزه خرس طلایی بهترین فیلم را از جشنواره معتبر برلین کسب کرد و در ادامه روند موفق خود برگزیده آکادمی فیلم اروپا شد و در جوایز اسکار 2017 نیز به جمع پنج نامزد نهایی بهترین اثر مستند راه یافت، این فیلم همچنین نماینده سینمای ایتالیا در شاخه بهترین فیلم غیرانگلیسی اسکار نیز بود.
این مستند در جزیره «لامپدوسا» در مدیترانه ساخته شده و تصویری گویا از هزاران مهاجر بیپناه ارائه میدهد که هر ساله با ورود به این جزیره در تلاش هستند وارد کشورهای اتحادیه اروپا شوند و بسیاری در این راه جان خود را از دست میدهند.
«رُسی» که برای ساخت این مستند چندین ماه را در جزیره لامپروسا گذرانده، تصویری از ریتم زندگی روزانه نیز در روستاهای قدیمی این مکان و کمک افراد بومی به مهاجران نیز ارائه داده است.
در ادامهی گفتوگوی ورایتی را با این مستندساز میخوانیم:
شما پیش از این با مستند «سکرو جی. ئهره. آ» شیر طلای برلین را برده بودید اما ظاهرا با کسب جایزه خرس جشنواره برلین برای «آتش در دریا» قدم در مسیر سفری بزرگتر گذاشتید.
این باورنکردنی است. از جشنواره برلین و همچنین آکادمی اسکار بابت نامزدی اخیر تشکر میکنم. فیلم «آتش در دریا» شبیه به قایقی شده که مردمی از سراسر جهان را سوار خود کرده است. فکر نمیکنم این فیلم پیامی داشته اما موجب افزایش آگاهی نسبت به شرایط پناهجویان شده و این آگاهی در طول این مسیر افزایش یافته است. زمانی که سال گذشته برای نمایش فیلم در جشنواره فیلم نیویورک حضور یافتم، درک متفاوتی نسبت به فیلم در مقایسه با امروز وجود داشت و اکنون فیلم سیاسیتر شده است. جدا از این که فیلم خودش سیاسی بود اما با شرایط سیاسی که همه ما امروز در آن قرار داریم، نیز بیشتر تنیده شده است.
* آیا «آتش در دریا» به بهبود شرایط دشوار پناهندگان در اروپا کمکی کرده است؟
موجب افزایش اگاهی شده اما این تنها قطرهای در یک اقیانوس است. میدانم که این فیلم چند روز پیش از این که اتحادیه اروپا جلوی جریان ورود پناهجویان از ترکیه به اروپا را بگیرد در پارلمان اروپا به نمایش گذاشته شد. همچنین این مستند یک هفته پیش از تصویب «برگسیت» که یکی از دلایل اصلی آن مهاجرت بود در بریتانیا به نمایش درآمد. بنابراین نمیتوانم بگویم فیلمم موجب تغییری در تاریخ شده اما فکر میکنم حداقل موحب افزایش آگاهیها نسبت به این بحران شده است. این مهم است وقتی مخاطبان از سالن نمایش فیلمم بیرون میآیند میپرسند "چکار میتوانم بکنم؟" و این یک پیروزی است.
* «مریل استریپ» سال گذشته رئیس هیات داوران جشنواره برلین بود و به عنوان یکی از طرفدارن اصلی «آتش در دریا» مقدمات نمایش فیلم در نیویورک را نیز فراهم کرد. فکر میکنی «استریپ» نیز در افزایش این آگاهی سهیم بوده است؟
مطمئنا او نه تنها حمایت بسیار زیادی از فیلم انجام داده است بلکه به جنبههای هنری آن نیز تاکید کرد. همه چیز زمانی آغاز شد که «مریل استریپ» بیانیه هیئت داوران جشنواره برلین را قرائت کرد و گفت: جدا از محتوای اجتماعی و سیاسی، این فیلم ارزش سینمایی فراوانی نیز داشت. نکتهای که «استریپ» به آن اشاره کرد، برایم بسیار حیاتی بود چرا که میخواستم فیلمم در آینده جدا از موضوعیت کنونیاش، ماندگار شود.
عکسالعمل شما نسبت به دستور مهاجرتی «ترامپ» چه بود؟
زمانی که وارد فرودگاه لسآنجلس شدم چیزی که مرا بسیار شوکه کرد ، ترسی بود که در نگاه مردم بود. آمریکا هیچگاه مانع و دیوار نداشته و شوکه کننده است که میبینیم افرادی با گرین کارت که در آمریکا زندگی میکنند این چنین وحشتزده هستند. اما آنچه بیشتر برایم هراسناک است، دیوارهای فیزیکی نیست بلکه دیوارها ذهنی است که در حال شکل گیری میان آمریکا و اروپاست.
«آتش در دریا» رویکردی بسیار غیر مستقیمی به موضوع پناهندگان دارد و بخش عمدهای از فیلم از نگاه ساکنان جزیره بویژه پسر یک ماهیگیر به نام «ساموئل» و همچنین «پیترو برتولو» تنها پزشک حاضر در جزیره «لامپدوسا» به شرایط روایت می شود. چگونه با روایت منحصر به فرد خود میان وجدان اجتماعی و سبک بصری تعادل ایجاد کردید؟
همه فیلمهای من با یک مواجهه آغاز میشود و در درجه اول این مواجهه با یک مکان فیزیکی است که دلالتهای معنایی زیادی دارد. جزیره «لامپودوسا» از پیش نماد بحران مهاجرت بود. در آنجا من با افرادی ملاقات کردم و شخصیتهایی انتخاب و رابطه نزدیکی با آنها برقرار کردم. داستان فیلم از طریق جهان درونی این افراد روایت میشود که پیوندهای محکمی با گذشته، سنتها، آبا و اجداد و کهن آلگوهای آنها دارد. بنابراین میخواسنتم «ساموئل» و همه شخصیتها جهانی شوند و «لامپدوسا» نیز استعارهای از یک مکان در ناخودآگاه افراد شود، نوعی شاعرانگی در این شخصیتها وجود دارد، چیزی که بسیار به آن علاقهمندم توانایی تغییر واقعیت به چیزی دیگر است و نه صرفا مشاهده آن.